عقل در قرآن کریم – دانشنامه معاصر قرآن کریم

حجت الاسلام سید صدرالدین صفوی

آکادمی مطالعات ایرانی لندن (LAIS)

عقل: منع و نگاهداری، نیروی فهم انسان، نیروی تشخیص خوب و بد و صلاح و فساد و مجموعه درک و عمل.

 عقل در لغت به معنای امساک و نگاهداری، بند کردن، باز ایستادن و منع چیزی است. واژه عقل از «عقال» گرفته شده است؛ و «عقال» به معنای طنابی است که به وسیله آن زانوی شتر سرکش را می‌بندند و به این دلیل به عقل، عقل می‌گویند که این نیروی باطنی، شهوات و هواها و خواسته‌های شیطانی درون انسان را به بند می‌کشد. همچنین واژه عقل و مشتقات آن در لغت به معنای فهمیدن و دریافت کردن است.

 در قرآن کریم نیز، عقل به معنای فهم و ادراک آمده است. عقل به معنی اسمی در قرآن نیامده و فقط به صورت فعل؛ مانند: عَقَلُوهُ، یَعْقِلُونَ، تَعْقِلُونَ و نَعْقِلُ به کار رفته است که مراد از آن، ظاهراً همان نیروی فهم و درک انسانی است؛ (قرشی، قاموس قرآن، تهران، ۱۳۷۸، ۵، ۲۹). در کتاب التحقیق درباره «عقل» آمده شده است: «عقل نیرویی است که با آن خیر و صلاح مادی و معنوی تشخیص داده می‌شود… و عقل قوی‌ترین وسیله‌ای است برای تحصیل سعادت و رسیدن به کمال؛ به گونه‌ای که با نبود آن هیچ عبادت و ریاضت و زهدی فایده و منفعت نخواهد داشت»؛ (مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، ۱۳۶۸،  ۸، ۱۹۷).

کلمه «عقل» ۴۹ بار در قرآن تکرار شده است. در قرآن بر عقل و تعقل تأکید فراوان شده است. در آیه ۲۴۲ سوره بقره آمده است: {کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَعۡقِلُونَ}، «بدینسان خداوند آیاتش را برای شما روشن می‌گرداند، تا اندیشه کنید». و در آیه ۲۲ سوره انفال، بدترین جنبندگان از نظر خداوند، ناشنوایان گنگ [از شنیدن حق] هستند که درنمی‌یابند. در آیه ۱۹۰ سوره آل‌ عمران آمده است که: «در آفرینش زمین و آسمان و اختلاف شب و روز، نشانه‌ها و آیاتی برای صاحبان عقل و خرد است و جز خردمندان کسی پند نمی‌گیرد»؛ (بقره/ ۲۶۹). مشتقات ماده عقل بارها در قرآن به‌کار رفته است و خداوند متعال در آیاتی از سوره‌های مبارکه بقره، آل‌ عمران، انعام، اعراف، یونس، هود، یوسف، انبیاء، مومنون، نور، شعراء، قصص، یس، صافات، غافر، زخرف، حدید، ملک، عنکبوت، مائده، انفال، رعد، نحل، حج، فرقان، روم، زمر، جاثیه، حجرات، حشر از عقل سخن گفته است. در قرآن مجید، «عقل‏» به صورت اسم و یا حتی به صورت مصدر نیامده است. استعمالات عقل در قرآن، به صورتِ «تعقلون‏» ۲۴ بار، «یعقلون‏» ۲۲ بار، «یعقلها» ۱ بار، «نعقل‏» ۱ بار، و «عقلوه‏» ۱ بار می‌باشد. عقل‏ که در قرآن کریم، فقط به صورت فعلی استعمال شده، مراد از آن «نوعی فهم خاص است که به ظواهر اکتفا نمی‏کند و حقیقت معنا را درمی‏یابد. همچنین عقل در قرآن کریم، به معنای فهمی است که حق را تشخیص داده و راه درست را نشان می‏دهد، به گونه‏ای که اگر انسان ملتزم به این فهم شود، نجات می‏یابد: {وَقَالُواْ لَوۡ کُنَّا نَسۡمَعُ أَوۡ نَعۡقِلُ مَا کُنَّا فِیٓ أَصۡحَٰبِ ٱلسَّعِیرِ}، «و گویند: اگر شنیده [و پذیرفته] بودیم یا تعقل کرده بودیم در [میان] دوزخیان نبودیم»؛ (ملک/۱۰).

از دیدگاه قرآن کریم، برای رسیدن به چنین فهمی، نباید تنها به فعالیت‏های ذهنی بسنده کرد، بلکه لازم است در جهت‏سلامت فطرت و تزکیه روح نیز کوشید. از دیدگاه قرآن با عقل سلیم حقانیت وحی فهمیده می‌شود. عقل با وحی پیوندی ناگسستنی دارد و دو بال پرواز انسان به سوی حقایق‌اند. تعالیم اسلامی بر به‌کارگیری و شکوفا نمودن عقل تأکید و توصیه فراوان نموده است؛ عقل کلید برخی قفل‌ها مانند جهل، غفلت، سستی و کژروی است.

به نظرعلامه طباطبایی: «قرآن شریف عقل را نیرویی می‌داند که انسان در امور دینی از آن بهره‌مند می‌شود و او را به معارف حقیقی و اعمال شایسته رهبری می‌کند و در صورتی که از این مجرا منحرف گردد، دیگر عقل نامیده نمی‌شود. منظور از عقل در قرآن شریف، ادراکی است که در صورت سلامت فطرت، به طور تام برای انسان حاصل می‌شود»؛ (طباطبایی، المیزان، ترجمه، ۲، ۲۵۰).

