خانه خاموش ملا صدرا

منوچهر دین‌پرست

آکادمی مطالعات ایرانی لندن – LAIS

ایران، دیار عجیبی است. گاه چنان به سوی عرفان در شتابیم که راه عقل را فراموش می‌کنیم و گاه چنان به سوی عقل می‌دویم که راه معنویت را به کوره‌راه‌هایی در جنگل می‌کشانیم. شاید به همین بابت است که هانری کربن، فیلسوف و اسلام‌شناس برجستۀ فرانسوی، در کتاب “اسلام ایرانی” سخن از اسلامی می‌گوید که مخصوص ایرانیان است.

جدال عقل و دل نیز در این دیار همیشه و همه‌جا حضور داشته و هیچ‌گاه بر آن پایانی نبوده‌است. گاه یکی بر دیگر غالب شده و گاه دیگری بر یکی دیگر. شاید به همین دلیل بود که این جدال‌ها و کشمکش‌های بی‌فرجام ملاصدرای جوان را به سوی بیابانی کشاند که اینک از آن کاشانه فقط خانه‌ای مانده که برای دنیای متجدد ما در کالبد موزه‌ای درآمده‌است. خانه‌ای که به “خانۀ ملاصدرا” معروف است.

صدرالمتألهین شیرازی، معروف به ملاصدرا، در سال ۹۸۰ قمری در خانواده ای مرفه در شیراز تولد یافت. برای آموزش علوم اسلامی به اصفهان رفت و نزد شیخ بهایی و میرداماد و میرفندرسکی درس خواند و سرآمد فلاسفه روزگار خود شد.  او را در کنار ابن‌سینا و سهروردی یکی از سه فیلسوف اصلی جهان اسلام می دانند. و شاید به دلیل تلفیقی که در افکار و آراء فلسفی پیشینیان خود انجام داد، مهم‌ترین آنها باشد. امروزه نظام فلسفی او را آخرین نظام فلسفی در عالم اسلام به شمار می‌آورند. ملاصدرا به دلیل پاره‌ای از عقاید و آراء فلسفی و آموزه‌های عرفانی و مابعدالطبیعی که آشکارا تقریر می‌کرد، آماج حملات تند فقها و علمای ظاهرگرا قرار گرفت، تا جایی که او را تکفیر کردند. ملاصدرا هم به‌ سان آن دو فیلسوف دیگر روی به بخت نداشت. ابن سینا در اواخر عمر محبوس شد. سهروردی در اوج جوانی طعم مرگ را چشید. ملاصدرا نیز از کاخ صفویۀ اصفهان به تبعیدی خودخواسته تن داد. به تعبیر داریوش شایگان، “ملاصدرا که از کوردلی و نابینایی شریعت‌مداران نومید شده بود، به دامنه‌های سرسبز کــَهـَک در حاشیه کویر، در نزدیکی قم پناه برد”. روستای کهک به مثابه پناهگاهی برای ملاصدرا شد که توانست مهم‌ترین کتاب خود، یعنی “اسفار اربعه” را در آن جا بنویسد.

 ملا صدرا گویا هفت بار پیاده به مکه سفر کرد. و در سال ۱۰۵۰ هجری قمری پس از بازگشت از سفر هفتم حج به علت بیماری در بصره درگذشت و در قبرستانی مدفون شد که اینک نشانی از آن نمانده‌است.

 و اما روستای کهک، پناهگاه ملاصدرا، اکنون به شهری تبدیل شده که مردمان بسیاری در آن زندگی می‌کنند. ساختمان محل اقامت پانزده‌سالۀ ملاصدرا در کهک  به دورۀ صفویه مربوط می‌شود. پس از طی مسیر حدود ۱۲ کیلومتر از قم به کاشان به دو راهی می‌رسیم که با فضاهای سبز و درختان زیادتر نسبت به پوشش گیاهی منطقه قابل تشخیص است و دارای بهترین آب‌وهوای منطقه است. اختلاف سطح بالاترین و پایین‌ترین منطقۀ روستا ۹/۲۹ متر است. دارای زمستانی با بارش برف و باران مناسب و تابستانی معتدل است .این روستا از سه طرف به ارتفاعات مشرف است و درۀ زیدان در شرق آن قرار گرفته‌است.

 برای یافتن خانۀ ملاصدرا کافی است به انتهای بافت سنتی کهک برویم. خانۀ ملاصدرا در منتهی الیه غرب کهک در محلۀ چال حمام واقع است و پیرامون آن را خانه‌های روستایی با بافت معماری مناطق گرمسیری احاطه کرده‌اند. البته این بافت سنتی به مرور در حال از بین رفتن است. ساختمان مذکور در داخل یک باغ قرار داشته که هم‌اکنون قسمت زیادی از آن توسط خانه‌های همجوار اشغال شده‌است و از آن خانه اکنون فقط اتاقی نسبتاً وسیع مانده‌است. محوطۀ اصلی این بنا سقف گنبدی‌شکل دارد و در رأس گنبد آن، شیشه‌هایی نور را به داخل بنا هدایت می‌کند.

خشت، ملات گل و سقف با تیرهای چوبی مواد و مصالح مورد استفاده در این بناست. ابعاد خشت‌ها معادل ۶×۲۰×۲۰ سانتی‌متر است و عرض دیوارها به طور معمول از دو خشت تشکیل شده که معادل ۶۰ سانتی‌متر است. این خانه دارای فضایی گیرا و قدیمی با سقفی بلند و پوشش گنبدی با دیوارهای سیاه و گِل‌اندود و تزئینات گچبری ساده با کاربندی‌های زیبا در سقف چهار طرف آن فضاهایی چهارگوش مسقف بین تویزه‌های جناغی‌شکل که در مجموع، شبیه امامزاده‌های دورۀ صفوی است.

 “خانه ملاصدرا” که می‌توانست خانه‌ای برای حلقۀ فیلسوفان باشد نیز چندان مورد توجه واقع نشد. و فیلسوفی که به تعبیر هانری کربن، شبیه “توماس قدیس” در ایران است، سرنوشتی را به خود دید که گویی سرنوشت محتومی است. با تمام این توصیف‌ها اینک چراغ بنایی که در سال ۱۳۷۲ بازسازی شده بود، روی به خاموشی گذاشته‌است.