گفت و گو با دکتر غلامرضا اعوانی: ایزوتسو در عرفان تطبیقی در پی تطبیق پرسشها بود

 منوچهر دین‌پرست

آکادمی مطالعات ایرانی لندن – LAIS

توشی هیکو ایزوتسو، اسلام شناس و مترجم قرآن به زبان ژاپنی، و از مهمترین اندیشمندان ژاپنی در عصر حاضر است. او آثار بسیاری از خود در زمینه های عرفان، تصوف، قرآن پژوهشی، فلسفه و حکمت به جای گذاشته است. ایزوتسو را هنوز عده بسیاری از کسانی که در انجمن حکمت و فلسفه ایران فعالیت می کردند به یاد دارند او مدتی در این انجمن تدریس می کرد و با نصرالله پورجوادی، مهدی محقق، غلامرضا اعوانی، سید حسین نصر، ویلیام چیتیک همکار بود. توشی‌ هیکو ایزوتسو در‌ چهارم‌ مه‌ سال‌ ۱۹۱۴میلادی‌ در شهر توکیو دیده به جهان گشود. در سال‌ ۱۹۶۰‌ دکتری‌ خود را در رشته‌ ادبیات‌ دریافت‌ کرد. وی‌ پس‌ از تکمیل‌ تحصیلات‌ آکادمیک‌ در ژاپن‌، مدتی‌ در دانشگاه‌ کیو به‌ تدریس‌ مشغول‌ شد و در این‌ ایام ‌، زبان‌ عربی‌ را فراگرفت‌. ایزوتسو در ۲۶ سالگی‌ کتابی‌ به‌ زبان‌ ژاپنی‌ با نام‌ “تاریخ‌ اندیشه‌ عربی‌” و پس‌ از آن‌ کتابی‌ دیگر درباره‌ فلسفه‌ و عرفان‌، با تاکید بر فلسفه‌ نوافلاطونی‌ و عرفان‌ یونانی‌ در ۳۴ سالگی‌ تالیف‌ کرد و نیز کتابی‌ در همین‌ دوران‌ درباره‌ حضرت‌ محمد (ص‌) به‌ زبان‌ ژاپنی‌ نوشت‌. علاقه‌ فراوان‌ ایزوتسو به‌ قرآن‌ کریم‌ سبب‌ شد که‌ وی‌ برای‌ اولین‌ بار قرآن‌ را به‌ زبان‌ ژاپنی‌ ترجمه‌ کند. این‌ اثر که‌ در نوع‌ خود بی‌نظیر است‌ در سه‌ مجلد و طی‌ سال‌های‌ ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۸ تکمیل‌ شد. ایزوتسو با توجه‌ به‌ تسلط‌ بر مفاهیم‌ قرآنی ‌، به‌ مطالعه‌ ادبیات‌ عرب‌ دوره‌ جاهلی‌ پرداخت‌ تا کلمات‌ بنیادی‌ و اساسی‌ قرآن‌ را در آنها ریشه‌یابی‌ و تحول‌ و دگرگونی‌هایی‌ که‌ در آنها پدید آمده‌ را مشخص کند و در ضمن‌ با نظر و توجیه‌ دانشمندان‌ اسلامی‌ درباره‌ آن‌ مضامین‌ و مفاهیم‌ آشنا شود. ثمره‌ تمامی‌ این‌ کوشش‌ها نشر کتاب‌های‌  “مفاهیم‌ اخلاقی‌ و دینی‌ در قرآن‌” و “خدا و انسان‌ در قرآن‌” و” مفهوم‌ ایمان‌ در کلام‌ اسلامی‌” است‌.

