تشیع و تصوف از دیدگاه هانری کربن

 

دکتر انشاءلله رحمتی

استاد فلسفه دانشگاه و مترجم آثار فلسفی

در آثار مختلف هانری کربن به موضوع تشیع و تصوف پرداخته شده است. پروژه فکری وی همانطور که از نام شاهکارش «چشم اندازهای معنوی و فلسفی اسلامی» (در چهار مجلد) بر می‌آید، پدیدارشناسی وجوه معنوی و فلسفی دیانت، اندیشه و عرفان ایران زمین است. بی‌تردید تشیع و تصوف دو وجه اصلی این اسلام ایرانی است. بنابراین کربن نیز توجه جدی به آن مبذول داشته است. شاید مهم‌ترین و منسجم‌ترین بحث وی را در جلد نخست اثر فوق، که عنوان فرعی آن «تشیع دوازده امامی» است، بتوان یافت. از قضا این جلد تنها جلد از آن مجموعه است که به قلم یکی از شیعیان لبنان (نوّاف موسوی) به عربی ترجمه شده است. او سرلوحه ترجمه‌اش از این اثر را آیه‌ای از قرآن کریم قرار داده است: «جاء من اقصی المدینه رجل یسعی قال یا قوم ابتعوا المرسلین»(یس،۲۰)

این اثر کربن را می‌توان ژرف‌ترین و همدلانه‌ترین اثری دانست که به زبان‌های اروپایی در زمینه «تشیع دوازده امامی» نوشته می‌شود. در پرتو این اثر و دیگر آثار کربن، دیدگاه وی درباره تشیع و تصوف را که یکی از چشم اندازهای اصلی برای فهم تفکر و معنویت اسلامی است، بررسی می‌کنیم.

کربن ابتداء میکوشد تا نشان دهد که نمی‌توان دین اسلام به طور کلی را فقط دین شریعتی محض دانست. اگر اسلام را صرف دین شریعت بدانیم، در آن صورت، دینی مانند مسیحیت در موضعی برتر از اسلام قرار میگیرد. زیرا در مسیحیت علاوه بر کتاب آسمانی، حلول لاهوت در ناسوت(تجسّد خدا در شخص عیسی مسیح(ع)) و پدیدار کلیسا نیز وجود دارد و به موجب همین‌ها، در مسیحیت برخلاف اسلام، رابطه انسان با خدا، یک رابطه زاهدانه، انتزاعی و یک جانبه محض نخواهد بود. این البته در صورتی است که ساحت معنوی اسلام نادیده گرفته شود و کل عرفان از دین اسلام کنار گذاشته شود. اما واقعیت این است که معنویت و عرفان، جزء جدا ناشدنی اسلام است و با ورود آن به صحنه رقابت میان مسیحیت و اسلام، اوضاع به نفع اسلام تغییر می‌کند. اما فقط مشکل این است. در جهان غرب و حتی در جهان اسلام نیز، وقتی سخن از معنویت در عرفان اسلامی به میان می‌آید، آن را مساوی با تصوف و طریقه‌های صوفیه می‌دانند و تشیع را صرف یک مذهبی فقهی در کنار چهار مذهب فقهی اهل سنت به شمار می‌آورند و برای ائمه(ع) شیعه، جایگاهی صرفاً در حد امامان فقه قائل می‌شوند و از سوی دیگر تشیع را به عنوان مذهب اقلیّت، در برابر اکثریت اهل سنت، چندان جدی نمی‌گیرند.

در حقیقت کربن در پی اصلاح این سوء فهم و ادای حق تشیع به عنوان منبع راستین معنویت اسلامی است. به اعتقاد او، تشیع منبع عرفان یا pnose اسلامی است. و حتی آنچه در دوره‌های بعد به نام تصوف اهل سنت شناخته شده است، در حقیقت منبعث از تعالیم ائمه(ع) شیعه است. کربن برخی آیات قرآن مانند «آیه میثاق» و «آیه امانت» را همراه با تأویل‌های آنان نزد عالمان و عارفان شیعه بررسی می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه آیاتی از این دست منشأ معنویت اسلامی بوده‌اند. علاوه بر آیات، احادیثی مانند «حدیث غربت»، احادیث ائمه درباره «تقیه»، سخنان ائمه(ع) خطاب به خواصّ یاران‌شان، از جمله سخنان امام علی(ع) با کمیل بن زیاد نخعی را نمونه‌هایی از تعالیم معنوی امام زمان و تربیت عارفانی که به نوعی هر یک سر سلسه، طریقت‌های عرفانی در جهان اسلام بوده‌اند، به شمار می‌آورد. در عین حال از پیکارهای معنوی تشیع سخن به میان می‌آورد و یکی از این پیکارها، مقابله با سوء فهم‌هایی است که در طریقت‌های صوفیه نسبت به تعالیم عرفانی اسلام در طول تاریخ وجود داشته باشد.