اخلاق اسلامی و انسان مدرن – گفت و گو با دکتر سید سلمان صفوی

 

    اخلاق اسلامی و انسان مدرن


    گفت و گوی صدرا  صدوقی با دکتر سید سلمان صفوی،  مدیر آکادمی مطالعات ایرانی لندن و  سردبیر مجله ترانسندنت فیلوسوفی:


    دکتر  سید سلمان صفوی متخصص فلسفه و  عرفان اسلامی و  فلسفه مقایسه ای می باشد. کتب جدید ایشان  در حوزه فلسفه و  عرفان اسلامی عبارتند  از: ۱- راه نو، تفسیر نوین مثنوی۲- عرفان عملی۳- اخلاق و انسان کامل از منظر مولوی۴- اهل بیت از دیدگاه مولوی۵- عرفان اسلامی در شرق و غرب۶- ساختار معنایی مثنوی معنوی.


  1. به نظر شما اخلاق اسلامی مربوط به حوزه عقاید است یا مربوط به حوزه عمل ؟ بر این اساس اخلاق سنتی – اسلامی چگونه شکل می گیرد؟

    معارف اسلامی در یک تقسیم بندی فرضی، در وهله اول به سه بخش تقسیم می شوند: عقاید، فقه و اخلاق. عقاید، بیان استدلالی اصول دین؛ فقه، بیان احکام دینی افعال ظاهری مکلفین و اخلاق، بیانگر ارزشها وملاک های مثبت ومنفی رفتاری است. لذا اخلاق اسلامی،”پراکسیس” (praxis) و حاصل تعامل و گفتمان مبانی در حوزه عقاید(نظریخ) و رفتار (عمل) است. متون و مشرب های اخلاق سنتی موجود نیز به چهار دسته کلی تقسیم می شوند: اخلاق متاثر از فلسفه ارسطویی، اخلاق قرآنی، اخلاق روایی و اخلاق عرفانی.

۲- به نظر می رسد مباحث اخلاقی در عالم اسلامی به نحو ناصحیحی تفسیر شده اند؛ یعنی شیوه ای، همراه با عزلت گزینی و دوری از اجتماع و به طور کلی ترک دنیا؛ که از آن گاهی به اخلاق انزوا تعبیر می کنند، نظر شما در این باره چیست؟

اخلاقی  که تا کنون تدریس شده؛ برای تأمین نیازهای رفتاری جامعه و زندگی امروزین، دارای برخی از کمبودهای اساسی است. نخستین ضعف اخلاق رایج، متعلق به دوران مهجوریت شیعه از حیطه قدرت بوده؛ لذا مباحث مربوط به چگونگی کنترل نفس در ایام اقتدار و رفتار با جامعه، مغفول واقع شده یا تضعیف شده است. طبیعی است مفتضیات اخلاقی، زمانی که انسان در حجره ای کوچک با تعداد محدودی مراجعه کننده و عدم بسط ید است با آن زمان که در حاکمیت؛ رییس جمهور، وزیر، وکیل، قاضی، فرمانده یا بازجو و دارای بسط ید است؛ تفاوت عظیم دارد. حاصل این ضعف علمی در دوره کنونی که شیعه دارای قدرت سیاسی و حکومتی است؛ آشفته بازاری است که دل هر مومنی را از عدم رعایت موازین اخلاقی از جانب برخی مسئولین حکومتی، خون می کند. دومین ضعف، فربگی اخلاق فردی و غایت رنجوری اخلاق اجتماعی است. سومین ضعف، عدم توجه به اخلاق کاربردی همچون اخلاق مهندسی، اخلاق پزشکی، اخلاق علمی، اخلاق ترافیک، اخلاق اداری(بوروکراسی)، اخلاق تکنولوژی، اخلاق محیط زیست، اخلاق دیجیتال مدیا و…. است؛ در حالی که در دنیای پیچیده امروز، اخلاق کاربردی دارای اهمیت حیاتی است.