تبلور ژرف‌اندیشی‌های‌ ایزوتسو را می‌توان‌ در بررسی‌ و ریشه‌شناسی‌ برخی‌ مفاهیم‌ قرآنی‌ به‌ وضوح‌ مشاهده‌ کرد. وی‌ با بررسی‌ مفهوم‌ باور یا ایمان‌ در کلام‌ اسلامی‌ هدفی‌ دوگانه‌ را دنبال‌ می‌کند. از سویی‌، توصیف‌ مشروحی‌ از جریان‌ تاریخی‌ را که‌ مفهوم‌ ایمان‌ از آن‌ زاده‌ شد ، بالید و در میان‌ مسلمانان‌ پرداختی‌ نظری‌ یافت‌ ، عرضه‌ می‌کند و از سوی‌ دیگر در پی‌ تحلیل‌ معنا شناختی‌ دقیق‌ از ایمان‌ و سایر مفاهیم‌ بنیادین‌ وابسته‌ به‌ آن ‌، همراه‌ با شبکه‌های‌ مفهومی‌ است‌ که‌ این‌ مفاهیم‌ بنیادین‌ در میان‌ خود پدید آورده‌اند. ایمان‌ از لحاظ‌ تاریخی‌ نخستین‌ و مهم‌ترین‌ مفهوم‌ کلامی‌ در اسلام‌ بود و در چند قرن‌ نخستین‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ چندین‌ مساله‌ بسیار مهم‌ پدید آورد که‌ برخی‌ از آنها برای‌ امت‌ اسلامی‌ در حال‌ رشد ، بدون‌ اغراق ‌، مسائلی‌ حیاتی‌ بود.

ایزوتسو در سال‌ ۱۹۶۱ به‌ دعوت‌ پروفسور ویلفرد کنتول‌ اسمیت ‌، رئیس‌ مؤسسه‌ مطالعات‌ اسلامی‌ دانشگاه‌ مک‌ گیل ‌، به‌ کانادا رفت‌ و به‌ تدریس‌ متون‌ مهم‌ اسلامی‌ همچون‌ “نجات‌ ابن‌سینا” در فلسفه‌ و “الاقتصاد فی‌الاعتقاد غزالی‌” در کلام‌ و “فصوص‌ الحکم‌ ابن‌ عربی‌” در عرفان‌ پرداخت‌. دلباختگی‌ و علاقه‌ وافر ایزوتسو به‌ عرفان‌ و تصوف‌ ابن‌عربی‌ او را به‌ مطالعه‌ای‌ بین‌الادیانی ‌، که‌ نظیر آن‌ در میان‌ اسلام‌ و سایر ادیان‌ بسیار نادر است ‌، واداشت‌. در پی‌ آن‌ ایزوتسو اثری‌ بین‌الادیانی‌ تالیف‌ کرد که‌ در سال‌های‌ ۶۷-۱۹۶۶م‌ در ژاپن‌ تحت‌ عنوان‌ “یک‌ مطالعه‌ مقارنه‌ای‌ درخصوص‌ مفاهیم‌ فلسفی‌ در تصوف‌ و تائوئیسم‌” با زیرعنوان‌ “ابن‌عربی‌ و لائوتزو- چوانگ‌ تزو” ، توسط‌ مؤسسه‌ مطالعات‌ فرهنگی‌ و زبان‌شناسی‌ دانشگاه‌ کیو و تحت‌ سرپرستی‌ پروفسور نوبوئیرو ماتسوموتو به‌ چاپ‌ رساند.

ایزوتسو به‌ خوبی‌ آگاه‌ است‌ که‌ اسلام‌ دینی‌ با ابعاد متعدد است‌ و مقایسه‌ و مقارنه‌ آن‌ با سایر ادیان‌ تنها هنگامی‌ میسر است‌ که‌ بتوان‌ در این‌ میان‌ نوعی‌ موازنه‌ مفهومی‌ و بنیادین‌ برقرار کرد. از این‌رو با توجه‌ به‌ بنیان‌ باطن‌گرای‌ تائوئیزم ‌، مکتب‌ ابن‌عربی‌ را برای‌ این‌ مقارنه‌ بر می‌گزیند. با این‌ حال‌ یک‌ نکته‌ را باید همواره‌ در نظر داشت‌ و آن ‌، جایگاه‌ ویژه‌ مکتب‌ ابن‌ عربی‌ در پژوهش‌ ایزوتسو است‌. وی‌ به‌ دلیل‌ اهمیتی‌ که‌ برای‌ افکار ابن‌عربی‌ و رسوخ‌ آنها در سیر کلی‌ اندیشه‌ صوفیانه‌ قائل‌ است ‌، مکتب‌ ابن‌عربی‌ را با شجاعت‌ نماینده‌ سیر اصلی‌ تصوف‌ دانسته‌ است‌. همچنین‌ تلاش‌ ایزوتسو در بررسی‌ تائوئیزم ‌، به‌ نوعی‌ نزدیک‌ شدن‌ به‌ تصوف ‌، عرفان‌ اسلامی‌ و مکتب‌ ابن‌عربی‌ است‌. درخصوص‌ انتخاب‌ مکتب‌ ابن‌عربی‌ به‌عنوان‌ نماینده‌ تصوف‌ اسلامی‌ در این‌ مطالعه‌ مقارنه‌ای‌ می‌توان‌ برخی‌ نکات‌ را مدنظر قرار داد: ۱- معرفی‌ مذهب‌ عشق‌ به‌عنوان‌ بنیادی‌ترین‌ دین ‌، ۲- اتحاد ادیان‌، ۳- نقش‌ مهم‌ تثلیث‌ در هستی ‌، ۴- تاکید بر رحمت‌ واسعه‌ الهی‌ که‌ شامل‌ حال‌ مردمان‌ در دنیا و آخرت‌ می‌شود.

