وجه هدایتی قرآن در نظریه تعلیم وتربیت آیت الله طالقانی

عزت الله مهدوی

 

آیت اله سید محمود طالقانی(۱۳۵۸-۱۲۸۹)سه خصلت قابل توجه داشت:”شفقت ومهربانی، حکمت ،صلابت وپایداری.”به همین لحاظ همواره در تاریخ معاصر ایران از جایگاه منحصر به فردی برخودار بوده است.این اوصاف باعث شدند که پیرامون او طیفی از شخصیتها ی مختلف با گرایش های گوناگون گرد آیند.جاذبه ی شخصیت واندیشه ی او آنقدر بود که بتواند تفسیری ماندگار از دینداری ارائه کند که برای رهجویان ِخواهان تغییر وتحول ره توشه هایی فراهم نماید که در عین حفظ ارزشهای ثابت سنت دینی ،نوعی نواندیشی وتعامل با دنیای مدرن را هم به همراه داشته باشند.

افکار وشخصیت فرهنگی مرحوم طالقانی می تواند یاد آور نوعی تعادل و اعتدال و عقلانیت فراموش شده باشد. اوصافی که جامعه ی کنونی ما به آنها سخت نیازمند است.طالقانی در رویکرد خود به منابع اصیل دینی برای “نوسازی ِانسان” معاصر وبالتبع جامعه -بعد از پرسش از علل عقب ماندگی ها و به دنبال نسل مصلحان جوامع اسلامی -به احیای تفکری می پردازد که در آن “وجه هدایتی قرآن” مطرح می گردد.قرآن را کتابی برای احیای اندیشه ی آزاد وبسط آزادی های انسانی ونفی صورت های گوناگون استبداد می یابد.می نویسد:”از آن روزی که اینجانب در این اجتماع چشم گشودم ،مردم این سرزمین را زیر تازیانه وچکمه خودخواهان دیدم.”(ص۴ مقدمۀ تنبیه الامه)در ادامه از اینکه فعالیت علمای دینی در کشاکش فرعیات احکام مسدود می ماند، شکایت دارد.به نظر او “نیروی فکروعمل”باید “برای ایجاد محیط مساعد”معطوف گردد.قرآن آمد تا”پرتو هدایت آن زوایای روح وفکر ونفسیّات و روابط حدود وحقوق خلق را با یکدیگر وهمه را با خالق واعمال را با نتایج روشن ساخت و نفوس را رو به صلاح واصلاح به پیش برد و استعداد های خفته را بیدار کرد وبه جنبش آورد.”(ص۱جلداول پرتوی از قرآن)در نگاه او کاهش مرارت ها و برداشتن زنجیرهای اسارت از دست وپای انسانها وایجاد جامعه ای که در آن آزادی در همه ی ابعادش ومساوات وبرابری و عدالت برای همه ی اقشارش،معنا ومحتوای رسالت پیامبران بود.او بین اسلام وارزش های فطری منطوی در دمکراسی، تعارضی نمی دید.هرچند وسواس های دهه های اخیر بین معتقدان به ساختار های سنتی وروشنفکران کم طاقت در قالب بعضی تفسیرهای موشکافانه ،فاصله انداخته است ،اما طالقانی در پس وپشت همه ی تعابیر مطرح شده از مکاتب مختلف ،کاهش دادن آلام و دردهای بشری را انتظار می کشید.وسعی داشت با ترویج نوعی تعامل ومدارای مشفقانه از میزان هزینه های ناشی از اصطکاک نیروهای جامعه بکاهد. به نظر او حجاب هایی وجود دارد که مانع هدایت قرآنی می شود:”حجابی که عمق ضمیر را فرا می گیرد،گوش وچشم باطن را می بندد”(مرحله ای که بی تفکری ،وجود آدمی را تسخیر می کند) و حجابی که به واسطه ی دانش کاذب به وجود آمده وصورتی از غرور به خود گرفته ومانعی جدی بر سر راه تدبُر در قرآن ایجاد کرده است(غرق شدن در ذهنیت ناگشوده )وحجابِ تحمیل ِپیش فرض های خود بر آیات قرآنی(باید بگذاریم آیات خود سخن بگویند)و.. در این بخش وی به طرح گزاره ای می پردازد که غافل گیر کننده است:”اگر مسلمانان پیرو هدایت اقوم قرآن اند پس چرا پراکنده ،ذلت زده،حیرت گرفته ،خود باخته شده اند و بجای قیام اقوم بیشتر آنان زمین گیر شده یا به خواب رفته اند؟”(ص۱۷همان)

