فیلسوف فرهنگ روزگار ما

آکادمی مطالعات ایرانی لندن(LAIS)

دکتر داوری اردکانی از جمله چهرهایی فلسفی است که سخت مورد علاقه بسیاری از اصحاب فلسفه و فرهنگ است. او بیش از چهل سال به تدریس مشغول بود و سالهاست که ریاست فرهنگستان علوم را بر عهده دارد. دکتر داوری را از جمله کسانی می توان دانست که در نگارش و تالیف کتاب نیز کوشا بوده و آثاری را نیز در این راه در اختیار علاقمندان گذاشته است. اما دیشب در فرهنگسرای ابن سینا شب داوری اردکانی بود. شبی بود که دوستدارانش برای تجلیل از او گرد هم آمده بودند تا بتوانند به این استاد پیر فرزانه عرض ادبی کرده باشند. مراسم جشن هشتاد سالگی رضا داوری اردکانی فیلسوف فرهنگ به همت کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی با پیام دکتر حسین نصر و حضور چهره های علمی و فرهنگی کشور شب گذشته در فرهنگسرای ابن سینا برگزار شد. در این مراسم دکتر علی‌اکبر ولایتی، دکتر غلامعلی حداد عادل، حجت الاسلام سید محمد خاتمی، دکتر فاطمه طباطبائی (عروس حضرت امام) دکتر افتخارحسین عارف رییس موسسه فرهنگی اکو، دکتر محمد رجبی رییس کتابخانه مجلس، دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، دکتر احمد مسجدجامعی و دکتر صادق خرازی دبیر اسبق ایران در سازمان ملل، دکتر آیت الله محقق داماد، دکتر غلامرضا اعوانی، دکتر شمس، استاد بهاء الدین خرمشاهی، استاد محیط طباطبائی، مهندس میرسلیم، حجت الاسلام دعایی، احمد مسجد جامعی، دکتر ایراج فاضل و جمعی کثیری از اساتید و چهره‌های برجسته علمی از فرهنگستان علوم و علو پزشکی ایران در این مراسم حضور یافته و سخنرانی کردند.

کلید واژگان: داوری اردکانی، فلسفه، فرهنگ، خاتمی، نصر، محقق داماد.

×××

 

مراسمی که شب گذشته برگزار شد با حضور بسیاری از اصحاب اهل فرهنگ همراه بود و برخی نیز به ایراد سخن پرداختند اما دکتر نصر که جایش در مراسم خالی بود در پیامی که برای دکتر داوری فرستاده بود اظهار داشت: در سال ۱۳۳۷ که تدریس در گروه فلسفه را در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران آغاز کردم با جوانی مواجه شدم که دانشجوی دکتری در رشته فلسفه بود و مدیر گروه محترم دکتر یحیی مهدوی از او تعریف می کرد. آن جوان دکتر رضا داوری بود که اکنون بیش از پنجاه سال از آشنایی بنده با این دانشمند و متفکر پر ارج می گذرد. در طی این نیم قرن دکتر داوری خدمات فراوانی در رشته فلسفه و سوق دادن جوانان متفکر کشور عزیزمان به راه درست اندیشیدن انجام داده است و پیشتاز میدان بحث جدی فلسفی و طرح سوالات واقعی در امور گوناگون بوده است. از درگاه پروردگار متعال برای این متفکر پر ارج ایران معاصر طلب سلامتی کرده و امیدوارم سالیان دراز افاضه علمی ایشان استمرار یابد.

سید محمد خاتمی، رییس جمهوری پیشین کشور، در مراسم جشن ۸۰ سالگی دکتر رضا داوری اردکانی گفت: استاد رضا داوری کسی است که نحوه حرمت به کلمه و کلام را به ما آموخت و زمینه تفکیک تکلم را از وراجی فراهم آورد. سید محمد خاتمی در این مراسم گفت: اگر تفکر جوهر آدمی است و اگر تفکر با پرسش آغاز می شود استاد داوری اردکانی از کسانی است که هم پرسشهای زمانه را مطرح کرده و هم افقی به روی ذهن گشوده که چگونه بپرسیم. وی در ادامه افزود:  اگر حرمت انسان و حتی وجود انسان در سخن و کلام تجلی پیدا می کند، حرمت نهادن به انسان حرمت نهادن به کلام است، استاد داوری کسی است که نحوه حرمت به کلمه و کلام را به ما آموخت و زمینه تفکیک تکلم را از وراجی فراهم آورد. خاتمی تصریح کرد: اگر وقتی سیاست از تفکر دور شد و همچون سیاهچالی همه ارزشهای انسانی را در خود می بلعد و دین وفرهنگ را به تسخیر خود در می آورد استاد داوری به ما این تذکر را می دهد که مرز میان تفکر و سیاست زدگی را تشخیص دهیم. وی یادآور شد: این همه بزرگی و علم و دانش وفرهنگ توام بوده و هست با تواضع استاد داوری که هر چه عمر پر برکت ایشان افزوده شد این تواضع بیشتر شد. محمد خاتمی در پایان تأکید کرد: اینهمه بزرگی وقتی شکوه می یابد که با نجابت استاد همراه می شود؛ نجابتی که از پدر و مادر بزرگوار و به ویژه مادر بزرگوارشان به ارث رسیده است.