به‌ هر حال ‌، انگیزه‌ غالب‌ در بررسی‌های‌ مقارنه‌ای‌ ایزوتسو اشتیاق‌ به‌ گشایش‌ دورنمای‌ جدیدی‌ در قلمرو فلسفه‌ و عرفان‌ است‌. نکته‌ جالب‌ توجهی‌ که‌ ایزوتسو نیز به‌ آن‌ اشاره‌ دارد ، این‌ است‌ که‌ هر دو جهان‌بینی‌ ابن‌عربی‌ و تائوئیزم‌ بر دو محور استوارند: “حق‌” و “انسان‌ کامل‌” که‌ نظامی‌ جامع‌ از اندیشه‌ وجودی‌ در هر دو مورد حول‌ این‌ دو قطب‌ تطور یافته‌ است‌. به‌ اعتقاد ایزوتسو “این‌ امر به‌عنوان‌ ساختار وجودی‌ مختص تصوف‌ و تائوئیسم‌ نیست‌. تقابل‌ حق‌ و انسان‌ کامل‌- به‌ صورت‌های‌ مختلف‌- به‌عنوان‌ دو محور از یک‌ جهان‌بینی ‌، الگوی‌ اساسی‌ مشترک‌ میان‌ بسیاری‌ از گونه‌های‌ عرفان‌ است‌ که‌ در عصرها و مکان‌های‌ گوناگون‌ به‌صورت‌ وسیعی‌ در جهان‌ تطور یافته‌اند. در نظر گرفتن‌ مقارنه‌ای‌ مجموعه‌ای‌ از نظام‌ها که‌ در الگوی‌ عام‌ با هم‌ مشترک‌ و در جزئیات‌ با هم‌ در متفاوتند ، چه‌ در اصل‌ و چه‌ در شرایط‌ تاریخی ‌، به‌ نظر می‌رسد در زمینه‌سازی‌ آنچه‌ پروفسور هانری‌ کربن‌ آن‌ را به‌ درستی‌ ، دیالوگ‌ فراتاریخی‌ می‌خواند بسیار ثمربخش‌ و در وضعیت‌ کنونی‌ جهان‌ به‌آن‌ نیاز است‌.

