استخفاف گناهان کبیره دراخلاق سیاسی

 آیت الله دکتر سید مصطفی محقق داماد

رئیس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم

 

در جامعه ما برخی اعمال ورفتار از نظر شرعی توسط فقیهان عالیقدر حرام انگاری شده ومردم مومن مقید به ترک آنها هستند بخصوص گناهانی که در شریعت ممنوع وبرای ارتکاب آنها ضمانت اجرائی مجازاتهائی تحت عنوان حدود ویا تعزیرات تعیین شده است.این دسته اعمال بسیار کبیر وپراهمیت شناخته میشوند.مثلا شراب خواری در شریعت حرام است وشارب خمر به مجازات  ۸۰  ضربه تازیانه توسط قاضی صالح محکوم میشود.این گناه بسیار بزرگ جلوه میکند والبته باید مومن هرگز مرتکب آن نشود.اما بسیار اعمال هستند که هرچند حرامند ولی چون برای آن اعمال مجازات حدی ویا تعزیری وضع نشده گوئی برای مردم ازاهمیت چندانی برخوردارنمی باشند.مثلا دروغ گفتن از محرمات کبیره است ولی چون تا کنون دیده نشده که شخصی را به خاطر دورغ گفتن بر سر چهارراه ومیادین عمومی به پشت دراز کنند وبرتنش تازیانه بنوازند گوئی این عمل از چنان ممنوعیتی برخوردار نمی باشد .در حالیکه به موجب حدیثی که از نظر اعتبار فقهی بسیار صحیح ومعتبر است دروغ گفتن گناهش بد تراز مشروب خوردن است.

این حدیث را شیخ انصاری در کتاب شریف مکاسب بخش محرمه نقل فرموده است:

 امام باقر (علیه‌السلام) فرمود:
(‌انَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَ لِلشَّرِ أقْفالاً وَ جَعَلَ مَفاتیحَ تِلْکَ الْاَقْفالِ الشَّرابَ، وَالْکِذْبُ شَرُّمِنَ الشَّرابِ) (وسائل‌الشیعه، ج ۸، ص۵۷۲؛ اصول کافی، ج ۲، ص ۳۳۹، حدیث ۳)

خداوند متعادل برای شرورو بدی ها قفل‌هایی قرار داده و کلید آن قفل‌ها شراب است ولی دروغ از شراب هم بدتر است!!!.[۱]

مفاد این حدیث شریف به وضوح نشان میدهد که در فضائی این کلام درربار از امام (س) صادر شده که دقیقا همین اتفاق رخ داده بوده وآن بزرگوار با کوچک شماری دروغ توسط مردم متدین روبرو بوده اند.مردم متدینی که به یقین لبشان هرگز به جام مشروب نزدیک نمیشده وازآن گناه هراس داشته اند ولی گوئی به آسانی دروغ می گفته اند.امام (س) با بیان شریفشان نمی خواهد بفرماید شرب خمر گناه ندارد می فرماید گناه بسیار بسیار مهمی است حتی کلید سایر گناهان است وبقول آن شاعر دوره قاجار:

جامی دو بنوشید وچوشد  خیره زمستی

  هم خواهر خودرا زد هم کشت پدررا

ای کاش شود خشک بن تاک وخداوند   

   زین مایه ی شرحفظ کند نوع بشررا

مراد این حدیث منقول از امام باقر(ع) ضمن بزرگ شمردن گناه مشروبخواری ،اهتمام به زشتی دروغ است.

خداوند رحمت کند همه علما ی گذشته را .خاطره ای دارم از مرحوم استادم آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری یزدی اعلی الله مقامه.روزی پس از اتمام درس اصول فقه طلاب ازایشان خواستند چند جمله ای موعظه فرمایند .ایشان با قرائت همین حدیث شریف سخن را آغاز کردند ودر توضیح آن فرمودند.راز این نکته روشن است زیرا این همه دین سازی ها ،جعل حدیثها،ریاکاری ها ،حقه بازی ها را مشروب خواران نکرده اند ،دروغ گویان کرده اند!!

خدا ایشان را غریق رحمت قراردهد که آنچه ما در زندگی ایشان مشاهده کرده بودیم گوئی همه رذائل را در حقه بازی ،ریاکاری ودروغگوئی میدانست .