 

 

اردکان، یونان کوچک

در مراسم بزرگداشت دکتر داوری اردکانی تعدادی از اصحاب فرهنگ و سیاست به ایراد سخن پرداختند. یکی از این افراد نماینده مردم میبد و اردکان در مجلس شورای اسلامی و به عبارتی همشهری دکتر داوری اردکانی بود. وی با اشاره به اینکه اردکان به لحاظ تعدد علما و فلاسفه یونان کوچک است، گفت: دکتر داوری از نوادگان خواجه نصیرالدین طوسی است. محمد رضا تابش نماینده مردم میبد و اردکان در مجلس شورای اسلامی در این مراسم گفت: اردکان به لحاظ تعدد علما و فلاسفه یونان کوچک است. وی افزود: دکتر محقق داماد و دکتر داوری از شاهدان حاضر این مدعا در جلسه هستند. دکتر داوری از نوادگان خواجه نصیرالدین طوسی است. هنگامی که خواجه دوران تبعید خود را در عقدای یزد می گذراند همسری اختیار می کند.همگی نوادگان خواجه از خانواده های با فضیلت هستند. خاندانهای حائری، داوری و سنایی از نوادگان خواجه هستند. وی افزود: دکتر داوری پرورش یافته این پیشینه خانوادگی است. خانواده ای که علم و ادب و اخلاق حرف اول را در آن می زند. شخصیتی که وجودش به زیور فرهنگ و ادب و اخلاق آراسته است. وی تصریح کرد: داوری عالمی اخلاقی است و نسبت به اساتید خویش خاضع بوده است و به زادگاه خویش سخت علاقمند است. وی آگاهی نسبی از همه علوم روز دارد. آنچه ایشان را داوری ساخته ولایق تجلیل، به دلیل آن است که او در سلک روشنفکران و دیندارانی است که هویت جامعه را حفظ کرده است. وی افزود: تلاش او حفظ هویت ایرانی در مقابل غرب زدگی است. او هم حکمت اسلامی را می داند وهم فلسفه غرب را می داند. امثال داوری هویت ایرانی مسلمان را در مقابل هویت غربی حفظ کرده است. نماینده مردم اردکان در مجلس شورای اسلامی در ادامه تأکید کرد: داوری انسان تک ساحتی و تک بعدی نیست. او با تکیه بر فلسفه و اخلاق و عرفان از هویت انسان شرقی مسلمان دفاع کرده است. وی در پایان تصریح کرد: مهمترین دغدغه دکتر داوری هویت انسانی است که دین و هویت اسلامی- ایرانی را نیز شامل می شود.

 

علمی از جنس عاشقی

از دیگر سخنرانان این مراسم می توان به دبیر کل کمیسیون ملی یونسکوی ایران دکتر محمد رضا سعیدآبادی اشاره کرد. او در این مراسم گفت: علمی که بر دل زند علم عاشقی است و علمی که بر تن زند علم غافلی است، یکی هفتاد سال علم آموخت، چراغی نیفروخت؛ یکی در همه عمر یک حرف شنید، همه را از آن بسوخت.

دبیر کل کمیسیون ملی یونسکوی ایران در ادامه یادآور شد: جناب استاد داوری قدر این پنج روزه عاشقی را به خوبی ادراک کرده است. تلاش های مستمر و پیگیر ایشان در طول چند دهه، میراثی سترگ و پرارج برای اصحاب علم و دانش ایران زمین به ارمغان آورده است. آنچه که موجب افتخار و احتشام اینجانب به عنوان دبیر کل کمیسیون ملی یونسکو است؛ آن است که استاد داوری در طول تاریخ درازآهنگ حیات علمی و فرهنگی خویش؛ از بنیان گذاران کمیسیون ملی یونسکوی ایران در بعد از انقلاب اسلامی ایران نیز به شمار می روند.

وی تصریح کرد: فیلسوفی که آموخته های فلسفی خویش را در خدمت تحلیل و مسئله شناسی معضلات پیش روی فرهنگ و زندگی ما ایرانیان به کار گرفته است. چه شوق انگیز است فیلسوف فرهنگ و زندگی بودن؛ هنگامی که دکتر داوری در کتاب ” فلسفه در دادگاه ایدئولوژی” می پرسد: ” می خواهم بدانم در کجای تاریخ قرار داریم و در کدام راهیم و به کجا می رویم و از خطرهای راه و مقصد چه خبر داریم”.

وی افزود: استاد داوری اردکانی در طول حیات خویش همواره بین دو موهبت الهی عقل و عشق در وجد و سماع بوده است. گاهی دستی به جام باده برده است و گاهی دستی به زلف یار، زمانی بر مرکب عقل دوراندیش نشسته و ایامی بر توسن خنیاگر عشق، و زهی سعادت که لذت بخش ترین لحظات و لمحات حیات آدمی نقد چنین ایامی است که بر این مدار می گردد و می رود؛ آن گونه که جناب جامی می فرماید: نقد اوقات را محاسبه کن/سر مقصود را مطالبه کن؛ باش در هر لحظه ز اهل شعور/ که به غفلت گذشته است یا به حضور.