این‌ دیالوگ‌ و گفت‌ وگوی‌ فراتاریخی ‌، ایزوتسو را به‌ این‌ پیام‌ باطنی‌ سوق‌ می‌دهد که‌ اگر بتوان‌ میان‌ دو سنت‌ دور از یکدیگر یعنی‌ اسلام‌ و تائوئیزم‌ ، گفت ‌وگو برقرار کرد ، هر آینه‌ برقراری‌ گفت‌ وگو میان‌ سنت‌های‌ متقارب‌ نظیر اسلام‌ ، یهود و مسیحی‌ کاری‌ به‌ مراتب‌ سهل‌ و ساده‌ خواهد بود. ایزوتسو وضعیت‌ فعلی‌ جهانی‌ را با نگاه‌ تیزبین‌ خود به‌ وضوح‌ دریافته‌ است‌. او به‌ این‌ موضوع‌ پایبند است‌ که‌ در هیچ‌ برهه‌ای‌ از تاریخ‌ بشر ، نیاز برای‌ تفاهم‌ میان‌ ملت‌ها به‌ اندازه‌ عصر حاضر نبوده‌ است ‌، چرا که‌ تفاهم‌ در سطوح‌ مختلف‌ زندگی‌ تحقق‌ یافتنی‌ است‌. ایزوتسو یکی‌ از بهترین‌ سطوح‌ برای‌ مفاهمه‌ را سطح‌ فلسفی‌ می‌داند. “این‌ مشخصه‌ سطح‌ فلسفی‌ است‌ که‌ برخلاف‌ سطوح‌ دیگر اهتمام‌ انسان‌- که‌ کم‌ یا بیش‌ به‌ اوضاع‌ و شرایط‌ فعلی‌ دنیا بستگی‌ دارند- جایگاه‌ مناسبی‌ را به‌ دست‌ می‌دهد یا آماده‌ می‌کند که‌ در آن‌ تفاهم‌ موردنظر به‌صورت‌ گفت ‌وگوی‌ فراتاریخی‌ تحقق‌پذیر باشد. به‌ اعتقاد من‌ گفت ‌وگوی‌ فراتاریخی‌ اگر روشمند انجام‌ پذیرد سرانجام‌ به ‌صورت‌ فلسفه‌ای‌ ماندگار به‌ کامل‌ترین‌ مفهوم‌ کلمه‌ تبلور خواهد یافت‌. دلیل‌ آن‌ است‌ که‌ کشش‌ فلسفی‌ ضمیر انسانی‌ در همه‌ عصرها ، ملل‌ و مکان‌ها در غایت‌ و اساس‌ یک‌ چیز است‌” .

ایزوتسو هنگامی‌ که‌ در مؤسسه‌ مطالعات‌ اسلامی‌ مک‌ گیل‌ بود با دکتر مهدی‌ محقق ‌، استاد فلسفه ‌، آشنا شد و سبب‌ این‌ آشنایی‌ علاقمندی‌ ایزوتسو به‌ عقاید شیعی‌ و حکمت‌ متعالیه‌ ملاصدرا بود. این‌ دو با همکاری‌ یکدیگر متن‌ عربی‌ شرح‌ منظومه‌ سبزواری ‌، بخش‌ الهیات‌ بالمعنی‌ الاعم‌ ، را تصحیح‌ کردند و ایزوتسو مقدمه‌ای‌ تفصیلی‌ به‌ زبان‌ انگلیسی‌ نوشت‌ و ترجمه‌ آن‌ تحت‌ عنوان‌ “بنیاد حکمت‌ سبزواری‌” به‌ وسیله‌ دکتر سیدجلال‌الدین‌ مجتبوی‌ ترجمه‌ و منتشر شد. علاقه‌ وافر ایزوتسو به‌ فلسفه‌ اسلامی‌ باعث‌ شد او “قبسات‌” میرداماد و “معالم‌الاصول‌” حسن‌بن‌ شهیدثانی‌ را مورد مطالعه‌ و تصحیح‌ قرار دهد و حتی‌ “مابعدالطبیعه‌” سبزواری‌ را به‌ انگلیسی‌ ترجمه‌ کند.

پس‌ از افتتاح‌ شعبه‌ مؤسسه‌ مطالعات‌ اسلامی‌ دانشگاه‌ مک‌ گیل‌ در تهران‌ ، ایزوتسو با همکاری‌ مهدی‌ محقق ‌، “سلسله‌ دانش‌ ایرانی‌” را بنیاد نهادند. هدف‌ از این‌ سلسله‌ نشر و معرفی‌ آثار دانشمندان‌ شیعی‌ و متفکران‌ ایرانی‌ است‌، خاصه‌ آنان‌ که‌ تاکنون‌ ناشناخته‌ مانده‌اند. وی‌ در مدتی‌ که‌ در تهران‌ بود با استادان‌ مختلفی‌ دیدار و مباحثاتی‌ در زمینه‌ فلسفه‌ و عرفان‌ داشت‌. طی‌ همین‌ ایام‌ بود که‌ ایزوتسو در درس‌ کفایه‌ الاصول‌ که‌ در محل‌ مؤسسه‌ به‌ وسیله‌ دکتر ابوالقاسم‌ گرجی‌ تدریس‌ می‌شد ، شرکت‌ و کوشش‌ می‌کرد برخی‌ از مباحث‌ اصول‌ فقه‌ را با آنچه‌ غربیان‌ درباره‌ الفاظ‌ و دلالت‌ آن‌ بر معانی‌ بحث‌ کرده‌اند تطبیق‌ دهد. از دیگر نکات‌ زندگی‌ علمی‌ ایزوتسو می‌توان‌ به‌ مراسمی‌ که‌ در دانشگاه‌ تهران‌ برگزار شد ، اشاره‌ کرد. در این‌ مراسم‌ توشی‌ هیکو ایزوتسو و هانری‌ کربن‌ دکترای‌ افتخاری‌ دریافت‌ کردند و ایزوتسو در جشن‌ نامه‌ هانری‌ کربن‌ مقاله‌ای‌ بسیار ارزشمند عرضه‌ کرد که‌ پیرو همان‌ مسائل‌ بین‌الادیانی‌ بود.