به هرحال شاهد این استخفاف وکوچک شماری دروغ در میان ما همین است که اگربرای مثال امروز که ایام انتخابات است شخصی خودرا نامزد کند ولی درباره او گفته شود که دیده اند او در مجلسی لب به پیاله ای زده  و جرعه ای نوشیده است ،به یقین مردم اورا منفور وشوم میخوانند ونقشه های رویائی اورا نقش بر آب می کنند وداغ نشستن بر کرسی ریاست بر دلش می نهند هرچند در بیان وبنان قوی ،در چاپلوسی وملَق مشاربالبنان باشد.مراجع نظارتی هم باقاطعیت وی رامردود اعلام خواهند  نمود.  والبته باید با چنین شخصی چنان کنند ومادام که توبه وی به اثبات نرسیده سمتهائی که مستلزم عدالت است نصیب وی نگردانند.اما سئوال من این است که آیا همین برخورد با ارتکاب دروغ هم میشود؟آیا چنانچه شخصی که نامزدانتخابات شده با نشانه های دال بر صلاح ظاهر وجلاب انظار عوام مردم را به رای دادن دعوت کند ودر پرونده زندگانیش هرگز قدح ، صراحی ، پیاله وجامی نگاشته نبوده ولی همه میدانند که در سوابق کاری وی به کرات درملاعام مطالب غیر منطبق با واقع از زبانش جاری شده است ویا در سخنرانیهایش آمار غیر واقعی ارائه داده است، در زندگی نامه اش چندین دروغ به چاپ رسانده است ،آیا صرفا به همین جهت مردم اورا ناشایست می خوانند ؟ فکرنمی کنم.

البته اشتباه نشود اینجانب به هیچوجه طرفدارجرم انگاری اعمالی همچون دروغ وغیبت نیستم زیرا چنین فکر می کنم که جامعه از افزون شدن جرائم از رهگذر تبدیل اخلاقیات  به قانون ومساوی کردن جرم که عنوانی حقوقی است با عمل حرام که عنوانی است شرعی و ضمانت اجرا قراردادن مجازات دنیوی برای همه محرمات الهی ،خیری نصیبش نمی شود وتجربه سالهای اخیر این واقعیت را به اثبات رسانید. به یقین اگر انسانها وجدان مذهبی بیابند،وان ربک لبالمرصاد رالمس کنندو خداترس شوند ضمانت اجرائیش بیش از سیخ ودرفش ویرغوی دیوان وحاکم دنیوی  است.مجازات دنیوی آخر الدوااست .آنچه میخواهم بگویم این است که محرمات الهی وگناهان کبیره ای مانند دروغ صرفا به خاطر آنکه جرم انگاری نشده وعذاب دنیوی برای آن منظور نگشته، نباید با موجبات استخفاف وکوچک شماری حقیر وناچیز شمرده شود .

استخفاف دروغ چند جهت دارد یکی ازجهات همین است که برای آن مجازات تعیین نشده وما مردم خیال می کنیم این به جهت کوچکی گناه است،درحالی که چنین نیست.

جهت دیگرآنکه برخی شایدچنین گمان دارندکه دروغ حرام ،دروغ مضر وموجب خسارت به دیگران است درحالیکه زشتی دروغ امری فی نفسه است خواه به کسی زیانی برساند وخواه نرساند .زیرا دروغ همواره زیان رسان است وزیانش کلان است نه خرد.  بحران بی اعتمادی در جامعه ناشی از همین امر است.

شگفتا!! در مراجع روائی حدیثی از رسول الله (ص) وارد گردیده که حاوی مفهومی بسیار سنگین ومسئولیت ساز است.نقل است که آن حضرت در شب زفاف با خدیجه کبری (س) برای پذیرایئ از خانمهائی که قراربودعروس را برای آوردن به خانه شوهرهمراهی کنندقدحی از شیر تهیه کرده بودند.خانمها آمدندوعروس را آوردندواندکی نشستند حضرت فرمودندبفرمایید شیرتناول کنید.به هریک که تعارف میشد در پاسخ میگفتند : میل ندارم. چند نفرکه این جمله را تکرار کردند رسول اکرم (ص) فرمودند :لا تجمعن جوعا ونارا-یعنی گرسنگی را با آتش برای خود فراهم نسازید!! یعنی اگر در واقع مایل به شیر خوردن باشید ولی از روی تشریفات ویا شرمساری بگویید میل ندارم این دروغ است وشماازاین رهگذرآتش دوزخ را برای خودفراهم ساخته اید؟