وی افزود: استاد داوری بر این بنیان به تعبیری نیکو به سان درختی کهنسال و تناور است که ریشه هایش خرد و عقلانیت است، ساقه و تنه اش چرایی، پرسشگری و تفلسف و میوه مینویش عشق و شیدایی است و ما بر خود می بالیم که در سایه سار این درخت تناور نشسته ایم و از امتزاج نیکو و الهی سه عنصر یزدانی خرد، عقلانیت و عشق برخلاف آنچه که برخی اصحاب علوم مادی قائل به مرزبندی و کرانمندی میان آنان هستند، بهره می بریم.

سخن از دل آگاهی

دکتر محمد رجبی رییس کتابخانه، موزه، و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی و از شاگردان قدیمی دکتر داوری اردکانی در این مراسم گفت: دکتر داوری متفکر به معنای عمیق کلمه است. وی افزود: اگر به معنای فکر از منظری ارسطویی بپردازیم که کاشف از مجهول است باید هر شخصی را متفکر ندانست. کمتر کسی را داریم که مجهولات را برای ما معلوم کرده باشد. وی افزود: فکری که کاشف مجهولات باشد متاسفانه در تاریخ کم داریم و مشکل بزرگ بشری نیز همین بوده است. وی تصریح کرد: اگر تفکر را به معنای عرفانی بگیریم که رفتن از باطل به سوی حق باشد متفکر کسی است که راه حق از باطل را به ما نشان می دهد. باید توجه داشت که در این زمینه کسانی را داشته و داریم. رییس کتابخانه، موزه، و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی یادآور شد: دکتر داوری با دل و از روی دل آگاهی سخن می گوید و آنچه را که یافته بدون هیچ تکلفی بر قلم می آورد. نوشتار ایشان مثل گفتار ایشان است و گفتار ایشان مثل احوال ایشان است. وی افزود: هستند کسانی که کتابهای زیادی نوشته اند ولی آنچنان عمیق و دلنشین نیست که کتابها و آثارداوری اردکانی. وی تصریح کرد: رابطه فکر و زبان امری روشن است و افق فکری که دکتر داوری در ان است و زبان ویژه که ایشان دارد به زاویه دید خاص ایشان برمی گردد که ناشی از ذکری است که فکر ایشان ناشی از آن ذکر است. رجبی یادآور شد: بدون ذکر فکر فکر نیست. ذکری اگر باشد فکر و زبان اصیل است. دکتر داوری با مرگ آگاهی زندگی کرده است ولی خوشبختانه این منبع فیاض میوه می دهید و ما از آن بهره می گیریم. وی در پایان تصریح کرد: کسانی پایدار معرفت و فرهنگ استاد داوری هستند که خود افرادی باشند که از کلمه طیبه به شمار روند.

 

دفاع جانانه از هویت ایرانی و اسلامی

دکتر علی اکبر ولایتی عضو فرهنگستان علوم پزشکی و مشاور مقام معظم رهبری در امور بین الملل در این مراسم گفت: داوری به عنوان یک مدافع فرهنگ و هویت اسلامی و ایرانی تلاش کرده در برابر هجوم فرهنگی سینه سپر کند.وی تصریح کرد: نظری هست که معتقد است مسلمانان و ایرانیان کاری که کردند این بود که علم را از یونانی ها گرفتند و نگه داشتند و این را به صورت امانت به اروپایی ها بازگرداندند. البته این یک بی انصافی است. وی تصریح کرد: سهم مسلمانان در انتقال تمدن و علوم از سه راه به بار نشست. اول ترجمه آثار دیگران به زبان عربی، دوم توسعه علوم در جهان اسلام و سوم انتقال این علوم و تمدن به اروپا و غرب. ولایتی افزود: یک متفکر غربی می گوید ما می توانیم تاریخ علم را در سه مقطع در نظر بگیریم. یکی مقطع یونان، دوم ترجمه وانتقال علم به بیزانس و کشورهای اسلامی و سوم رنسانس. وی تأکید کرد: عصری به نام عصر ترجمه را در ابتدای تاریخ اسلام داریم که حدود ۱۲۰۰ کتاب به زبان عربی ترجمه شد. مدت هزار سال این آثار در گهواره تمدن اسلامی و ایرانی تقویت شد و به اروپا تحویل داده شد. عضو فرهنگستان علوم پزشکی یادآور شد: ما در جریان تحولات علمی در جهان اسلام بزرگترین نهضت ترجمه دو سویه را داشته ایم که بی سابقه است. ۱۲۰۰ کتاب از زبان سریانی و یونانی به زبان عربی ترجمه شد و ۵۰۰۰ هزار کتاب از عربی به صورت عکس ترجمه و در اختیار غرب قرار گرفت. وی افزود: ویل دورانت معتقد است آنچه در رنسانس اتفاق افتاد نتیجه اش انتقال علم از جهان اسلام به اندلس و از آنجا به اروپاست. ولایتی در پایان تأکید کرد: دکتر داوری تلاش کرده تا جوانهای ما را به هویت دینی و ملی ما برگرداند. این یک مبنای علمی قابل دفاع دارد چرا که اگر ما به خودمان برگردیم می توانیم به جایی برسیم که گذشتگان ما رسیده بودند.