ایزوتسو سال‌های‌ پایانی‌ عمر گرانقدرش‌ را در ژاپن‌ سپری‌ کرد. از مهم‌ترین‌ آثار او در این‌ دوره‌ می‌توان‌ به‌ کتاب‌های‌ “فرهنگ‌ اسلامی‌” ، “آگاهی‌ و ماهیات‌” و “تلاوت‌ قرآن‌” اشاره‌ کرد. او همچنین‌ مقالات‌ “ابن‌عربی‌” و “اشراقیه‌” را در “دایره‌المعارف‌ دین‌” به‌ سرپرستی‌ میرچا الیاده‌ تالیف‌ کرد.

پروفسور توشی‌ هیکو ایزوتسو در حالی‌ که‌ بیش‌ از ۱۲۰ اثر علمی‌- پژوهشی‌ اعم‌ از تالیف‌ ، ترجمه‌ و مقاله‌ از خود به‌ جای‌ گذاشت ‌، سرانجام‌ هفتم‌ ژانویه‌ ۱۹۹۳م‌ در شهر کاماکورای‌ ژاپن‌ چشم‌ از جهان‌ فروبست‌.

ایزوتسو از شهرتی‌ بین‌المللی‌ برخوردار بود و شاید در میان‌ اسلام‌شناسان‌ معاصر یگانه‌ فردی‌ بود که‌ از مذاهب‌ مسیحی ‌، یهودی ‌، هندویی ‌، بودایی‌ و مکتب‌های‌ گوناگون‌ فلسفی‌ معاصر اطلاع‌ و در فن‌ مقایسه‌ و تطبیق‌ استادی‌ و تبحر داشت‌. از این‌ رو بسیاری‌ از مجامع‌ علمی‌ بین‌المللی‌ او را به‌ عضویت‌ پذیرفته‌ بودند و از او همه‌ جا با احترام‌ و تجلیل‌ یاد می‌شد، از جمله‌: مؤسسه‌ بین‌المللی‌ فلسفه ‌، پاریس‌-فرانسه ‌، مجمع‌ بین‌المللی‌ مطالعات‌ فلسفی ‌، لون‌-بلژیک ‌، مجمع‌ کانادایی‌ مطالعات‌ تاریخ‌ و فلسفه‌ علوم ‌، مونترال‌- کانادا و فرهنگستان‌ زبان‌ عرب ‌، قاهره‌- مصر.

***

آقای دکتر اعوانی شما حتما ایزوتسو را به خوبی به یاد دارید. چرا ک هدر زمانی که وی به تهران آمدت در همین انجمن حکمت و فلسفه که شما ریاست آن را بر عهده دارید ایشان به تدریس مشغول شد. لطفا درباره نحوه آشناییتان با ایزوتسو توضیح دهید؟

بله، مرحوم ایزوتسو را به خوبی به یاد داریم. ایشان را برای اولین بار من در سال  ۱۳۴۸ دیدم. توسط یکی از دوستانم که به عرفان ابن عربی علاقمند بود با ایشان آشنا شدم. آن دوستم به من گفت که یک استاد ژاپنی قرار است به زودی به ایران بیاید و فصوص ابن عربی را تدریس کند. گویا ایشان به دعوت و راهنمایی دکتر مهدی محقق که زمانی در دانشگاه مک گیل کانادا در کرسی مطالعات اسلام شناسی شناسی تدریس می کردند و با مرحوم ایزوتسو آشنا شدند به ایران آمد. به هر حال آشنایی من با ایشان گسترده تر شد تا جایی که در منزل ایشان به طور هفتگی درس فصوص را می خواندیم. ایزوتسو  از سال ۵۲ تا ۵۷ به طور مرتب و رسمی در همین انجمن فلسفه به تدریس مشغول شدند.