 جهت دیگر درتعارض قرارگرفتن با مصلحت اندیشی های شخصی است که بلا فاصله با جمله سعدی که گوئی این شاعر اشعری مذهب مرجع همه مردم شده «دروغ مصلحت آمیز به راست فتنه انگیز»  همه چیز را روا میکنیم.البته گناهی متوجه جناب سعدی نیست ،با کمال تاسف اخیرا در یکی از رساله ها ی خودمان نیز دیدم که به خوانندگان با صراحت آموزش عملی میدهد که اکثراعمال زشت اخلاقی نظیر دروغ ،تهمت، حتی اشاعه فحشاء که از کثیفترین وقبیح ترین اعمال است در صورت مصلحت مجاز میگردد.مشکل این مصلحت اندیشی خُرد نگری مصلحت اندیشان است.مصلحت اندیش بایستی کلان بنگرد نه خُرد.باید بر طارم اعلی نشیند نه آنکه فقط پیش پای خودرا ببیند وبه راحتی حکم جواز بر کردارزشت دروغ صادر نماید.مصلحت اندیشی بانفع نگری متاسفانه اشتباه میشود .ممکن است از دورغ گفتن نفعی سریع الوقوع عائد دروغگو گردد ولی به یقین در دراز مدت جامعه دچار بحران بی اعتمادی که آفتی بالاتر ازآن نیست خواهدشد.  

سخنان غیر عملی:

 

دروغ یک نمونه بود که من ذکر کردم .نمونه دیگر سخن گفتن های غیر قابل کرداراست. درایام انتخابات نامزدها به مردم چنان وعده هائی میدهند که هر شخص عاقل  وخردمندی با یک حساب سرانگشتی به آسانی نا معقول بودن و غیر عملی بودن آن را درمی یابد. در قرآن مجید آیه ای درخصوص این عمل زشت با تعبیری بسیار تکان دهنده آمده است .آن آیه این است:

کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ (صف/۳)

معمولاً مترجمین این آیه را چنین ترجمه کرده اند:

خداوند سخت به خشم مى‏آید که چیزى بگویید و به جاى نیاورید.

ولی به نظر میرسد این ترجمه چنین میرساند که گوئی خشم خدا برعمل نکردن به وعده است درحالی که چنین نیست .خلف وعده درآیات دیگری مکررا آمده است .دراین آیه نقطه مرکزی خشم الهی را برروی وعده دادن نسبت به اعمالی است که یا غیر عملی است ویا وعده دهنده بنابرعمل به آن ندارد.درترجمه تفسیر المیزان به این نکته توجه شده وچنین ترجمه شده است:

خشم بزرگى نزد خدا منتظر شما است اگر بگویید آنچه را که عمل نمى‏کنید .یعنی گناه  بزرگ ، همان گفتن ووعده دادن آن عمل است .یعنی آیه شریفه در مقام بیان زشتی خلف وعده نمی باشددر مقام زشت شمردن سخن گفتن نسبت به عملی است که توان ویا بنای عمل آنرا نداریدمی باشد.

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) خطاب به «مالک اشتر» چنین می فرماید:
ایاک … أن تعدهم فتتبع موعدک بخلفک، فإن …. الخلف یوجب المقت عندالله و عند الناس قال الله تبارک و تعالی: «کبرمقتاً عندالله أن تقولوا ما لا تفعلون؛
برحذر باش از این که به آنها چنان وعده ای دهی که تخلف خواهی کرد، زیرا  وعده ای که خلف درپی دارد  موجب خشم خدا و خلق است. خداوند تبارک و تعالی می فرمایند: خداوند سخت به خشم می آید از این که بگویید آنچه را که عمل نمی کنید.

به موجب آیه شریفه این عمل یعنی گفتن وشعار دادن نه به قصد عمل وصرفا به خاطر جلب نظر عامه «مقت کبیر» است.مرحوم طریحی در کتاب مجمع البحرین میگوید:

(مقت) قوله تعالى: کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ‏[۴۰/ ۳۵] أی أعظم بغضا عنده، و المقت البغض. و مثله قوله: کانَ فاحِشَهً وَ مَقْتاً(۴/۲۲)