 

داوری اهل عافیت طلبی نیست

احمد مسجدجامعی، یکی دیگر از سخنرانان مراسم سالروز هشتاد سالگی داوری اردکانی بود که با حضور در جایگاه، به تجربیات و شناخت شخصی خود از داوری و بارزه های فرهنگی ایشان در سالیان گذشته اشاره کرد.مسجد جامعی با اشاره به سابقه­‌ی آشنایی با داوری اردکانی گفت: آشنایی من با جناب داوری اردکانی، به حدود چهل سال قبل برمی­‌گردد. آن زمانی که به عنوان نماینده‌­ی دانشجویان دانشگاه تهران، برای انتشار نشری‌ای پیش ایشان رفتم و از ایشان درخواست یاری کردم. زیرا ایشان خود سوابق مطبوعاتی داشت و به لحاظ فکری و طرز نگاه، به موضوعات و مسائل مختلف جامعیت داشت.وی ادامه داد: ایشان نه تنها اهل فلسفه هستند و شعر و آثار ادبا و حکیمان قدیم را می­‌شناسند، بلکه به شعر شاعران جدید، مثل فروغ، سهراب، قیصر امین­‌پور، اخوان و… نیز اشراف دارند. آثاری را نیز در این رابطه به رشته­‌ی تحریر درآورده­‌اند. مثل کتاب «شاعران در زمان عسرت».وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد و عضو شورای اسلامی شهر تهران در تشریح شخصیت علمی و فرهنگی داوری اردکانی اظهار داشت: داوری حساب خود را از مسائل جاری فرهنگی جدا نمی­‌کرد. هرگز اهل عافیت طلبی نبوده و یکی از وجوه ایشان همین بود که فیلسوف زمانه­‌ی خود بوده است.وی اضافه کرد: زمانی که ایشان مسوولیت نشریه‌­ی «نامه فرهنگ» را به عهده گرفت، که انصافا یکی از کم‌نظیرترین نشریات در حوزه‌­ی اندیشه و تفکر بود، با ایشان همکاری داشتم. این نشریه یک ظرفیت جدید در فضای ذهنی ایشان باز کرد و نتیجه‌اش گسترش فضای گفتگو بود. به گونه­‌ای که ۶۰ الی ۷۰ میزگرد در این نشریه برگزار شد.مسجدجامعی ضمن بیان این مطلب که ایشان را علاوه بر فیلسوف فرهنگ، باید فیلسوف گفتگو در مسائل فرهنگی خواند، گفت: نه به خاطر تعدد گفتگوها و میزگردهایی که ایشان برگزار کرده است، بلکه به جهت ایجاد بستر گفتگو با طیف­‌ها و شخصیت­‌های مختلف، باید ایشان را فیلسوف گفتگو خواند.وی با اشاره به رویکردهای فرهنگی ایشان افزود: زمانی این مساله مطرح بود که ۸۰ درصد از آثار داستانی و ادبی، ضداخلاق و ضدفرهنگ هستند. ایشان در پاسخ به این مطلب، مقاله­‌ای نوشتند و در آن گفتند اگر چنین باشد، مساله­‌ی بی­‌اخلاقی و بی‌فرهنگی یک بحران ملی­‌ست که رسیدگی به آن، باید فراتر از سطح وزارت ارشاد دنبال شود.

 

عضو شورای اسلامی شهر در ادامه ضمن رد این نظریه، به رویکردهای سطحی به مقوله‌­ی ادبیات و فرهنگ انتقاد کرده و مسوولان را به پرهیز از نگاه‌های سیاست‌­زده به حوزه­‌ی فرهنگ و آثار ادبی توصیه کردند.وی افزود: داوری اردکانی، همواره در مقابل قدرتی که سعی در تهدید فرهنگ داشته، ایستاده و واکنش نشان داده است. شاید جدا شدن ایشان از شورای فرهنگ عمومی نیز همین دلیل بود.

