رییس فرهنگستان علوم در نشست «یادواره علمی روژه گارودی» گفت: نخستین کتاب فلسفی که خواندم «ماتریالیسم» گارودی بود. با خواندن کتاب گارودی احساس کردم که این فرد، کمونیست و ماتریالیست نیست و تفکرات وی با آنچه استالین و لنین درباره دیالکتیک تاریخ نوشته بودند تفاوت آشکار دارد.- به گزارش آکادمی مطالعات ایرانی لندن (LAIS) یادواره علمی روژه گارودی در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد. دکتر رضا داوریاردکانی، رییس فرهنگستان علوم در این نشست به اظهار نظر درباره روژه گارودی پرداخت.
کلید واژگان: فلسفه غرب، روژه گارودی، داوری اردکانی، مارکسیست، اسلام.
***
داوریاردکانی با اشاره به آشناییاش با روژه گارودی از دوره جوانی گفت: من روژه گارودی مارکسیست را شناختم. شاید نخستین کتاب فلسفی که خواندم کتاب کوچکی بود که گارودی درباره ماتریالیسم نوشته بود. این کتاب را انتشارات آزاد حزب توده در ایران منتشر کرده بود.
وی افزود: از همان زمان با خواندن کتاب گارودی احساس میکردم که این فرد، کمونیست و ماتریالیست نیست و تفکرات وی با آنچه استالین و لنین درباره دیالکتیک تاریخ نوشته بودند تفاوت آشکار داشت.
رییس فرهنگستان علوم با تاکید بر وجود اخلاق در سراسر زندگی گارودی گفت: امتیاز بزرگ گارودی، اخلاقی بودن اوست. در آن کتاب نیز این وجه او مشخص بود.
وی افزود: گارودی از ابتدا دینی نبود و پرورش دینی نداشت. او ابتدا به مذهب پروتستان گروید و سپس به حزب کمونیست پیوست. او شخصیت ناآرامی داشت، بهسرعت در حزب پیشرفت کرد و در جوانی به عضویت کمیته مرکزی حزب کمونیست فرانسه درآمد. گارودی در زمانی که فرانسه کمونیستهایی مانند لویی آلتوسر داشت، به یکی از نظریهپردازان حزب کمونیست تبدیل شد.
داوری به انتشار اعلامیهای از گارودی مبنی بر پیوستن او به کاتولیسیسم و اخراج او از حزب کمونیست اشاره کرد و گفت: او در این اعلامیه، اعتراض اخلاقیاش را به حزب نشان داد. او با استالینیسم مخالف بود در حالی که افرادی مانند «کوژه» آن را تایید میکرد. گارودی از کمونیزم و سوسیالیزم انسانی هواداری میکرد.
وی به تعارض آشکار کمونیزم و دین اشاره کرد و گفت: این در حالی است که به قول یکی از نویسندگان معتبر فرانسوی، مارکسیسم نوعی شریعت است. به افرادی که در راه کمونیزم کشته میشدند، شهید گفته میشد که اصطلاحی دینی است. گارودی در مارکسیسم به دنبال اخلاق بود و پس از اینکه آن را نیافت به کاتولیسیسم پیوست، اما در این مذهب نیز لحظهای درنگ نکرد. اگر کتابهای گارودی را بررسی کنیم، درمییابیم که وی چندان درباره ادیان تحقیق نکرده بود، بلکه ذوق و درک دینی او را به سوی دین میبرد.
این استاد فلسفه با اشاره به مسلمان شدن و مسلمان ماندن گارودی تا پایان عمر اشاره کرد و گفت: مساله کشتار یهودیان توسط نازیها مسالهای نیست که گارودی کمونیست آن را مطرح کند. او هیچگاه از هیتلر نیز دفاع نکرد.
داوری ادامه داد: روژه گارودی درک فلسفی داشت و به واسطه همین درک، دریافت که داعیه ضدنژادپرستی یهودیان دارد به نوعی نژادپرستی میانجامد. او آشکارا به ماجرای ساختگی کشتار ۶ میلیونی یهودی اعتراض کرد و آن را زیر سوال برد. درباره این مساله کتاب نوشت و به همین دلیل محاکمه شد.
وی در پایان بار دیگر به نخستین کتابی که از گارودی در جوانی خوانده بود اشاره کرد و گفت: کتابهای زیادی درباره کمونیزم خواندهام که شاید اگر برخی از آنها را نمیخواندم بهتر بود. مثلا «دیالکتیک» استالین را اگر نخوانده بودنم مطلب مهمی را از دست نمیدادم، اما پس از خواندن «ماتریالیسم» گارودی چنین احساسی نداشتم.