۳- در صورتی که اخلاق اسلامی به اخلاق عزلت گزینی تعبیر شود؛ جایگاه عناصری چون توکل و صبر در آن چگونه خواهد بود؟

در  مشرب های اخلاق قرانی، روایی و عرفانی؛ مباحث توکل و صبر در نظام اخلاقی لحاظ شده اند؛ از قبیل مباحث مطروحه در “منهاج العابدین” غزالی، بخش منجیات “احیاء علوم دین” یا “المحجه البیضاء” فیض کاشانی. لکن به سبب غلبه اخلاق فردی بر اخلاق اجتماعی و اخلاق ایستا بر اخلاق دینامیک؛ مباحث غنی و کارسازی نظیر توکل و صبر، در حاشیه قرار می گیرند. البته در دوره دفاع مقدس، ما شاهد انقلاب اخلاقی و شکوفایی و تجلی اخلاق راستین اسلامی در جبهه های جنگ در بین صفوف رزمندگان بودیم؛ لیک دریغا که امروزه با مرگ آن فضای معنوی و ایثار و تواضع و تسامح؛ جــوِّ قدرت طلبی، تمامیت خواهی، انحصار طلبی و زمستان فضایل اخلاق اجتماعی غلبه یافته است.

۴- به طور کلی اخلاق اسلامی در دو حوزه دنیا گرایی وآخرت گرایی چه دیدگاهی دارد؟ واینکه به کدام یک از این جنبه ها بیشتر توجه دارد؟

آخرت  گرایی، جنبه غالب مسائل کتب رایج اخلاقی است و گرایش اصلی آن توجه به دنیا، آبادانی دنیا، محظوظ شدن از دنیا و ایفای نقش در پیشرفت جهانی است و علی العموم توجهی به فضایل اخلاقی مطرح ندارد؛ در حالی که در قران و معارف اهل بیت، مطالب بسیاری در این ابواب وجود دارد که قابل پرورش و تفصیل است.

۵- در اخلاق اسلامی فضایل و رذایل مطرح است . به تعبیر یکی از عرفا معاصر در عالم شیطنت هم لازم است یعنی آنکه شیطان هم، نشانه رحمانیت رحمان و زمینه ای برای رشد انسان است. حال آیا انسان های شیطانی هم در ساختمان عالم نقش مثبتی خواهند داشت؟ به عبارتی سیئات فردی حسنات جمعی خواهد بود؟

این سوال بسیار فنی و فراتر از بحث در روزنامه است؛ بلکه قابل بحث در مجلات تخصصی است تا اسباب بدفهمی و اضلال نشود. اما فی الاجمال، عالم ناسوت، عالم تزاحم و تعارض است. سیر و رشد جهان، یک پروسه دیالکتیکی است، نه دیالکتیک مارکسی.

۶- اخلاق  انسان مدرن اخلاق زمینی است یا اخلاق آسمانی؟ ارتباط این دو با هم چگونه است؟

بین مدرنیته و مدرن، تفاوت اساسی وجود دارد. لذا بر مبنای این تفاوت، اخلاقِ فرهنگ وتمدن مدرنیته، اخلاق زمینی است و اخلاق انسان مدرن، الزاما زمینی یا آسمانی نیست. انسان مدرن، مخیـر به پیروی از اخلاق اسمانی یا زمینی است. از مغالطات رایج سکولارها این است که؛ اقتضای دوره مدرن، اخلاق زمینی است. با زندگی در دوره مدرنیته به عنوان انسان مدرن، با تمدن جدیدی روبروییم؛ به قول رنه گنون، با “سیطره کمیت گرائی” می توانیم با خویش مبارزه کنیم و همچون کیرکه گور بر این اعتقاد باشیم که می توانیم آسمانی زندگی کنیم. ما “مختاریم” (اصل اختیار) و “می توانیم” (اصل توانستن) در دوره مدرنیته به عنوان انسان مدرن، آسمانی زندگی کنیم و از جبر مدرنیته رهایی یابیم؛ چرا که انسانیم و “فصل” انسان و حیوان، “اختیار ارادی” اوست که مبتنی بر “آگاهی” است.

۷- در غرب  و به خصوص در اندیشه ضد  مسیحی مطرح می شود که اخلاق دنیایی (وکشاندن دین به دنیا) موجب آبادانی دنیا خواهد شد . این امر در یک بحث تطبیقی با اخلاق اسلامی چگونه تبیین می شود؟

در  تفکر قرآنی وعلوی؛ آبادانی دنیا، مقدمه آبادانی آخرت است. دنیا و آخرت در تقابل با یکدیگر و جمع نقیضین نیستند؛ بلکه مندرج در یکدیگرند. مادیت و معنویت درهم آمیخته اند. کار کارگر، “عبادت” است و تلاش برای معاش خانواده، “جهاد” است. اخلاق قرانی، اخلاق انفعالی (passive) نیست بلکه اخلاقی فعال (active) است.