هویت فکر داوری با حقیقت جویی

دکتر سیدمحمدصادق خرازی، سفیر اسبق ایران در سازمان ملل متحد، شب گذشته ۱۶ تیرماه در مراسم جشن هشتاد سالگی دکتر رضا داوری اردکانی که در فرهنگسرای ابن سینا برگزار شد، طی سخنانی ضمن بیان خاطراتی از آشنایی با دکتر داوری در ایران و ادامه دوستی در آمریکا گفت: در جای جای ایران فرهنگی چه گوهرهایی زاده شده اند و سرشت و سرنوشت نه تنها ملت ایران که سرشت و سرنوشت ملتهای دیگر را رقم زدند. وی افزود: امروز پاسداشت شخصیت مهربان و با فضیلتی است که آفاق اندیشه و حکمت و دانش ایشان ورای جدول‌بندی های سیاسی و جغرافیایی است و حکیم و فیلسوف متفکر نامدار آقای دکتر داوری اردکانی از جمله مردان نیکونهادی است که برای استقلال، آزادی و اعتلای دین و فرهنگ با آثار فکری، علمی و کلامی خود توانستند از گوهر دین و دیانت در دوره محجور مشتاقانه حمایت و پاسداری کنند. وی با اشاره به اینکه وقتی به کارنامه علمی و تلاشهای و کارهای بزرگ ایشان می نگریم در پس این چهره آرام و متین یک جهان جوش و خروش مسئولیت و آگاهی را می توانیم مشاهده کنیم، اظهار داشت: پرسش بزرگی در پیش روی ماست که فیلسوف کیست، مسئولیت و رسالت جهانی او چیست؟ کسی که طراح مکتب مستقل و نظریه مستقل باشد فیلسوف شناخته شده یا فیلسوف کسی است که بر یک یا چند مکتب فلسفی به نحوی مسلط بوده یا از آن مکتب یا نظریه فلسفی به صورت قابل قبول  دفاع کند و به بهترین نحو ممکن به دیگران بفهماند؛ کسانی چون حکمای اربعه مکتب تهران، علامه طباطبایی، شهید مطهری، جلال‌الدین آشتیانی، مرحوم علامه شعرانی و آیت الله جوادی آملی، بوده و در مسیر خرد و اندیشه گام برداشته اند. وی تأکید کرد: حاملان فلسفه امروز و متفکران امروز همه با هم تلاش کردند که از تاریخ علم حمایت و پشتیبانی کنند، حکمت و اندیشه این حکمای خردمند، چون داوری و دینانی و اعوانی در دوران معاصر در تحقق حکمت متعالی و تشیع جدا مردانه بوده و قابل ستایش و تکریم است. این حکیمان و متفکران در سیر تحول اندیشه خود با شناخت دقیق مکاتب شرق و غرب عالم و با نگرش عمیق به سیر تحول حکمت و اندیشه به ویژه در اروپای قرون پیش و پس از رنسانس و با آگاهی و آشنایی از تحولات فکی قرن نوزدهم و بیستم امریکا مرعوب نگشته، بلکه آنها را به خوبی فرا گرفته و با آگاهی از صبغه نهضت ترجمه که دکتر ولایتی صبغه تاریخی آنرا بیان کردند، توانستند به این علم آمیخته و آموخته شده و هیچگاه اصالت اندیشه و حکمت بومی و دینی خود را نه تنها رها نکرده بلکه از آن حمایت کردند. وی با اشاره به اینکه آموزش اخلاق و حکمت و ادبیات فلسفه اسلامی و ایرانی دغدغه و هم و غم دکتر داوری و همه حکیمان معاصر بوده است، اظهار کرد: اگرچه از بستر دانش و اندیشه و حکمت در غرب تکنولوژی و دانش متولد شد، ولی خوب دریافتند که بی تردید ساحت علوم جدید اعم از دانش اطلاعات و انفورماتیک، علم اجتماع، اقتصاد، بهداشت، و … همه رابطه ای با علم و فرهنگ و فلسفه دارند. دانشمندان ایرانی تلاش کردند تا خود را وامدار مکاتب فلسفی الحادی و مادی گرایانه و ساختارشکنانه نکنند و اینها افرادی بودند که با نگاه واقعی توانستند حکمای نامدار دین در دوران معاصر شوند و از دین و هویت ما ایرانی ها دفاع کنند. وی با بیان اینکه داوری از زمره این روشنفکران دینمداری است که هیچگاه گوهر دین را در مدرنیته امروز قربانی نکرد، اظهار داشت: دکتر داوری معتقد است وحی همچنان در دنیای امروز حرفی گفتن برای دارد. روشنفکران دین دار با چراغ هدایت برای یافتن حقیقت و سوختن ظلمت در تلاش هستند و محققانه این شناخت را نه با هوس و طمع به قدرت بلکه با نگاهی عقلانی و با ترجمه روحانی از طهارت فکر بنا کرده و قوام بخشیدند. وی بیان کرد: هویت فکر داوری آرام و قرار ندارد و همواره هویت سیال بوده و با خردورزی و حقیقت جویی و خرافه‌سوزی همراه و همزاد بوده است. داوری متعلق به هویت جمعی دینداران متفکر است که دینداریشان موقعیتی خاص در درون خود دارد. در آثار او درد و حرمان و ایمان و یقین موج می زند که نه در آن طوفان نوح را می توان دید نه طغیان روح. آرام و متین غمگسار محجوری دین باوران است. داوری به باوریت معنویت آزاد از دین اعتقادی ندارد. اگر با دقت بیشتری به تاریخ فلسفه بنگریم فارغ از اتفاقات چند دهه اخیر به ویژه توقف مارکسیسم، فیلسوفان مسلمان رفتار دینی بلندی داشتند و آنها فرزندان زمانه خود بوده و هستند و دلداگان تفکرات غیردینی خویش نشده اند و اسیر دام و دانه اغیار نشده اند. وی با اشاره به اینکه باید دست متفکران و فیلسوفانی چون داوری را بوسید که شجاعانه قدرت ذهن و چابکی قلم را در دلدادگی و دلبستگی به انبیاء و امامان معصوم (ع) و رهروی از حکمای و همنشینی با عارفان به کار بست، گفت: داوری در روزگار غربت دین، منادی دینداری مردم و نسبت بین دین و جامعه بودند. وی در پایان سخنانش گفت: اردکان از منظر تاریخ، مهد پرورش عالمان و اندیشمندان فرزانه بوده که هر کدام در عصر و دوره خود از سرآمدان روزگار محسوب شده اند. شاید در طول تاریخ این شهر به ظاهر کوچک نه توان دوره ای را یافت که بزرگی را در خود پرورش نداده باشد و آوازه ای به دست نیاورده باشد اما امروزه متأسفانه مفاخر اردکان در پس پرده گمنامی و غربت به سر می برند و اطلاع و آگاهی ما معدود به چند تا از آنها بیشتر نیست. از این رو لازم است که برای معرفی و شناساندن هر چه بیشتر و بهتر این بزرگان و فرزانگان قدم ها و گامهای مهمی برداشته شود.

