عرفان امام خمینی

دکتر سید سلمان صفوی

آکادمی مطالعات ایرانی لندن

 

مهم ترین بُعد شخصیتی امام خمینی (ره) بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران عرفان ایشان است که زیربنای وجودی شخصیت شامخ آن حضرت به شمار می رود. عرفان امام علی العموم کلیه ابعاد سیاسی – اجتماعی – فکری ایشان را به نور حق منوّر گردانیده است. زمانی که امام با صلابت می فرمایند: “آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.” پشتوانه این موضع، اتصال عرفانی ایشان به حضرت حق، به عنوان تنها منشاء و سرچشمه قدرت است. اگر امام در بدو ورود در بهشت زهرا در اوج حکومت نظامی طاغوت فرمودند: “من دولت تعیین می کنم.” به پشتوانه حضرت “ملک الناس” چنین کلام دوران سازی را بیان نمودند، وگرنه یک روحانی تازه از تبعید بازگشته چگونه می تواند در مقابل حکومت تا دندان مسلح طاغوت و امپریالیسم آمریکا قد علم کند. تفاوت معرفت دینی امام خمینی با دیگران در این بود که جنس معرفت امام از جنس مشاهده و دیدن جمال و جلال حضرت حق و جهان و مافیها بود، در حالی که جنس معرفت دیگران که به توانایی مقابله با طاغوت ایمان نداشتند، از جنس علم حصولی و قیل و قال مدرسه و کتاب خوانی بود.

جای جای کلمات امام، حق و خلق است؛ سرسپردگی به حضرت حق و خدمت به مردم به عنوان عیال الله است. عرفان امام، عرفان ناب علوی و جمع جهاد اکبر و جهاد اصغر است. همچنان که مشی پیامبر عظیم الشان اسلام، مولی الموحدین و عرفای شامخ نظیر شیخ صفی الدین اردبیلی بنیان گذار ایران نوین، شیخ عبدالقادر الجزایری رهبر مبارزه علیه استعمار فرانسه و شیخ شامل رهبر مبارزه با استعمار تزارهای روس بر اساس این سنت صالحه بود.

امام دو کتاب بسیار ارزشمند “ولایت فقیه” و “مصباح الهدایه” را در باب ولایت به رشته تحریر درآوردند، که متأسفانه تنها کتاب “ولایت فقیه” شهرت عام دارد، در حالی که این دو کتاب مکمل یکدیگرند و کتاب “مصباح الهدایه” که در باره ولایت معنوی است، سنگ زیربنای ولایت است. امام در کتاب “مصباح الهدایه” با تبیین چگونگی دست یابی انسان به عرفان حضرت حق و جهان تحت ولایت الهی با تهذیب نفس، تأکید می کنند صفات الهی تحت سایه ولایت الهی و مصطفوی و علوی پس از “تخلیه” نفس از رذایل نفس و “تجرید”، در وجود آدمی “تجلی” می یابد و بدین ترتیب زبان و گوش و چشم الهی می شود و با اذن الهی به “تفرید” و ولایت معنوی می رسد. عرفان به عنوان دانش معنویت، لبّ اللباب دین و ثمره و پرچم آن “ولایت” است. عموم سالکان طریق حق برای عاقبت به خیری باید ذیل پرچم ولایت الهی و انسان کامل حرکت کنند تا به نور و فلاح برسند و به ولایت “نجمیه” دست یابند.

امام خمینی با زبان غیرفنی و مختصر اما گرمابخش راه سلوک عرفانی و انسانی خوب شدن را برای عموم مردم تبیین می نمودند، چنان که می فرمودند: “جهان محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید.” این کلام نورانی که اساس آن جهان بینی عرفانی و وحدت وجود است؛ بهترین روش جهت انتباه و مراقبه نفس، برای دوری گزیدن از غفلت و لغرش است. امام در باب وحدت وجود فرموده اند: “نظر سوم وحدت است که در این نظر صوفی و عارف می گویند “لیس فی الدار غیره دیار” و جلوه را در متجلی، فانی می بینند.”

