کلمات قصار قرآن – دانشنامه معاصر قرآن کریم

دکتر سید سلمان صفوی

برخی جملات کوتاه و پندآموز قرآن.

کلمات قصا(Aphorisms) گفتهای کوتاه و پرمعنی است که حاوی اصول اخلاقی و حقایق عام است. کلمات قصار یکی از انواع نثر موجز/ Brevity/ Laconism ادبی است. ایجاز از صناعات بلاغی است و چنان است که ترتیب معانی بر الفاظ افزون باشد و مخل به معنی نباشد. در ﺗﻔﺴﯿﺮ اﯾﺠﺎز ﮔﻔﺘﻪاﻧﺪ ﮐﻪ: ادا ﮐﺮدن ﻣﻘﺼﻮد ﺑﺎ ﮐﻤﺘﺮ از ﻋﺒﺎرت ﻣﺘﻌﺎرف ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ، وﻟﯽ اﺑﻦ اثیر و ﺟﻤﻌﯽ دﯾﮕﺮ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ: اﯾﺠﺎز ﺗﻌﺒﯿﺮ آوردن از ﻣﺮاد ﺑﻪ ﻟﻔﻆ ﻏﯿﺮ زاﯾﺪ است؛ (الاتقان، ۲، ۱۰۱). ایجاز مقبول خود بر دو نوع ایجاز قصر یا اشاره و ایجاز حذف است؛ (همان،۱۰۲). سیوطی ایجاز را بر دو قسم دانسته است: ایجاز حذف و ایجاز غیر حذف. ایجاز غیر حذف را نیز به سه شاخه تقسیم کرده است: ایجاز قصر، تقدیر و جامع؛ (همان،۱۰۳). سیوطی طی چندین صفحه با نگاه ادبی به ارائه شواهدی در باب انواع ایجاز اقدام کرده است. اما کمتر کسی ایجازهای قرآنی را از نظر موضوعی تدوین کرده یا به نقش و کارکرد آنها در فرهنگ و تمدنسازی جهان اسلام پرداخته است.

ایجازهای قرآن یکی از معجزات ادبی قرآن است؛ زیرا با وجود کم بودن کلمات، دارای معانی بسیار عمیقی است. این جملات از جهت سبکشناسی ادبی عالیترین «ایجازات مقبول» بلاغی ادبیات جهان است. برخی از محققین معاصر نوشتهاند که: ایجاز قصر، در قرآن به قدری فراوان است که هیچ سوره بلکه هیچ بخشی از یک سوره و حتی هیچ صفحهای از صفحههای نورانی قرآن از آن خالی نیست؛ (اعجاز در هیأت ایجاز در قرآن کریم، ۱۴۲). از میان ﻣﻨﺎبعی که بیشتر ﺑﻪ مبحث ایجاز در قرآن ﭘﺮداﺧﺘﻪ اﻧﺪ ﻣﻲﺗﻮان ﺑﻪ اﻻﺗﻘﺎن سیوطی و اﺳﺎلیب اﻟﻤﻌﺎنی سید ﺑﺎﻗﺮ ﺣﺴینی اﺷﺎره کرد.

کلمات قصار، در عالم اسلام حضوری فراگیر دارد. کل زندگی یک مسلمان سرشار از دستورالعملهای قرآنی، ادعیه و اصول راهنمای اندیشه و عمل است که از کلام اللّه مجید اخذ شده است. کلمات قصار قرآن، شیوع گستردهای در فرهنگ شفاهی مردم و اقتباسات ادبی و شواهد استدلالهای علمی و تبیین احکام فقهی دارد. و شامل حوزههای جهانبینی، عرفان و اخلاق و فقه و سوگندهای قرآنی است. کلمات قصار هم در سورههای مکی و هم در سورههای مدنی است. این کلمات گاه به صورت یک آیه مستقل یا پارهای از یک آیه متوسط یا بلند است. همچنین ممکن است به صورت جمله هسته یا جمله وابسته باشد. البته اینکه به صورت جمله وابسته باشد بیشتر در سورههای مدنی است؛ و به صورت یک آیه مستقل، بیشتر در سورههای مکی آمده است. ایجاز قصر در سراسر قرآن کریم، بیشتر از ایجاز حذف است. کلمات قصار، باعث «ارتباط بین اذهانی» مسلمین جهان شده و در قوام بخشی هویت جمعی مسلمانان در سراسر جهان نقش مهمی ایفا کرده است.