استقلال فرهنگستان علوم از بین رفت

آیت الله دکتر سیدمصطفی محقق داماد، در مراسم جشن هشتاد سالگی دکتر رضا داوری اردکانی که در فرهنگسرای ابن سینا برگزار شد، طی سخنانی گفت: از حکمت داوری و فلسفه و شعر و شعر فهمی و ذوق او سخن گفته شد و گفته خواهد شد و شاید من به علت تخصص در فلسفه غرب، در این زمینه چیزی نگویم بهتر باشد. وی افزود: آنچه که برای من از داوری جالب است این است که من عالم زیاد دیده ام، فیلسوف زیاد دیده ام، فقیه زیاد دیده ام، اصولی زیاد دیده ام، ادیب زیاد دیده ام اما کسی که بین این دانشها با اخلاق و ادب جمع کند، به شدت کم دیدم و گزاف نمی گویم آنچه که برای من در مورد داوری جالب بود قرین ساختن دانش و علم و حکمت با اخلاق وادب است. به قول حافظ این که می‌گویند آن خوشتر ز حسن/ یار ما این دارد و آن نیز هم. محقق داماد با اشاره به اینکه من در مورد دکتر داوری بحث مستوفایی در مؤسسه حکمت و فلسفه کرده ام و لذا در اینجا در مورد ایشان کمتر صحبت می کنم، اظهارداشت: من مایلم در حضور علما دانشمندان مطلبی را به صراحت بیان کنم و داوری را به وجدان پاک سروران عزیز بگذارم. دکتر داوری دومین رئیس فرهنگستان علوم است. من پس از چند سال از تأسیس فرهنگستان به عنوان عضو آکادمی و فرهنگستان علوم انتخاب شدم، فرهنگستان برای من محیط بسیا زیبایی جلوه کرد. عده ای عالمان زبده افراد فرهیخته، گزیده شده همه با هم دوست و مأنوس در محیط علم و تحقیق و گفت و گو بسیار برایم جالب بود که گمشده ای را پیدا کردم. عضو فرهنگستان علوم در ادامه سخنانش تصریح کرد: رئیس فرهنگستان سابق دکتر علی شریعتمداری بود(از خداوند می خواهیم که به ایشان شفای عاجل عنایت کند.) سالها ایشان رئیس فرهنگستان بودند، بعد از ایشان آقای دکتر داروی از آن روز تاکنون رئیس فرهنگستان هستند. در دوره دکتر داوری، فرهنگستان‌ها با یک مشت کوبنده آهنین روبرو شدند و من از اعضای محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی گله دارم. شما دانشگاهی هستید از روحانیون این شورا گله ای نیست شاید آنها اطلاعی از وضع آکادمی علوم نداشته باشند ولی شما باید داشته باشید. وی با تأکید بر اینکه هویت فرهنگستان علوم این بود که یک مرکزی است که اعضای آن به استقلال خودش انتخاب می کند و منصوب جایی نیستند و قرار است که خودشان اعضای خودشان را براساس مدارک و مدارج علمی انتخاب کند، گفت: این حُسن فرهنگستان و افتخاری برای انتخاب شوندگان بود. هویت و ماهیت حقوقی فرهنگستان همین نکته استقلالش بود، چرا شما در سال ۸۸ دور هم نشستید و در پشت درهای بسته این نقطه امتیاز این مرکز علمی که مایه افتخار ایران زمین بود را از آن گرفتید. تاریخ درباره شما قضاوت خواهد کرد. وی تصریح کرد: می خواهم از آقای دکتر داوری تشکر کنم و دست ایشان را در این زمینه ببوسم این است که ایشان تمام تلاشش را گذاشت که این مسأله در فرهنگستان علوم اجرا نشود و افرادی به وسیله یک ابلاغ به‌عنوان رئیس فرهنگستان علوم منصوب نشوند. این بزرگوار تا امروز هم موفق شد و توانست هویت استقلالی فرهنگستان را حفظ کرد. من آمدم بابت این کار از دکتر داوری تشکر کنم. وی با اشاره به اینکه من از جناب آقای دکتر احمدی نژاد، رئیس جمهور فعلی انتظارم را اعلام می کنم، بیان کرد: ای کاش در مصاحبه ای که در تلویزیون کردند اجازه می دادند، یک نفر طلبه دلسوخته ای هم در مقابل ایشان بنشیند و از آن طرف هم بگوید. یک جانبه نباشد. بس کنید سخن‌های یک جانبه را. فکر می کنم اگر دوران خطابه بگذرد بهتر است. مونولوگ برای بشریت خسته کننده شده است. دوران، دوران دیالوگ است. دوران، دوران گفتگوی دوجانبه است. وی تأکید کرد: آقای رئیس جمهور ما از شما متشکریم که درخواست دکتر داوری را قبول کردید و بنام شما در ایام ریاست جمهوری شما این ویرانی برای فرهنگستان علوم پیش نیامد و بنام شما تمام نشد. امیدوارم که رئیس جمهور منتخب آینده که دردآشنای فرهنگ است. از ایشان که هم دانشگاهی بوده انتظار داریم که طرفدار دانشگاه و مراکز علمی باشد. وی با اشاره به اینکه امیداوریم که رئیس جمهور آینده که فرزند حوزه و دانشگاه است این درد ما را بشنود، تصریح کرد: نمی دانم که اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی اینجا هستند. آقای دکتر حداد عادل رفتند کاش بودند و رو در رو به ایشان می گفتم. باکی ندارم. چرا ایشان در مقابل این طرح مخالفت نکردند. این درد بی درمان را ما به کجا ببریم که آکادمی علوم ایران حتی با آکادمی علوم کشورهای عقب افتاده شرقی هم برابر نباشد که استقلال داشته باشد.