عقل را در قرآن کریم و همچنین روایات معصومین به چیزی تفسیر کردند که انسان به وسیله آن حق را بفهمد و عمل کند. پس در فرهنگ دینی به مجموعه درک و عمل، عقل می‌گویند. آنکه درست درک نمی‌کند، عاقل نیست و آنکه درک می‌کند و عالم است ولی به علمش عمل نمی‌کند، او هم عاقل نیست. مجموعه این دو خصلت که در آیات به نام عقل تبیین شده است، در حدیث معروف «العقل ما عبد به الرحمان و اکتسب به الجنان» بازگو شده است؛ (جوادی آملی، زن در آینه جمال و جلال، قم، ۱۳۷۱، ۲۷۹).

عقل در قرآن با تدبر، فکر، فهم، علم، لبّ، ایمان، تقوا، نفس، روح و قلب ارتباط بامعنایی دارد. ایمان بدون عقل، ایمان کوری است که به دگماتیسم منجر می‌شود. فهم، فکر و علم زیر مجموعه عقل است.

آخرت‌طلبی؛ (انعام/۳۲)، خداجویی؛ (بقره/۱۶۴)، تصدیق قرآن به عنوان کتاب وحیانی؛ (انبیاء/ ۱۰)، تقواپیشگی؛ (طلاق/ ۸ و ۱۰)، رعایت ادب و نزاکت؛ (حجرات/ ۴)، دوزخ‌گریزی؛ (ملک/ ۹، ۱۰)، پندگیری از آیات آفاقی و انفسی؛ (آل‌ عمران/ ۸۱۱)، وحدت‌گرایی؛ (حشر/ ۴۱)، اجتناب و پرهیز از گناه و پلیدی؛ (مائده/ ۱۰۰) و پرهیز از دروغ و هواپرستی؛ (فرقان/ ۳۴ و ۴۴) از نشانه‌های انسان عاقل است.

عقل در روایات به معانی گوناگونی استعمال شده است که یکی از معانی آن، قوۀ تشخیص و ادراک و وادار کننده‌ انسان به نیکی و صلاح و بازدارندۀ وی از شر و فساد است؛ (الکافی، ۱، ۱۱).

نشانه‌های کمال عقل عبارتند از: پیامبر(ص) فرموده است: «أَعْقَلُ‏ النَّاسِ‏ أَشَدُّهُمْ مُدَارَاهً لِلنَّاس»؛ «عاقل‌ترین مردم کسی است که بیشتر با مردم مدارا کند»؛ (غرر الحکم، ۱۹۹، ح ۲۷۷). امیرمؤمنان علی(ع) فرموده است: «أَعْقَلُ‏ النَّاسِ‏ مَنْ کَانَ بِعَیْبِهِ بَصِیراً وَ عَنْ عَیْبِ غَیْرِهِ ضَرِیرا»، «عاقل‌ترین مردم کسی است که به عیب‌های خویش بینا و از عیوب دیگران، نابینا باشد»؛ (غرر الحکم، ۲۰۷، ح ۴۱۰). امیرمؤمنان می‌فرماید: «کُلُ‏ شَیْ‏ءٍ یَحْتَاجُ‏ إِلَی‏ الْعَقْلِ‏ وَ الْعَقْلُ‏ یَحْتَاجُ‏ إِلَی‏ الْأَدَب»، «هر چیزی به عقل نیاز دارد و عقل به ادب نیازمند است»؛ (همان، ۵۱۰، ح۸۶). امام صادق(ع) نیز، می‌فرماید: «أَکْمَلُ‏ النَّاسِ‏ عَقْلًا أَحْسَنُهُمْ‏ خُلُقاً»، «عاقل‌ترین مردم خوش خلق‌ترین آنها است»؛ (الکافی، ۱، ۲۳). از امام کاظم(ع) روایت شده که فرمود: «التَّوَدُّدُ إِلَی‏ النَّاسِ‏ نِصْفُ‏ الْعَقْلِ»؛ «مهرورزی با مردم نیمی از عقل است»؛ (تحف العقول، ۴۰۳). امام رضا(ع) از پیامبر(ص) روایت می‌کند: «رَأْسُ‏ الْعَقْلِ‏ بَعْدَ الْإِیمَانِ‏ بِاللَّهِ التَّوَدُّدُ إِلَی النَّاسِ وَ اصْطِنَاعُ الْخَیْرِ إِلَی کُلِّ بَرٍّ وَ فَاجِرٍ»، «بالاترین درجه عقل پس از ایمان به خدا، ابراز دوستی به مردم و نیکی به هر نیکوکار و بدکاری است»؛ (عیون اخبار الرضا، ۲، ۳۵). در روایات مذکور حوزه رفتارهای اجتماعی به عنوان نشانه عقل مورد توجه قرار گرفته است. از این رو، روایات بسیاری درباره این که مودّت و محبت به مردم، نشانه‌ای از خردورزی است وارد شده است.

عقل در کنار کتاب، سنت و اجماع یکی از منابع چهار‌گانه اجتهاد در دانش فقه شیعه اثنی عشری است.

  • منبع: دانشنامه معاصر قرآن کریم، سرویراستار: دکتر سید سلمان صفوی، قم، انتشارات سلمان آزاده، ۱۳۹۶، مدخل: «عقل».
  • کلیدواژگان: عقل، ادراک، قرآن، معرفت، اسلام.