تصوف و عرفان در روسیه در گفت و گو با پروفسور علی اکبراف، رئیس انستیتو شرق شناسی روسیه

منوچهر دین پرست

آکادمی مطالعات ایرانی لندن (LAIS)

 

اشاره: شرق شناسی و توجه به حوزه ایران در روسیه از تاریخی در حدود دو سده برخوردار است. در این مدت به حوزه های مختلف به خصوص دین اسلام توجه بسیاری شده است. روسیه به واسطه این نکته که کشور پهناوری است از حضور ادیان و فرقه های مختلف دینی برخوردار شده است. در میان مسلمانان نیز فرقه های مختلف وجود دارد که می توان به عرفا و متصوفه نیز اشاره کرد. در سفری که به مسکو داشتم ضمن دیدار از انستیتو شرق شناسی روسیه با پروفسور علی اکبراف گفت و گویی ترتیب دادم درمورد جایگاه عرفان و تصوف در روسیه و همچنین درمورد وضعیت  شرق شناسی و ایران شناسی در روسیه نیز اندکی صحبت شد.

کلید واژگان: ایران شناسی، شرق شناسی، فلسفه ، عرفان، تصوف، روسیه، اسلام، علی اکبراف.

***

 

با توجه به نوع تخصصی که دارید و نوع فعالیتی را که در انستیتو شرق شناسی ر وسیه انجام می دهید تمایل دارم قدری درمورد عرفان و تصوف در روسیه صحبت کنیم. ارزیابی و نگاه شما به مقوله عرفان و تصوف در روسیه چیست و شما چه ویژگی برای عرفان و تصوف در روسیه قائل هستید؟

در واقع از لحاظ تاریخی بخواهیم نگاه کنیم صوفیان در این منطقه زندگی پر فراز و نشیبی داشتند و بسیار می تواند مورد توجه قرار بگیرد اما به نظرم برای شما وضعیت امروز عرفان و تصوف در روسیه جذاب است. اگر از لحاظ تاریخی هم نگاه کنیم بخشی از روسیه امروز و بخشی دیگر مانند دربند جزو خلافت آن زمانی بوده که عرفا در آنجا زندگی می کردند. در قرون ۹ و ده میلادی ارتباطات وسیعی بین عرفا بوده است اما امروزه ما به واسطه زندگی نامه و رسالاتی که از سوی عرفا نوشته شده از نام و عنوان آنها مطلع می شویم. در قرن ۱۹ میلادی تغییرات جدی در این منطقه به وقوع پیوست. افرادی که در اینجا بودند به سمت تفلیس و  نیشابور و بغداد برای تحصیل رفتند و پس از آمدن آنها در اینجا مدارس و نظامیه هایی تاسیس شد.  ابوبکر دربندی از کسانی بود که نزد ابوحامد غزالی درس خوانده بود و به این منطقه آمده بود. از رسالاتی که برای متصوفه بودند و تا اکنون به جای مانده اند ریحانه الحقایق و بوستان الدقایق برای ابوالقاسم القشیری است که قشیری اهل دربند و متعلق به روسیه امروز است. او کسی بود که قبل از ابوحامد غزالی این رساله را نوشته است و این نشان می دهد که عرفان و تصوف از قرنهای پیش در این منطقه حضور داشته است. دربندی شاگردان زیادی را تربیت کرد که می توان به ابوطاهر السلفی صاحب کتاب معجم السفر اشاره کرد. در آن زمان عرفا و متصوفه ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر داشتند. ابوبکر دربندی در وصف عرفا نیک سخن می گوید که حتی شیخ طوسی در کتابش از آن یاد کرده و این نشان دهنده ارتباط خوبی بود که عرفا با یکدیگر داشتند.