مقت یعنی بُغض وکلمه «کبُر » نشان دهنده بزرگی واهمیت زشتی آن است.طریحی به عمل دیگری که مقت در قرآن شمرده شده  اشاره کرده که نکاح بازن به جا مانده از پدراست.قرآن فرموده است: وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ کانَ فاحِشَهً وَ مَقْتاً وَ ساءَ سَبیلاً (نساء/۲۲)

مفسدان

بعد از انقلاب اسلامی اصطلاح مفسد فی الارض که در قرآن مجید آمده ودر فقه اسلامی سابقه دیرنه ای دارد برسر زبانهای عامه افتادوبه تدریج به متون قانونی نیز سرایت کرد.فهم این معنا کار ساده ای نیست ومیان فقیهان معرکه آراء است .قرآن مجید برای مفسدین در ارض مصادیق گوناگونی ذکر فرموده که درراس آن قدرمندان وزور گویانندوبه تعبیر قرآن طواغیت.آنان مصداق بارز مفسدانند.

تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یُریدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقینَ (القصص/۸۳) (آرى) این خانه آخرت را به کسانى اختصاص مى‏دهیم که نمى‏خواهند در زمین برترى نمایند و فساد انگیزى کنند و سرانجام خاص متقین است (۸۳).

جمله ولا فسادا ظهوردر عطف تفسیری دارد .یعنی مصداق مفسددرارض ، قدرتهای نامشروع ،برتری جویان وعزیزان بی جهتند .علو در ارض یعنی سوار شدن بر گرده مردم به زور وبدون توجیه قانونی .

ودر آیه دیگر می فرماید:

{وَفِرْعَوْنَ ذِی الأَوْتَادِ  الَّذِینَ طَغَوْا فِی الْبِلادِ  فَأَکْثَرُوا فِیهَا الْفَسَادَ}[الفجر: ۱۰ – ۱۲].

و قوم فرعون آن دارنده میخها، آنها در بلاد طغیان کردند، و در نتیجه طغیان خود، فساد را در بلاد بگستردند (۱۲)

یعنی مصداق بارز فسادبه چهار میخ کشیدن مردم وزورگوئی و خفقان برمردم توسط فرعونیان است.

خلاصه آنکه اگر یاغیان وباغیان مخلان نظم عمومی از مصادیق مفسدند نباید چنن پنداشت که فقط همینها مفسدند ،خیر مصداق بارز مفسدان، طاغیانند وشایدبتوان گفت که طاغیان علت اصلی باغیان ویاغیانند.

به بیان قرآن افساد واصلاح از اموری هستند که غلط اندازند .به آسانی هر افسادی میتواند در رنگ ولعاب اصلاح تجلی نماید. جالب آن است که برای خود شخص به غلط جلوه می کند.قران می فرماید:

وَ إِذا قیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ (البقره/۱۱) أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لَاکِن لَّا یَشْعُرُونَ(۱۲) و چون بایشان گفته میشود در زمین فساد مکنید میگویند ما اصلاحگرانیم (۱۱).تو آگاه باش ایشان مفسدانند ولى خود نمیدانند (۱۲).

یعنی خودشان به علت بی شعوری نمی فهمند که آنچه می پندارند اصلاح است،افساد است نه اصلاح.

بعضی میگویند انسان هرکسی را گول میزند به جز خودش.به نظر میرسد این چنین نیست.انسان موجودی است توجیه گر.با این خصلت آدمی اولین کسی را که گول میزند خود اوست.یعنی میتواند با توجیه اعمال زشت خویش خویشتن را گول بزند وفریب دهد،اعمال زشتش را خوب بداند. قرآن مجید این نکته را به زیبائی بیان فرموده است: وَ إِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُم‏(انفال/۴۸) شیطان اعمال (زشت) ایشان را (در نظرشان) بیآراسته .

آرایش عمل آدمی نزد خویش همان توجیهی است که ما اشاره کردیم .قرآن مجید به شیطان نسبت میدهد .در تعبیر دیگر قرآن همین عمل به نفس اماره منتسب شده است.ان النفس لاماره بالسوء. وبه قول سعدی شیرازی:

و ما ابری نفسی و لا ازکیها   

که هر چه نقل کنند از بشر در امکانست

کلید واژگان: اخلاق سیاسی، اسلام، گناه کبیره، اخلاق، محقق داماد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

     



[۱] . حافظ می خوردن را با خوردن مال اوقاف مقایسه کرده وگفته است:

فقیه مدرسه دی مست بودفتوا داد

که می حرام ولی به زمال اوقاف است