اخلاق رحمانی خاتم الانبیاء(ص)

دکتر سید سلمان صفوی

آکادمی مطالعات ایرانی لندن – LAIS

و ما ارسلنک الا رحمه للعالمین ( انبیاء، آیه ۱۰۷)

بـر آ اى ماه از یثـرب، بیـارا مشـرق و مغـرب / که شـــاه انبیا موکب تویــى در صـحـن مینایــى

حطیم از مو معطّر کن، جهان از رو منـوّر کن / ز بـرج روضـه سـر بـر کن، که ماه عالم‌ آرایى

گشـا مقصـود جـانى را، ز رخ بـُـرد یمـانـى را / که در محشر امانى را تو مى‌بایـــى، تو مى‌بایى

(شیخ صفی الدین اردبیلی، ابن بزاز، صفوهالصفا، ص۴۷۰)

کلید واژگان: محمد مصطفی(ص)، خاتم الانبیاء، اخلاق، اسلام، رحمت، اسلام رحمانی.

صفت رحمانی برای توصیف اخلاق خاتم الانبیاء و اسلام از آیه شریفه “بسم الله الرحمن الرحیم” که در آغاز ۱۱۳ سوره کلام الله مجید ذکر شده است، اخذ شده است. برخلاف فهم محدود کج اندیشان بر اساس کلام و عرفان اسلامی رحمانیت صفت غالب اسلام است همچنان که صفت “امام” صفات الهی است. خداوند دارای اسما و صفات متعدد و مختلفی است که به اقتضای حکمت و مصلحت الهی، بروز و ظهور می یابد؛ ولی طبق این فقره از دعای شریف یا من سبقه رحمته غضبه (بحار، ج ۹۵، ص ۲۳۲، باب ۲، اعمال خصوص یوم العرفه و لیلتها.) بروز و ظهور رحمتش، از غضبش بیشتر است.

رحمت درباره خداوند به معنای افاضه خیر و عنایت به نیازمندان است؛ فیض کاشانی صاحب تفسیر “صافی” درباره دو اسم شریف “رحمان” و “رحیم” در کتاب علم الیقین نوشته است: الرحمان و الرحیم من الرحمه و هی افاضه الخیر علی المحتاجین، عنایه بهم. و رحمه الله تعالی تامه و عامه و کامله. «رحمن» و «رحیم» از رحمت مشتق است و به معنای افاضه بر نیازمندان از روی توجه به آنان است و رحمت خداوند متعال، تام و عمومی و کامل است.
خداوند، در خطاب هایش به پیامبر در آیات: فبما رحمه من الله لنت لهم (آل عمران، آیه ۱۵۹) و در ما ارسلنک الا رحمه للعالمین ( انبیاء، آیه ۱۰۷٫) و نظایر آن، در درجه اول حضرت محمد مصطفی (ص) و بعد از آن، امت اسلام را به متخلق شدن این صفت پسندیده دعوت کرده است.

میلاد ناسوتی رسول اخلاق نکو و عشق وسخا، بشارت انقلابی عظیم در تاریخ فرهنگ و تمدن بشر است. وجود پُر از مهر و صفای سَروَر دو عالم حضرت محمد مصطفی (ص)، متشکل از ابعاد متعالی باطنی و ظاهری است. مقامات معنوی و اخلاقی حضرت خاتم الانبیاء (ص)از چند جنبه قابل بررسی است:

  1. اخلاق محمدی: او با خُلق عظیم خویش وَ به واسطه اخلاق نکو و زیبایش همگان را مجذوب می ساخت؛ زیرا ملکه شدن صفات و خصایل حمیده در وجود مبارک او، حاصل واصل شدن روح بزرگش به بارگاه حضرت حق جلّ جلاله و مقام صدق الهی بود. “وَ إنَکَ لَعَلی خُلُقٍ عًظیم.” (سوره القلم، آیه ۴) او مظهر اسم جامع خدا است که در صفات رحمان و رحیم ظهور یافته است. و سورههای قرآن کریم با نام این دو صفت خدا شروع میگردد: بسم الله الرحمن الرحیم. او حتی قبل از بعثت نیز امین مردم بود. و آراء و ا فکار خود را هیچوقت با زور سرنیزه و داغ و درفش بر مردم تحمیل نکرد. مشورت رکن اساسی اخلاق سیاسی و نظامی رسول خدا بود که در ماجرای “ُاحُد” برجسته شد.

وان عظیم الخُلق او، کان صفدر است     بی تغیّر مقعد صدق اندر است

(مثنوی معنوی، دفتر چهارم، بیت ۳۷۸۹)

رسول خدا در برخورد با مردم و جامعه، دریای صفا و صمیمیت است وَ تندی و اخلاق ناپسند در وجود او راه ندارد.