امام خمینی عرفان اسلامی را به روش سنتی نزد استاد تلمذ نموده، ذکر گرفتند و زیر نظر استاد آیت الله میرزا محمدعلی شاه آبادی و آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی از بزرگان سلسله معروفیه و طریقت شوشتریه، با طی کردن طریقت سلوک معنوی، به مرتبه ای برجسته در عرفان نظری و عملی نائل آمدند. امام  کتب‌ عرفانی “فصوص الحکم”، “مفتاح الغیب” و “منازل السائرین” را نزد آیت الله شاه آبادی تلمذ نمودند. ایشان در تألیفات عرفانی خود از پیر طریقت خود غالبا با عنوان “شیخ عارف کامل شاه آبادی روحی فداه” یاد کرده می فرمودند: “ایشان حق حیات روحانی بر گردن من دارد که با دست و زبان از عهده شکرش بر نمی آیم.” امام خمینی در مورد عارف کامل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی می فرمایند: “در قبرستان شیخان قم یک مرد خوابیده است؛ و او حاج میرزا جواد آقای تبریزی است. بوی آدمیّت از مزار او به آسمان پیچیده است.” پروفسور سیدحسین نصر اسلام شناس معاصر و استاد دانشگاه جرج واشنگتن در مقاله منتشره به زبان انگلیسی در مجله ترانسندنت فیلوسوفی، امام خمینی را از چهره های شامخ معاصر عرفان اسلامی و میراث دار سنت صالحه عرفان و طریقت ناب اسلامی می خواند.

امام در باره عرفان می فرمایند: “عرفان به علمی گفته می شود که به مراتب احدیت و واحدیت و تجلیات به گونه ای که ذوق عرفانی مقتضی آن است، پرداخته و از این که عالم و موجودات، جمال جمیل مطلق و ذات باری است بحث می نماید. هر کس که این علم را بداند به او عارف گویند و به کسی که این علم را عملی نموده و آن را از مرتبه عقل به مرتبه قلب آورده و در قلب داخل نموده است، صوفی گویند.” ( اردبیلی، عبدالغنی (آیت الله)، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص ۱۵۶) امام در آثار خود از عرفا و متصوفه حقیقی نظیر محی الدین، به عنوان اصحاب معرفت، اصحاب قلوب، ارباب قلوب، اهل الله، اولیا و عرفای شامخین یاد می کنند. ایشان همچون دیگر عرفای حقیقی معتقدند طریقت و حقیقت جز از راه شریعت حاصل نخواهد شد. امام خمینی مشرب عرفان را از دیگر مسلک ها توحیدی تر و محکم تر می دانند: “آنچه در بین تمام مذاهب، اتقن و اسلم از مناقشات و مطابق تر است با مسلک توحید، مشرب عرفای شامخین و اصحاب قلوب است.” (چهل حدیث، ص ۶۴۶) از نظر ایشان حکومت اسلامی نیز مقدمه عرفانی شدن انسان و جامعه است.

امام خمینی بر اساس آثارشان از بین بزرگان عرفان به شبلی، ابوسعید ابوالخیر، بایزید بسطامی، خواجه عبدالله انصاری، محی الدین اندلسی، صدرالدین قونوی، جلال الدین مولوی، شیخ صفی الدین اردبیلی، شاه نعمت الله ولی، عبدالرزاق کاشانی، داوود قیصری و خواجه حافظ شیرازی علاقه داشتند و خود از شارحان و مدرسین آثار محی الدین بودند. در بین مفسرین عرفانی قرآن نیز از محی الدین، عبدارزاق کاشانی و ملا سلطان علی گنابادی یاد کرده اند.