طالقانی در کسوت یک روحانی عالِم وصاحب صلاحیت ،پروژه ای را دنبال می کرد که در آن مسئله ی”تعلیم وتربیت” بعنوان یک رسالت ارزنده وموثر مطرح است.او از متون مذهبی به استخراج منابعی توجه داشت که مسیر انسان را برای نیل به کمال تسهیل می کند.اوبراستی به فهم عمیقی از آموزش وتربیت دست یافته بود.توجه به عبارت زیر، این مسئله را وضوح می بخشد:” وَ هَدَیناه النَجدَین ،که انسان ،با شخصیت متحرک و متطوری که دارد،پس از پیمودن راه غرایز وفطریات اولیه ،به دامنۀآن می رسد(مسوولیت)در این دامنه است که شعور به تکلیف  و اختیار عقیده و عمل پیش می آید و انسان با تشخیص و آزادی باید  یکی از دو نجد(راه) را پیش گیرد.”(ص۹۷ قسمت دوم تفسیر جزء سی ام قرآن)آن چنان که فهمیده می شود او هیچ انسانی رامنفعل ِجاهل فرض نمی کند.هر انسانی مراتبی از آگاهی را دارد واین در متدولوژی آموزشی بسیار عبرت آموز است. مهربانی وشفقت و شکیبایی را اساس مشارکت های اجتماعی می شمارد. (ص۱۰۱همان) در جایی از تفسیر خود می نویسد:”عفو واستغفار،لغزشها و گناهانرا محو می کندو مشورت،آنان را از بند تقلید وترس فکری برون می آورد وشجاعت نظر و فکر وابتکار و شخصیت روحی می دهد،تا هریک در حد استعداد ذاتی،دارای جاذبه و تحرک وتحریک می گردند.”(ص ۳۹۷تفسیر سوره آل عمران)

از نظر طالقانی”دستورات وتعلیمات قرآن کریم برای همین است که در خانواده و جامعه عالی ترین محیط های تربیتی بوجود آید تا همه ی قوای انسان با هم رشد کند و انسان از همه احساسات چشم و گوش وعواطف وشعور و وجدان درست بهره مند شود.”(گفتار رادیویی۱۳۲۵شمسی)” تربیت،ایجاد وسایل رشد وتعادل میان قوای ظاهری و باطنی است”.اهداف تربیت را این چنین بر می شمارد:”اول،تربیت مبدءشعور و تقویت محبت معرفت و علم است تا انسان به کمال عقلی برسدو به درجه ایمان نائل گردد.دوم،تربیت عواطف پاک که از همه بالاتر عاطفه خدمت به نوع و بریدن علاقه های تاریک کننده مادیات است .سوم،تربیت مبدء اراده وقدرت است،قدرت در تصمیم،قدرت در تبلیغ،قدرت در مصائب.”(همان.نقل از طالقانی وتاریخ صص۹۲-۹۵)طالقانی در قلب دستگاه تعلیم وتربیت ،قرآن را می نشاند.می نویسد:”کار قرآن نوسازی انسان است”(ص۱۳۲قسمت اول تفسیر جزء سی ام قرآن)به نظر او:”قرآن شعور و ضمیر آدمی را بر می انگیزد.”(همان ،ص ۱۳۰)در اول شهریور ۵۸درجمع صاحب منصبان داخلی و سفرای خارجی می گوید:”در تمام مدارس ما از ابتدایی تا دانشگاهها،باید قرآن وهدف های قرآنی ونه قرائت قرآن ونه برای ثواب،درتمام کشور های اسلامی درس داده شود.”(روزنامه اطلاعات ص اول)درسوم بهمن ۵۷ ،از معلمان ،طی پیامی درخواست می کند “که در سایه تعالیم عالیه قرآن و آموزش وپرورش صحیح و با برخورداری از فرهنگ غنی اسلامی و ملی نوجوانان ونونهالان را برای پیشرفت وترقی هر چه بیشتر که ضامن اعتلای وطن عزیز ما است آماده نمایند.”(روزنامه کیهان)طرح مباحث مربوط به تعلیم وتربیت از نظر مرحوم طالقانی نیازمند وقت وحوصله بیشتری است.تأمل در آثار این مرد بزرگ نشان دهنده بلوغ فکری ووسعت نظر توأم با تفکر خلاقانه ی اوست.

کلید واژگان: قرآن، طالقانی، هدایت، تربیت، تعلیم، اسلام، پرتوی از قرآن.