۸- به نظر شما امروز در غرب چه جریان اخلاقی در جریان است؟ عده ای معتقند که اخلاق دنیایی به بن بست رسیده و سخن از آخرت و دین می گویند . . . .

پروژه مدرنیته با هدف ساختن بهشتی در زمین، با شکست مواجه شده است. کشتارهای میلیونی طی جنگ های قرن بیستم در اروپا، سپس ویتنام و اینک در آغاز قرن بیستم، صدها هزار کشته در آغاز قرن بیست و یکم در عراق و افغانستان، تهاجم وحشیانه به محیط زیست به خاطر تکاثرطلبی امپریالیسم و کاپیتالیسم، شکاف طبقاتی عظیم بین شمال وجنوب؛ که حاصل مناسبات ناعادلانه اقتصادی دوره نیوکلنیالیسم است؛ برخی از واقعیت های ورشکستگی مدرنیته است. در غرب، جنبش پست مدرن در مقابل مدرنیته رشد کرده؛ اما دین گرائی، گفتمان غالب نیست و گفتمان های لیبرالیسم و سکولاریسم، همچنان گفتمان های غالب در نهادهای قدرت و رسانه های عمومی است.

۹- آیا آنچه ما از آن به اخلاق اسلامی تعبیر می کنیم می تواند با دنیای مدرن سازگاری داشته باشد ؟ چون برخی از رجال ما که دستی در فرهنگ ودین و اخلاق دارند مدعی اند که با این مبانی می توان بر روند اخلاقی جهانی  تاثیر گذاشت و به خصوص در مقابل فرهنگ غربی که بخشی از آن جامعه ایران را هم تحت تاثیر قرار داده است حرف برتر را زد. . .

با  واقع بینی، می توان مانع خیال بافی شد. واقعیت این است که ایران پس از دوره دفاع مقدس، با انحطاط اخلاق در نهادهای قدرت و جامعه مواجه شده است. گفتمان اصول گرایی، بیانگراعتراف به سقوط ارزشهای اخلاقی در نهادهای قدرت است. نقد اصلاح طلبان از سالهای حکومت اصول گرایان نیز بیانگر فقدان ارزشهای اخلاقی در حکومت اصول گراست. ماحصل مناظره موجود در جامعه و حکومت، اذعان طرفین به سقوط ارزشهای اخلاق اسلامی در جامعه است. رشد اعتیاد، دزدی، طلاق، روابط نامشروع، خشونت و پرخاشگری در جامعه نیز بیانگر اپیدمی ضعف اخلاقی در جامعه است. بهتر آن است که ابتدا درصدد اصلاح خویش برآمده، پس از آن در فکر تاثیرگذاری در اخلاق جهانی باشیم. ما نیازمند کار جدی در دو حوزه ایم؛  ابتدا می بایست در حوزه نظری؛ اخلاق اجتماعی اسلامی، اخلاق دوره قدرت، اخلاق کاربردی، اخلاق مبتلابه انسان مدرن بر اساس قرآن و احادیث معتبر اهل بیت(ع)، فلسفه و عرفان پویای اسلامی را به صورت یک سیستم زنده، توسط مخصصین تئوری سازی، کاربردی کنیم. سپس حکمرانان در حوزه عمل، ابتدا خود، عامل به ارزشهای اخلاق اسلامی گردند؛ که “الناس علی دین ملوکهم”. حاکمان با مهربانی و گذشت، عفو و بخشش، ستاریت و راستی، عدالـت و تواضع و اعتدال وَ عفت و پاکی در رفتار خویش، می توانند موجبات اصلاح جامعه را فراهم آورند. پس از آن با موفقیت در حوزه نظریه پردازی و عمل در دوره حکومت خویش، می توان به اصلاح جهان اندیشید. اما اینک این ادعاها یا جهت تبلیغات داخلی است و یا ناشی از جهل گویندگان آن، نسبت به وضع داخل و خارج است.

دکتر  سید سلمان صفوی

دانشگاه لندن

۲۶ جولای ۲۰۰۹