راست فرموده با ما مصطفی     قطب و شاهنشاه و دریای صفا

(مثنوی معنوی، دفتر سوم، بیت ۲۱۹۶)

او دریای کرم است؛ با جامعه و مردم مهربان تر و مشفق تر از خودشان است.

راست می فرمود آن بحر کرم     بر شما من از شما مشفق ترم

(مثتوی معنوی، دفتر دوم، بیت۲۸۵۴)

خاتم الانبیاء حضرت محمد مصطفی(ص) “اسرافیل” است؛ با تعالیم و منش رحمانی خود، جامعه و بشریت را احیا می کند.

خیـز در دَم تـو به صــورِ سهمناک      تا هزاران مُرده بر رُویَد ز خاک

چون تو اسرافیل وقتی، راست خیز     رستخیزی ساز، پیش از رستخیـز

(مثنوی معنوی، دفتر چهارم، ابیات ۱۴۷۸- ۱۴۷۹)

او همچون حضرت حق، ستارالعیوب غفلتها، لغزشها و گناهان مردمان است و در پی رسوایی و افشاگری کسی نیست وَ نزدیکان و اصحاب خود را از افشاگری نهی می کند.۲ چنان که زید، آن گاه که قصد افشای گناهان افراد را نمود؛ با نهی شدید پیامبر براساس استدلالات متقن مواجه شد. لبِّ استدلال این بود که اگر بنا بر افشای گناهان می بود؛ خداوند که عالِم به ظاهر و باطن عالَم است، خود چنین می کرد؛ لیک حق تعالی ستارالعیوب است. قوام هر جامعه به پوشانیدن خطای افراد به خصوص بزرگان قوم است. عموم مسلمانان و همچنین رهبران دینی می بایست چون خداوند، ساتر خطای مردمان باشند؛ نـه  متجسس و افشا کننده.

لیــک در کـش در نـمــــد آیـیـنــه را     گـر تجلـی گـردد سینـا سینـه را

گفت: یک اصبـع چو برچشمی نهـی     بینی از خورشیـد عالـم را تهـی

یک ســر انگـشت پــــرده مـا شــــد     ویــن نشــان سـاتــــری الله شـــد

تـا بپــوشــانـد جهــان را نقـطــه ای     خسف گردد آفتـاب از سقطـه ای

لب ببنـد و غــــور دریـایـــی نگـــر     بحــر را حـق کـرد محکـوم بشـر

(مثنوی معنوی، دفتر اول، ابیات ۳۵۵۲ – ۳۵۵۸ وَ ۳۶۰۸ – ۳۶۱۷)

چون پرده اسرار برافتد و اسرار مردمان برمَلا شود؛ دیگر جایی برای خوف و رجا باقی نمی ماند و چه بسا افراد بر خطای خود مُصِرتر می گردند، علاوه براین حرمت سرپیچی و گناه نیز از بین می رود.

محمد مصطفی سید جوانمردان است. جوانمردی و فتوت سه مرتبه است.سخا و صفا و وفا. او مظهر اعلای جوانمردی است که صفات مذکور در ایشان بروز و ظهور تام داشت. او در عهد خود با خدا و مردم استوار بود. بنده خالص خدا بود و از پدر برای مردم دلسوزتر بود. و مهر بر وجود مبارک او غلبه داشت. در مقابل دشمنان قاطع بود اما حتی حقوق دشمن جنگی را نیز رعایت کرد. شمشیر تیز او رفتار و اخلاق متین، سلیم و مستقیم او بود.

قال رسول­الله : «اِنَّمّا بُعِثتُ لاتِمَّم مَکارِم الاَخلاق»( بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۳۸۲، باب ۹۲٫): «مرا از برای آن فروفرستادند که دفع عادات و طبیعت کنم و مکارم اخلاق را به بندگان بیاموزم.» در وصیت رسول خدا (ص) به معاذ بن جبل، مهمّات فضایل و رذایل اخلاقی بیان شده است: «ای معاذ تو را وصیت می‌کنم به تقوا، راستی سخن، وفای عهد، گزاردن امانت، ترک خیانت، حفظ جوار، ترحم و شفقت بر یتیمان، نرمی در وقت سخن گفتن، بذل سلام، نیکویی در عمل، کوتاهی امید، دشمن داشتن دنیا، دوستی آخرت و ترس حساب و شمارگاه. ای معاذ جهد کن تا هیچ حلیم و بردباری را دشنام ندهی، هیچ گناهی از تو سر نزند، زود توبه کن و به استغفار مشغول باش. بدان که حق­تعالی به این آداب بندگان را به حضرت خویش می‌خواند و ایشان را به این آداب که مکارم­ اخلاق است تعلیم می‌دهد.»( « أُوصِیکَ بِتَقْوَى‏ اللَّهِ‏ وَ صِدْقِ‏ الْحَدِیثِ‏ و…» بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۲۶، ح ۳۳٫)