با توجه به  نکات تاریخی که گفتید به نظر می رسد که عرفان و تصوف در این منطقه از تاریخ کهنی برخوردار بوده است. برای حفظ اقدامات و فعالیت عرفا و متصوفه چه کارهایی صورت گرفته است؟

متاسفانه نه تنها این ارتباطات از بین رفته و آن یاد و خاطرات نیز از بین رفته است. کتابی هست به نام داغستان که حسن القدری نوشته و در آن کتاب می نویسد که رهبر و قطب عرفانی ما از بین رفته و اکنون به معنای گذشته نمی توانیم از چهره های شاخص عرفانی در این منطقه یاد کنیم. در اوایل قرن ۱۴ در منطقه قفقاز شمالی جنگهای مختلف دینی و مذهبی در جریان بوده است. از حکمرانان صفویه که می خواستند عقاید عرفا و متصوفه این منطقه را کنار بگذارند و عقاید خود را حاکم کنند. در آن زمان رویارویی بین پیروان تشیع و تسنن بوده به خصوص در منطقه داغستان که باعث شده آثار عرفا از بین برود. این جدالها امروز هم بین صوفیان و سلفی ها ادامه دارد و خشونتهایی را نیز به همراه داشته است.

این اختلافات بین سلفی ها و اهل تصوف اکنون تا چه اندازه بروز پیدا کرده و ایا امکان دارد این اختلافات را به واسطه تقریبی اندک کرد؟

متاسفانه امکان پذیر نیست. در این منطقه ایدولوژی  متصوفه و سلفیان به اندازه ای با یکدیگر فاصله دارد که امکان نزدیکی بین این دو نیست. صوفیان منطقه قفقاز به زمان قرن ۱۷ و ۱۸ می رسد. بعد از امضای عهدنامه های ترکمنچای و گلستان جنگهای جدی با روسها درگرفت. پیروان نقشبندیه، قادریه، شاذلیه در این منطقه بودند و اکنون هم هستند. آنها چندان تمایلی به جنگ با دولت نداشتند و حتی به دنبال همکاری نیز بودند. ولی سلفیان معتقدند که نه تنها باید با دولت جنگید بلکه آنها صوفیان و شیعیان را دشمن خود می دانند. در گروه سلفیان نیز تفرقه بسیار است و از گروه های متعددی تشکیل شده اند. برخی از سلفیان گرایشهای میانه رویی دارند و به اسلام سنتی نزدیک هستند و تمایلی به درگیری ندارند. برخی از سلفیان که اصول دین را پنج تا نمی دانند و معتقدند که یک اصل دیگر هم به نام جهاد باید اضافه کرد تا آنها را از غفلت و گمراهی بیدار کرد. البته این افراد بیشتر گرایش به سمت اعراب دارند و حتی پوشش خود را نیز آنها شبیه اعراب می کنند و این باعث نوعی واکنش از سوی همشهریان خود شده است. از طرف دیگر خشی از سلفیان معتقدند که با صوفیان هیچ مشکلی ندارند چرا که رفتار این افراد به صدر اسلام باز می گردد. اما برخی دیگر شیعیان را مشکل خود می دانند.

عرفا و صوفیه در روسیه امروز به چند دسته تقسیم می شوند و در کدام مناطق حضور دارند؟

مرکز تصوف در قفقاز شمالی است. پیروان نقشبندیه بیشتر در قفقاز هستند. از صوفیان قادریه نیز در چچن هستند. همینطور شاذلیه در اورال و تاتارستان حضور دارند. از فرقه خاقانیه که امروزه تا حدودی در حال رشد هستند را می توان در تاتارستان مشاهده کرد. گسترش تصوف بیشتر از سوی سازمانهای بین المللی تصوف در این مناطق و دیگر مناطق روسیه صورت گرفته است. البته بیشتر پیرو نقشبندیه در این مناطق هستند. در میان خود این فرق هر گروهی به یک شیخی متوسل هستند و از آموزه های آن پیروی می کنند. البته در میان این فرقه ها کسانی هم به عنوان قطب شناخته می شوند مانند شیخ سید الافندی سعید الچرچکسی که سال گذشته در داغستان توسط سلفیان کشته شد. وی از جمله کسانی بود که به اسلام سنتی و میانه رو اهمیت می داد. من سال قبل که ایشان را دیدم از جمله کسانی بودند که به شیخهای عرب گفته بودند ما به سنتهای شما احترام می گذاریم و شما هم به سنتهای ما احترام بگذارید. شما اسلام خود را دارید و ما هم اسلام خود را. او بسیار اهل مدارا بود. سرانجام توسط یک دختر روس که به تازگی اسلام آورده بود به واسطه مواد منفجره کشته شد.