جناب دکتر اعوانی معمولا ایزوتسو چه مطالبی را تدریس می کردند؟

پروفسور ایزوتسو از یک شور و حال خاصی برخوردار بودند و به محافل علمی ما غنای خاصی بخشیدند. وی نبوغ و استعداد شگفت انگیزی در تدریس فصوص ابن عربی داشتند به طوری که شاید تا کنون چنین موردی را ندیده باشم. از آثار دیگر مانند اشارت ابن سینا  و فلسفه چین و ذن و بودیسم را نیز تدریس می کرد. ایزوتسو کتاب “ذن و بودیسم” را نیز در همان زمان تالیف کردند که یکی از کتاب های مرجع درباره این نوع تفکر است. البته من به همراه دکتر پورجوادی نزد ایشان یونانی را نیز آموختیم.  اگر چه این نکته را هم می توان بگویم که خاطره ای نیز هست که من به همراه ایشان شرح قطب الدین شیرازی بر اشارات و شرحی نیز از شهرزوری را تهیه کردیم و مشغول تصحیح شدیم  که این ماجرا به انقلا ایران مصادف شد و ایزوتسو از ایران رفتند.

آقای دکتر اعوانی اگر اجازه دهید مقداری هم درباره شیوه پژوهشهای عرفانی ایزوتسو صحبت کنیم.

بله، مرحوم ایزوتسو از شیوه عرفان پژوهی خاصی نیز برخوردار بودند و من معتقدم این شیوه به خاطر گستردگی دانش و آگاهی است که ایشان از عرفانهای مختلف شرقی داشتند. ایزوتسو به خوبی عرفان ژاپنی، چینی و اسلامی را می دانست. ایشان حتی کتابی تالیف کردند  که در این کتاب عرفان ابن عربی را  با حکیم و عارف بزرگ چینی ، لائوتسه تطبیق کردند که انصافا کتاب نمونه ای است و به زبان فارسی هم ترجمه شده است. ایزوتسو نه تنها بر افکار ابن عربی تسلط داشتند بلکه در افکار حکمای شرقی نیز تبحر داشتند. ایزوتسو در زمانی که در ایران مشغول مطالعه و تحقیق بود قصد داشت فلسفه چینی را تدریس کند حتی از ژاپن تقاضا کرده بود که حدود دو هزار کتاب درباره فلسفه چینی برای ایشان ارسال شود. وی با مطالعه عمیقی به تطبیق مبادی عرفان نظری اسلامی و چینی مشغول بود. باید گفت که ایزوتسو از موهبت خاصی نیز برخوردار بود و آن اینکه به زبان های مهم شرقی که در حدود ۱۷ زبان بود تسلط داشت. ایشان در مدرسه مطالعات شرقی لندن ترجمه پاتانجلی فارابی را با تطبیق آن به متن اصلی سانسکریت تدریس می کردند.

مرحوم ایزوتسو از شیوه ای در پژوهشهای عرفانی استفاده می کرد که می توان به آن معنی شناسی گفت نظر شما چیست؟

دقیقا همین طوراست. ایزوتسو با تاکید و تبحری که بر متون داشتند یک نوع روش معنی شناختی ویژه ای داشتند. ایزوتسو می گوید که اگر ما بخواهیم دو فیلسوف و عارف را تطبیق کنیم باید یک مبنایی بیابیم. ممکن است این دو به یک مکتب تعلق و یا متعلق به یک مکتب از دو فرهنگ متمایز باشند. مثلا ارسطو را با ابن سینا مقایسه کنیم. گاهی ممکن است  فیلسوفی  به یک مکتب تعلق نداشته باشد اما  به یک تمدن تعلق داشته باشد. اما مسئله دشوار این است که دو متفکری که ایشان انتخاب کردند نه به یک مکتب نه به یک فرهنگ و نه به یک تمدن تعلق داشتند. ابن عربی و لائوتسه هیچ کدام با یکدیگر شباهتی نداشتند اما ایشان مبنایی برای مقایسه پیدا کردند که و آن معناشناختی است. در این روش ایشان به الفاظ توجه ای نداشتند بلکه به معانی و حقایق متن توجه داشتند.  بحثی که وی درباره وجود، انسان، عالم محسوس و عالم خیال، مطرح کردند از همین نوع روش است. به هر حال شیوه ای که ایزوتسو بر بحث عرفان پژوهی داشتند می تواند نمونه خوبی برای محققان و دانشجویان امروزی ما باشد. چرا که ایشان برای این که بتواند به فلسفه تطبیقی عمق دهد از روشهای نوینی بهره برد است.  وی نگاه نقادانه ای به روش اسلام شناسان گذشته داشتند و معتقد بودند اغلب مستشرقان نگاه تاریخ انگارانه و بسیار سطحی با مبانی اسلامی و عرفانی و فلسفی داشتند. ایزوتسو در عرفان تطبیقی پاسخها را تطبیق نمی کرد بلکه پرسشها را تطبیق می کرد.