شصت و دو سال معلمی کردم

دکتر رضا داوری اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم، در مراسم جشن هشتاد سالگی خود که در فرهنگسرای ابن سینا گفت: کسی که هشتاد سال زندگی کرده و شصت و دو سال آن معلمی بوده است، طبیعی است که دیگران به علم و معلم احترام کنند و قدر شصت و دو سال معلمی را بدانند. من خودم هم افتخار می کنم، افتخار می کنم که شصت و دو سال معلم بودم و اگر قرار بود باز جوانی را از سر بگیرم همچنان شغل معلمی را انتخاب می کردم. وی افزود: این مجلسی که امروز تشکیل شده، قدری از این تجلیل بیشتر است، بسیارند معلمانی که شصت و دو سال معلمی کردند و مورد چنین لطف و احساسی قرار نگرفتند ونمی گیرند که البته باید بگیرند. چنانچه که دکتر اقبال گفتند، من هوش زیاد ندارم من اصرار زیاد دارم. اگر می بینید که من در ۱۰ سال اخیر بیست و پنچ جلد کتاب منتشر کردم، اگر بگویم من این نوشته‌ها را ۱۰ بار می‌نویسم اغراق نمی‌گویم. من زحمت کشیدم. اینکه حاصلش چه شد من نمی دانم و نمی توانم در مورد این حرفی بزنم. حضور شما تأیید و یا نقدی بر حرفهای من نیست. حضور شما در این مراسم به این خاطر است که برای کسی که حرمت علم گذاشته و به قول خودش می گوید من چاره ای جز این نداشتم و راهم این بوده است آمدید. برخی می گویند برای تقرب به قدرت این کار را کرده است!، اینجا آقای خاتمی حضور دارند که رابطه ما با ایشان هفتاد ساله است. من هفتاد سال است که ایشان را می شناسم و هشت سال هم ایشان رئیس جمهوری کشور بودند. من نه در دورانی که ایشان رئیس جمهور بودند و نه در دورانهای دیگر تقریبا با ایشان ارتباطی نداشتم و هیچ فرقی برایم نداشت. کسی که به معلمی و نوشتن اکتفا می کند نیازی به تقرب ندارد. این را گفتم تا بدانید کسی که به خودشان و خانواده شان ارادت داشتم در حضورشان دارم عرض می کنم تقرب نجستم و لازم نبود تقرب بجویم، چون ارادت چنان بود که قرب حاصل بود اما ربطی به مقام ایشان در سیاست نداشت. داوری اردکانی در ادامه سخنانش اظهارداشت: در این جلسه می خواهم گزارش و شرح احوال زندگی خود را بیان کنم تا متوجه شوم چرا این لطف در حق من می شود. در جوانی این پرسش برای من پیش آمده که فلسفه به اعتباری و بیانی که ۲۵۰۰ سال عمر دارد و همه با آن بد هستند و هیچ کس نمی تواند اثر مستقیمی برایش ذکر کند چرا هست و چرا نابود نشده است؟ چرا آثار فیلسوف مهجور و محجوب متعلق به یک دوران نه چندان مهم یعنی افلوطین باقی می ماند اما خیلی از آثار دیگر باقی نمی ماند؟، چرا فلسفه هست؟، چرا فلسفه باقی مانده است؟، اگر فلسفه با زندگی ما ارتباطی ندارد، چرا باقی مانده است؟ وی تصریح کرد: فلسفه نه نان است و نه آب است و نه شغل است و نه کار. صریح بگویم که فلسفه هیچ فایده به معنایی که ما معمولا از آن مراد می کنیم ندارد. همه علوم به درد می خورند، همه علوم کاربرد هم می توانند داشته باشند قدیم و جدید هم ندارد. همه علوم کاربرد دارند. فلسفه به هیچ کاری نمی آید. هیچ فایده مستقیمی ندارد اما من نمی دانم. فکر کردم که اگر این طور است چرا همه فیلسوفان راجع به اخلاق و سیاست بحث کردند. اگر فلسفه اثری در سیاست ندارد، اگر فلسفه نسبتی با سیاست ندارد چرا تفکر فلاسفه باقی می ماند؟، اگر تفنن هست چرا باقی می ماند؟، چرا تفننهای ما باقی نمی ماند؟ چرا تفنن من و امثال من باقی نمی ماند، اما تفنن ارسطو باقی می ماند؟ وی تصریح کرد: درست است که امروز کتاب سیاست ارسطو مستقیما به درد سیاست امروز نمی خورد اما دو هزار و پانصد سال سیاست در سیاست در سایه کتاب سیاست ارسطو زنده است. اصلا سیاست جدید، صورت و وجهی از آن چیزی است که افلاطون و ارسطو آورده است. طرح سیاست عقلی در یونان نهاده شده است. اگر از یک طرف سیاست در زندگی اثر نمی کند، به درد نمی خورد و به کار نمی آید و از سوی دیگر همه فلاسفه سیاست گفتند و فلسفه شان و سیاست شان در زندگی اثرگذار بوده مسأله صورت دیگری پیدا می کند یعنی آن وقت می گوید من که با فلسفه بزرگ شدم و قدری تعلق خاطر به ان دارم نمی توانم بگویم فلسفه به درد نمی خورد. وی تأکید کرد: مع هذا برای من کافی نیست که بگویم چون افلاطون سیاسی بود. بنابراین فلسفه و سیاست را با هم پیوند داده است. دلم می خواهد بفهمم که این پیوند در کجاست؟ یعنی کاری که من انجام می دهم با سیاست چه ارتباطی دارم. اگر چند صفحه از کتاب «نجات» ابن سینا را می خوانم با سیاست چه ارتباطی دارد؟، با معاش چه ارتباطی دارد؟، فیلسوفی که با عقل معاش مخالف است و یا حداقل عقل معاش را ناچیز می گیرد. هنرمندی که پروای عقل معاش ندارد نه تنها پروای عقل معاش ندارد اصلا عقل معاش ندارد. مگر «وانگوگ» عقل معاش داشته است؟، مگر او یکی از بزرگ ترین نقاشان تاریخ نیست. چه ارتباطی میان اینها وجود دارد؟ اثر از کجاست چگونه این اثر تأثیر پدید می آید و گذاشته می شود؟ رئیس فرهنگستان علوم تصریح کرد: ما امروز یک رفتارهایی را داریم و راه هایی را طی می کنیم این راه ها در دوره جدید تاریخ غربی تفکری که گفتم در یونان به وجود آمد، صورت دیگری پیدا کرده و تجدید حیات و تجدید عهد شد. رنسانس، تجدید عهد یونانی است و در پی این تجدید عهد بود که این تمدنی که امروز همه جهان را فراگرفته است پدید آمد. تمدن یونانی نمی توانست همه جهان را فرابگیرد. وی تصریح کرد: بین تفکر و زندگی، بین عقل کلی و عقل معاش ارتباطی وجود دارد که بی تفکر است و نمی توان آنرا توضیح داد و بیان کرد، زیرا که عقل معاش از عقل کلی بیرون نمی آید. سیاست از فلسفه بیرون نمی آید. اخلاق از فلسفه بیرون نمی آید. اما وقتی که تفکر هست اخلاق و سیاست قوام پیدا می کند. وقتی سیاست هست زمینه برای تفکر است. دارم از یک تناسب و تعادل صحبت می کنم. این تناسب و تعادل در جامعه عدالت را به وجود می آورد.

 

وی با تأکید بر اینکه ما با یک ساحتی بودن به مقاصد خود نمی رسیم، بیان کرد: بدون علم و تکنولوژی در دنیای امروز نمی توان زندگی کرد اما به صرف علم و تکنولوژی کار بشر پایان نمی گیرد. کار بشر به سامان نمی رسد. هر چه لازم است به ضرورت کافی نیست. اگر فلسفه تنها باشد و علم و معاش نباشد سیاست نباشد، تکنولوژی نباشد. فلسفه به هیچ درد نمی خورد.

 

وی تأکید کرد: من در سراسر عمرم از آغاز جوانی که رساله ای درباره فارابی نوشتم مسأله ام این بود که چرا فارابی به سراغ سیاست رفتید؟ آیا از استادان یونانی تقلید کردید؟ اگر تقلید نکردی، آنچه که نوشتی به درد سیاست زمان نخورد. آنچه که نوشتی تقریبا بعد از تو تعطیل شد. بحث سیاست در فلسفه لاغرتر شد تا به زمان ما رسید. ما امروز باید فکر کنیم که اگر توسعه می خواهیم اگر پیشرفت می خواهیم، بدون برنامه ریزی امکان ندارد. برنامه بدون تعمل عقلی نمی شود.