گیتی مایه ورترین بن مایه های ادبی در سروده های سخنوران ایرانی است

 

 

دکتر جلال الدین کزازی

 استاد ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی

 

دکتر کزازی مفهوم طبیعت را از لحاظ نمادشناسانه و تاثیر پذیری ادبا و شعرا مفهومی گستره در ادبیات فارسی دانست و گفت : یکی از گسترده ترین و مایه ورترین بن مایه های ادبی که می توان گفت کم و بیش در سروده های هر سخنور ایرانی بازتاب دارد، بی گمان گیتی یا طبیعت است. پاره ای از سخنوران ایرانی به ویژه به این زمینه پرداخته اند و نامشان با سخن از گیتی و طبیعت و زیبایها و گونه گونه های آن پیوند گرفته است .

وی افزود : از آن میان برای نمونه می توان از منوچهری دامغانی سخن گفت که نگارگر چیره دست طبیعت است. او در سروده های خود آنچنان باریک و روشن و رسا زیبایی های طبیعت را بازمی نماید که می توان گفت او با واژه ها همان می کند که نگارگر با رنگها. از آنجا که بهار در سروده های سخنوران ایرانی کارکرد و بازتابی بسیار پهناور یافته است به سخن دیگر می توان گفت بهار نماد زیبایی های طبیعت است. به دیوان هر سخنوری بنگرید بیشترین سخنی که از طبیعت در آن همراه است با بهار. آن سخنور وابسته به هر شیوه و دبستان ادبی باشد به هر روی شیفته بهار است و در پی آن شیفته طبیعت.

دکتر کزازی تصریح کرد: اما فراتر از این کارکرد زیباشناختی که طبیعت یا بهار در ادب فارسی دارد، ما می توانیم به گونه ای کارکرد نماد شناختی باور شناختی نیز از طبیعت یا بهار در سخن پارسی بیاندیشیم. این کارکرد را ما کمتر از کارکرد پیشین در سروده های سخنوران ایرانی می بینیم.

استاد دانشگاه علامه طباطبایی با تاکید بر عدم چشم پوشی از زمینه های طبیعت در ادب فارسی، گفت : درباره این کارکرد نمادین می توانم گفت که بیشتر در پیوند با نوروز است. نام دیگر بهار را می توان نوروز دانست. در بسیاری از بیتها بهار به گونه ای به کار رفته است که می توان به جای آن نوروز را نشاند. بازتاب بهار در این کارکرد در ادب فارسی بی گمان بازتابی نمادینه و باور شناختی است. طبیعت به هنگام نوروز با آغاز بهار دگرگونی بنیادین می یابد. سخنوران ایرانی هنگامی که زیبایی های بهار و یا نوروز را می ستایند به گونه ای نمادشناختی از دگرگونی در آفرینش سخن گفته اند. به گفته ای دیگر آفرینش را می ستایند هنگامی که نو می شود.

دکتر کزازی اظهار داشت: در باورهای باستانی ایران هر آفرینشی در چرخه ای در سالی کیهانی می گذرد که آغازی و انجامی دارد. این سال نمادینه کیهانی در سنجش باستان زمینی، دوازده هزار سال به درازا می کشد. مانند سال در گاهشماری زمین به چهار بخش می شود. هنگامی که آفرینش در پاره سوم از این سال کیهانی می آلاید به آمیزش دچار می شود در پاره چهارم می باید دیگر بار به پالایش و پاکی نخستین بازگردد. دگرگونی گیتی در بهار و نوروز یادآور این بازگشت به آغاز و رسیدن به پاکی و پیراستگی نخستین است. این کارکرد باورشناختی را نیز ما می توانیم در سخن سرایندگان ایرانی درباره بهار به شیوه ای نغز و نهادین و نهفته ببینیم.

این استاد ادبیات با اشاره به تغییر مفهومی طبیعت طی یکی سده اخیر گفت: در این روزگار آن کارکرد درونی، مینوی و نمادین طبیعت کاستی گرفته است. سخنوران این روزگار بیشتر از طبیعت همان معنایی را می خواهند که امروزیان با آن آشنایند. از طبیعت تنها نمود بیرونی و گیتی آن نزد این سخنوران در نظر است. آن کارکرد راز آلود نمادین به طبیعت در سروده های سخنوران کهن ما دارد در سروده های این سخنوران دیده نمی شود. آنچه را که ما امروز طبیعت می نامیم همان گیتی است. گیتی که یکسره از مینو به تنها زیبایی های درونی طبیعت است که این سخنوران را به خود در می کشد یا پرسمانهایی که ما امروز در پیوند با طبیعت با آنها روبرو شده ایم. اینکه طبیعت را نمی باید آلود، اینکه می باید دیگر بار با طبیعت آشتی کرد و به آغوش آن پناه برد و آرامش در بازگشت به طبیعت دید. در پاره ای از خیزش های ادبی در باختر زمین نیز بر همین پایه پدید آورده شده است. این پرسمان دوران ماست.

دکتر کزازی در پایان اظهار داشت: در روزگار ما معنا و کارکرد طبیعت بسیار آسیب دیده است و آن زیبایی ها و دل آرایی ها اندک اندک با گسترش شیوه زندگانی نو که پایه آن بر بهره کشی از طبیعت نهاده شده است از دست می رود. جنگلها را می سوزیم، از جاهای خرم و آباد شوره بوم های دل آزار می سازیم، دریاها را به شیوه های گوناگون می آلاییم، آسمان نیز از گزند و آسیب ما بر کنار نمانده است. شاید سخنوران امروز به ویژه سخنورانی که در آینده ای نه چندان دور پدید خواهند آمد بیشتر به مویه بر طبیعت می پردازند و خواهند پرداخت.