مرحوم ایزوتسو تسلط خاصی بر قرآن هم داشتند و اولین فردی بودند که قرآن را به ژاپنی ترجمه کردند.

ترجمه قرآن به ژاپنی موهبتی بود که خداوند به ایشان اعطا کرد. ایشان با قرآن بسیار مانوس بودند و در جوانی قرآن را به ژاپنی ترجمه کردند که اهل فن می گویند هنوز پس از گذشت شصت سال بهترین ترجمه از قرآن است. بعد از ترجمه قرآن و با توجه به این که ایشان به زبان شناسی علاقه خاصی داشتند درصدد بحث و تفسیر جدیدی از قرآن بودند. از آنجا که قرآن کتاب معجزه در فصاحت و بلاغت است ایزوتسو را مسحور خود کرده بود که از دیدگاه زبان شناسی قرآن را مورد بررسی قرار دهد. به هیمن دلیل بود که ایزوتسو جایزه ای از امپراطور ژاپن گرفتند که در طی سی سال گذشته به کسی داده نشده بود. ایشان در ژاپن کم و بیش شناخته شده است اگرچه افراد اندیشمند چندان مورد شناسایی نبودند. اما ایشان پس از این که از ایران رفتند در معرفی علوم اسلامی به خصوص فلسفه و عرفان تلاش بسیاری کردند. همان زمانی که در اینجا بودند فیه و مافیه مولانا و المشاعر ملاصدرا را ترجمه کردند. تاریخ فلسفه اسلامی به زبان ژاپنی نوشتند. ایشان مدت طولانی نیز در بحث فقه هم مطالعاتی داشتند. من به مورد دیگری هم می توانم اشاره کنم و به طور مثال ابن عربی از واژه کثرت استفاده می کند اما لائوتسه از واژه ده هزار چیز تعبیر می کند. در حالی که ده هزار چیز عینا همان معنای کثرت است. ایشان می گفتند ما به معنا باید توجه کنیم و روش ایزوتسو بر پایه معنای شناختی بود. همین طور ایشان مقدمه غنی بر شرح منظومه حاج ملاهادی سبزواری نوشتند که یکی از جالب ترین بحث های تطبیقی وجود شناسی است . وی بحث وجود و ماهیت را از دیدگاه ملاهادی سبزواری با کل فلسفه اسلامی و فلسفه غربی مقایسه کرده است. همچنین مقایساتی که درباره انسان شناسی و قرآن شناسی داشتند نیز در این روش آموزنده است.

در پایان اگر مطلب دیگری را در مورد مرحوم ایزوتسو به خاطر دارید و گمان می کنید مفید فایده است برای ما بیان کنید؟

البته درباره ایزوتسو ما باید بیشتر از اینها فعالیت کنیم. یکبار هم آقای دکتر محقق بزرگداشتی برای ایشان گرفتند که جای تشکر و قدردانی دارد. ما باید بتوانیم از دیگر آثار ایزوتسو بهره ببریم اگر چه من شنیدم دانشگاه کی یو تو در ژاپن تمام کتابخانه و دست نوشته های ایشان را خریداری کرده و کتابخانه ای به نام ایشان  تاسیس کرده است و یکی از شاگردان ایشان به نام پروفسور ماتسوموتا  بر روی آثار ایشان مشغول تحقیق هستند. در صورتی که این دانشگاه تمایل دشات هباشد ما هم حاضر به همکاری با آنجا هستیم. ایزوتسو بیش از اینها بر فرهنگ اسلامی ما حق دارند.