گنجایش بحر در سبو چند رباعی در منقبت مولای متقیان (ع) (بخش نخست)

امامقلی بیگ چگنی (وارسته)
«وارسته»! ز دوزخ ندهد هیچ نجات
نه روزه و نه نماز و نه حجَ و زکات
یک خیر کفاف است ترا در عرصات
آن مهر علی است، بر محمَد صلوات!

لطفعلی بیگ سامی
از بعد نبی، هرکه ولی را نشناخت
حقّ نِعَم لَمْ یَزلی را نشناخت
آمد به علی «نمک» موافق، یعنی:
نشناخت نمک، هرکه علی را نشناخت.
..
بی نام علی، سینجلی ممکن نیست
این مرتبه، بی نصّ جلی ممکن نیست
ذاتی که درو صفات واجب باشد
گر ممکن هست، جز علی ممکن نیست.
میرزا محمد مجذوب تبریزی
عالی‌تر از آنی که علی خوانندت
والاتر از آنی که ولی دانندت
بر وحدت خود، گواه می‌خواست خدا
بی مثل بیافرید و بی مانندت.
..
ای بوده امام اوّل از روز نخست
بی مهر تو، ایمان به خدا نیست درست
کردند برابر به رخت قرآن را
این نسخه از آن روی، درست است درست.
میرزا طاهر وحید قزوینی
با مهر علی، طینت هر کس که سرشت
هرچند بود مسکن او، دیر کنشت
در دوزخ اگر در آورندش به مثل
جا گرم نکرده، می‌برندش به بهشت!
عبدالمولی
شاها! به کف تو نسبت بحر خطاست
بحر و کرم تو از کجا تا به کجاست
آنجا که محیط کرمت موج زند
آن قطره که در حساب ناید، دریاست!
شهود یزدی
آن سرور اولیا، که شاه داد است
هم ظاهر و هم باطن ازو آباد است
گر مهدی اگر هادی، ازو ره یابند
زیرا که علی «لکُلّ قَومٍ هاد» است.
میرزا اسماعیل ناظر
پیوسته دلم منوّر از حُبّ علی است
ماننده خورشید که نورش ازلی است
منفک نشود حُبّ علی از «ناظر»
قرآن مجید است، ولیکن بغلی است.
میرزا بدیع نصرآبادی
در مکتب آفرینش، استاد علی است
عالم همه بنده‌اند، آزاد علی است
آمد علی و «نمک» موافق به عدد
یعنی نمک سفره ایجاد، علی است.
میرزا ابراهیم ادهم
اوصاف علی، به گفتگو ممکن نیست
گنجایش بحر در سبو، ممکن نیست
من ذات علی به واجبی نشناسم
اما دانم که مثل او ممکن نیست.
..
حیدر جان بود و این جهان، قالب بود
بر راه‌زنان دین خود، غالب بود
آن روز که شد طالب دیدار کلیم
مطلوب، علی ابن ابی‌طالب بود.
سحابی استرآبادی
ای قبله اقلیم ولایت، کویت
محراب بلند طاق دین، ابرویت
در خانه کعبه آمدی زآن به وجود
تا روی کنند از همه جانب سویت.
ملا محمد مؤمن قمشه‌ای
دانی ز چه این چرخ کهن می‌گردد
نی بهر تو و نه بهر من می‌گردد
در گردش او، چون علی آمد به وجود
می‌بالد و گرد خویشتن می‌گردد.
باعث همدانی
من بعد به باغ ناله می‌باید زد
بر طرف کلاه، لاله می‌باید زد
«باعث»! مکن اندیشه روز عرصات
ساقی است علی، پیاله می‌باید زد!
میر عبدالحق قمی
در مرتبه علی، نه چون است و نه چند
در خانه حق زاد، به اقبال بلند
بی فرزندی که خانه زادی دارد
شک نیست که باشدش به جای فرزند.
ملا رحمی
چون نامه جُرم ما به هم پیچیدند
بُردند و به میزان عمل سنجیدند
بیش از همه کس گناه ما بود، ولی
ما را به محبّت علی بخشیدند.
نادرای زرگر تبریزی
آن روز که میزان ابد راست کنند
صف‌ها ز دو سوی، نیک و بد، راست کنند
جمعی که ز بار معصیت پُشتْ خم اند
گویند که «یاعلی» و قد راست کنند.
میرزا محمد علی نایب
با دوستی علی، گنه را چه کنند
ظلمت گو رفت، مهر و مَه را چه کنند
با مهر علی، گناه را چون سنجند
دانم به یقین که رو سیَه را چه کنند.
منبع:
جواهر الخیال، میر محمد صالح رضوی
دستنویس ش ۴۵۱۸ کتابخانۀ آستان قدس رضوی
سدۀ ۱۲ ق.