امام در آثار عرفانی خود به اشعار حافظ، مولانا و خواجه عبدالله انصاری استشهاد می کنند نظیراین دوبیت از خواجه عبدالله انصاری: آن کس که تو را شناخت جان را چه کند / فرزند و عیال و خانمان را چه کند — دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی / دیوانه تو هر دو جهان را چه کند (شرح حدیث جنود عقل و جهل ، ص ۱۲۷) یا این بیت حضرت مولانا: ما عدم هاییم هستی ها نما / تو وجود مطلقی هستی ما (شرح عای سحر، فهری، ص ۲۹۶) یا این بیت حافظ: در ضمیر ما نمی گنجد به غیر از دوست کس / هر دو عالم را به دشمن ده که ما را دوست بس (آداب الصلاه، ص ۱۱۹)

امام خمینی خود نیز اشعار نغز عرفانی سروده اند. اشعار امام خمینی اولین بار ۱۸ روز پس از درگذشت وی در روزنامه کیهان منتشر شد و بلافاصله در رسانه‌های بین‌المللی بازتاب یافت. اولین شعر منتشر شده از امام غزلی چهارده مصرعی بود با مطلع «من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم/ چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم» که توسط سید احمد خمینی  در اختیار روزنامه کیهان قرار گرفت و در قالب چند کتاب شعر و عمدتا دیوان امام منتشر شد.

انتشار این اشعار که نشانگر وجه دیگر شخصیّت امام خمینی و دیدگاه ها و منش عرفانی ایشان بود برای رسانه های غربی تازگی داشت. این غزل امام خمینی ابتدا در نیویورک تایمز و سپس در هفته نامه سیاسی هنری نیو ریپابلیک انتشار یافت. ترجمه غزل توسط پرفسور ویلیام چیتیک شیعه شناس، مترجم و متخصص برجسته متون کلاسیک عرفانی، فلسفی اسلامی برای هفته نامه نیو ریپابلیک انجام داده شد.  اشعار دیوان امام عمدتا در سبک عراقی سروده شده‌اند، به زبان‌های دیگری نیز ترجمه و انتشار یافته‌اند. چیتیک غزل امام خمینی را چنین ترجمه کرده است:

I have become imprisoned, O beloved, by the mole on your lip! I saw your ailing eyes and became ill through love. Delivered from self, I beat the drum of ”I am the Real!” Like Hallaj, I became a customer for the top of the gallows. Heartache for the beloved has thrown so many sparks into my soul That I have been driven to despair and become the talk of the bazaar! Open the door of the tavern and let us go there day and night, For I am sick and tired of the mosque and seminary. I have torn off the garb of asceticism and hypocrisy, Putting on the cloak of the tavern-haunting shaykh and becoming aware. The city preacher has so tormented me with his advice That I have sought aid from the breath of the wine-drenched profligate. Leave me alone to remember the idol-temple, I who have been awakened by the hand of the tavern’s idol.

این غزل در روزنامه نیو یورک تایمز در ۱۴ اگوست ۱۹۸۹ منتشر شد.

 

آثار عرفانی امام خمینی که می تواند رهگشای همه سالکان حضرت محبوب باشد عبارتنداز: آداب الصلاه، تفسیر سوره حمد، چهل حدیث، سر الصلاه، شرح حدیث جنود عقل و جهل، شرح دعای سحر، مصباح الهدایه و دیوان شعر.

مسئولان باید مکتب عرفانی امام خمینی را زنده نگهدارند و اجازه ندهند به میراث علمی و معنوی امام آسیبی وارد آید. انقلاب اسلامی با مشرب علمی امام به پیروزی رسید و رمز استمرار آن نیز ادامه مکتب معرفتی بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران است. همان گونه که انقلاب اسلامی در هیچ جای جهان بی نام خمینی شناخته شده نیست، استمرار راه امام و انقلاب اسلامی نیز بدون عرفان او قابل دوام نیست. فتأمّل.

کلید واژگان: امام خمینی، عرفان اسلامی، تصوف، ایران، اسلام، تشیع، سیاست.

۱۰ خرداد ۱۳۹۳

آکادمی مطالعات ایرانی لندن