من می خواهم در مورد وضعیت شرق شناسی در روسیه امروز قدری با هم صحبت کنیم. با توجه به اینکه شرق شناسی در روسیه از قدمت طولانی برخوردار است و شرق شناسان بزرگی در روسیه بوده اند. وضعیت فعلی شرق شناسی در روسیه را چگونه می بینید و نسبت به گذشته چه تغییراتی در این زمینه اعمال شده است؟

 تغییرات بسیاری به وجود آمده به خصوص نسبت به دوره اتحاد جماهیر شوروی این تغییرات بسیار مشخص است. به طور مثال در آن زمان اسلام به عنوان یک آیین و مذهب شناخته و بررسی می شد اما اکنون اسلام به عنوان یک نظام و سیستم دینی مورد مطالعه قرار گرفته است. اگر آن زمان نمی توانستیم یک متکلم اسلامی و یا حتی مسیحی را به عنوان یک متخصص مورد توجه قرار دهیم و آنها اسلام را مورد بررسی قرار دهند اما امروزه شاهد هستیم که متخصصان زیادی در حوزه اسلام شناسی در این زمینه کار می کنند. به عنوان نمونه استاد توفیق ابراهیم به عنوان یک متخصص اسلامی می تواند در مورد اسلام سخنرانی کند و حتی در دانشگاه های غیر دینی هم می تواند مناظراتی داشته باشد. ایشان از جمله کسانی هستند که کتاب زندگی نامه پیامبر(ص)  را تالیف کردند و در روسیه به عنوان کتاب سال هم شناخته شد.

در حوزه ایران شناسی نیز اکنون به چه موضوعاتی کار می شود. با توجه به این نکته که در گذشته آثار بزرگانی مانند شاهنامه فردوسی چاپ عالی آن توسط مسکو صورت گرفته است. همچنین آثار خیام و سعدی و سنایی و … در روسیه نیز ترجمه و منتشر شده است. اکنون در حوزه شرق شناسی و با توجه به حوزه ایران چه فعالیتهایی صورت می گیرد؟

دامنه فعالیت انستیتو شرق شناسی گسترده است. شما به موضوعات ادبی اشاره کردید و کاملا درست است اما باید به یک نکته اشاره کنم و آن این است که اکنون به موضوعات سیاسی بیشتر اهمیت داده می شود که به عبارتی می توان گفت مقتضیات و نیازهای روسیه نیز تلقی می شود. 

آینده شرق شناسی در روسیه را چگونه می بینید؟

خود من بیشتر به موضوعات ماخذشناسی توجه دارم. اما باید بگویم که آثار و نسخه های خطی بسیاری هست که مورد توجه قرار نگرفته اند و باید مورد بررسی قرار گیرند. از سوی دیگر ما باید درمورد اسلام شناسی بسیار کار کنیم به خصوص در مناطق قفقاز و چچن و … اما اسلام در حوزه ایران نیز باید مورد توجه قرار گیرد چرا که ایران دارای اسلام بی نظیری است. آثار بسیاری در اسلام مربوط به ایران است. جای تاسف دارد که خیام را به خوبی می شناسیم اما فریدالدین عطار را به خوبی نشناخته ایم. لذا باید کارهای مهمی انجام دهیم. از سوی دیگر یکی دیگر از موضوعات بحث کتیبه شناسی و حتی نامه نگاری هایی که بین سلاطین بوده اند هنوز مورد بررسی قرار نگرفته است. از همه مهمتر اینکه نصف کشور شرق در حوزه شرق قرار دارد لذا ما با توجه به شرق شناسی خود را نیز مورد پژوهش قرار می دهیم.