رسول مکرم اسلام فرمودند: «مکارم اخلاق آن است که کسی را که به او ظلم کرده عفــو کند و به آن­ کس که از او بریده بپیوندد و به آن کس که از او منع کرده عطا کند.» (« إِنَّ مِنْ مَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ أَنْ یَعْفُوَ الرَّجُلُ‏ عَمَّنْ‏ ظَلَمَه‏ و…» بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۳۷۵، ح ۲۴)

انفاق و ترک ذخیره از جمله اخلاق رسول الله است.حضرت محمد (ص)فرمودند: «هر روز دو ملک ندا کنند بار خدایا هر کس که به داد و بخشش مشغول است، به زیادت نعمت مکافات کن، و مال هر کس که با مردمان بخل می‌ورزد، نیست گردان.»(صفوی، عرفان ثقلین، ص۲۶۵)

  1. جایگاه هستی شناسیک: خواجه کائنات؛ “نور اوّل” است؛ جهان در حکم کالبد و او “روح جهان” است.

سرمکن اندر گلیم  و رو مپوش     که جهان جسمی است سرگردان، تو هوش

(مولوی، مثنوی معنوی، دفتر چهارم، بیت ۱۴۵۴)

او واسطه و مقصودِ وجود جمیع موجودات است. او خُمی است پیوسته و وابسته به دریای حق.

چون به دریا راه شــد از جانِ خُم     خـم با جیحـون بر آرد اُشتُـلُم

زان سبب قــل گفتـۀ دریـا بـُــوَد     هرچه نطق احمدی، گویا بُـوَد

گفتـــۀ او جمـــلـه درِّ بحــر بــود     که دلش را بود در دریا نفــوذ

(مثنوی، دفتر ششم، ابیات ۸۱۴ – ۸۱۶)

مقام و نیروی روحانی حضرت احمد از جبرئیل امین نیز فراتر و والاتر است چرا که او در شب معراج، از مرتبه سدرالمنتهی گذر کرد.

احمــــد ار بگـشــایــد آن پَــرّ جـلـیـــل     تا ابــد بـی هــوش مانـد جبرئیـــل

چون گذشت احمد ز سِدره و مَرصَدش     وز مقــام جبــرئیـــل و از حــدش

گـفت او را هیـــن بپـــر انـــدر پــی ام     گفت: رو رو من حریف تو نی ام

بـاز گـفت او را: بیــا ای پــرده ســـوز     من به اوج خــود نـرفتستــم هنوز

گفت: بیرون زین حد ای خوش فَرّ من     گـر زنــم پَــرّی، بســوزد پَــرّ من

(مثنوی ، دفتر چهارم، ابیات ۳۸۰۰ – ۳۸۰۴)

  1. کارکرد هستی شناسیک: اسوه عالی اخلاق نکو، حضرت محمد مصطفی (ص) آینه تمام نمای حقایق هستی و “جانشین مطلق” حضرت حق است. طریقت او شاهراه باغ جان هاست و باغ و بستان های جهان، فرع وجود مبارک اوست.

چون تو را دیدم، بدیدم خویش را     آفـریـــن آن آینــه خوش کیـش را

(مثنوی معنوی، دفتر ششم، بیت۱۰۸۳)

شاهراه باغ جان ها شــرع اوست     باغ و بستان های عالم فرع اوست

(مثنوی معنوی، دفتر دوم، بیت ۲۴۵۴)

  1. کارکرد تعامل با بشریت و جامعه: حضرت محمد مصطفی (ص) “کشتیبان جهانیان” وَ شمع فروزان شب ظلم و جهالت است. بدون حمایت معنوی او، شیر نیز اسیر روبهان می گردد.

هیـن قُـم الـلـیـــل که شمعــی ای همــام     شمـع، انــدر شب بود انــدر قیــام

بی فروغت، روز روشن هم شب است     بی پنـاهت، شیر اسیر اَرنَب است

(مثنوی معنوی، دفتر چهارم، ابیات ۱۴۵۶ – ۱۴۵۷)

با رهبری و هدایت معنوی او، طریق نجات از سردرگمی ها و وصول به قله سعادت و حیات طیبه ممکن می گردد.

ره شناسی می بباید با لُباب     هر رهـی را خاصـه انــدر راه آب

خیز بنگـر کاروان ره زده     هر طرف غولی است کشتیبان شده

(مثنوی معنوی، دفتر چهارم، ابیات ۱۴۵۹ – ۱۴۶۰)

او با فریادرسی آدمیان در هر دوجهان، بی دریغ به درراه ماندگان و گرفتاران یاری می رساند.

ناگهانی آن مُغیث هردو کَون     مصطفی پیدا شد از ره بهرِ عَون

(مثنوی معنوی، دفتر سوم، بیت ۳۱۳۲)