این جملات کوتاه منبع الهام هنرمندان جهت خلق آثار هنری بدیعی بخصوص در خطاطی، خط نقاشی و کتیبهسازی در معماری عالم اسلام شده است. این کلمات مقدس، به گونهای روان و سیال در خوشنویسی و معماری با اسلیمیها تلفیق شدهاند، خصوصا با بن مایههای گیاهی که با نماد پردازی آسیایی درخت عالم که شاخ و برگهای آن با کلمات مقدس و منور قرآن متناظرند، نسبت نزدیکی دارند.

نمونه های موضوعی کلمات قصار قرآن:

جهان بینی: جهان مُهر و نشان خدای بخشنده مهربان را دارد: {بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ}؛ (حمد/۱).

{ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ}، «ستایش مخصوص خدا است»؛ (حمد/ ۲). {ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ}، «خدا بخشنده و مهربان است»؛ (حمد/۳). {مَٰلِکِ یَوۡمِ ٱلدِّینِ}، «خدا مالک روز جزا است»؛ (حمد/ ۴).

وحدت حقیقیه: احدیت را سه مرتبه است، اول: احدیت ذات که در آن مرتبه، به هیچ وجه کثرتی نیست: {قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ}؛ (اخلاص/ ۱). دوم: احدیت اسماء و صفات که با همه کثرتشان با ذات یکی هستند و در آن مستهلک هستند: {هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّارُ}؛ (زمر/۴). سوم: احدیت افعال و تأثیرات و موثرات یعنی آن ذات متعالیه است که در حقیقت مصدر جمیع افعال و موثر در منفعلات است و به حسب تربیت، هر یکی را به حسب قابلیت به سوی حضرت ذات میکشاند: {إِنِّی تَوَکَّلۡتُ عَلَى ٱللَّهِ رَبِّی وَرَبِّکُمۚ مَّا مِن دَآبَّهٍ إِلَّا هُوَ ءَاخِذُۢ بِنَاصِیَتِهَآۚ إِنَّ رَبِّی عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ}؛ (هود/۵۶)، (الصافی، ۴۷).

مقام احدیت خدا: {ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ}؛ (بقره/۲۵۵؛ آل عمران/۲؛ انعام/۱۰۲؛ مزمل/۹). حدود ۲۹ بار در قرآن از سوره بقره تا مزمل آمده است. «هو» اشاره به مقام احدیت خالص از شوب صفات و کثرات اسماء است؛ (رهنمای سعادت، ۲۶۲). این کلام الهی از اذکار اصلی اهل اللّه است.

{لاَ إِلهَ إِلاَّ اللهُ}، «خدا یگانه است»؛ (صافات/۵۹؛ محمد/۱۹). {قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ}؛ (اخلاص/ ۱). {ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ}، «خدا تنها وجود اصیل قائم به خود است»؛ (اخلاص/۲). {وَٱللَّهُ غَنِیٌّ حَلِیمٞ}؛ (بقره/۲۶۳). {وَکَانَ ٱللَّهُ غَنِیًّا حَمِیدٗا}، «خدا غنی بالذات و حمید است»؛ (نساء/۱۳۱). {لَیۡسَ کَمِثۡلِهِۦ شَیۡءٞۖ}، «خدا بیمانند است»؛ (شوری/۱۱). {إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَیۡهِ رَٰجِعُونَ}، «جهان ماهیتی از اویی و به سوی اویی دارد»؛ (بقره/۱۵۶). {فَأَیۡنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجۡهُ ٱللَّهِۚ}، «جهان وجه اللّه است»؛ (بقره/۱۱۵).

توحید در خلق و امر: {أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُۗ}؛ (اعراف/۵۴). در این جمله کوتاه، خلقت و تدبیر جهان به خدا اختصاص یافته است. این جمله کوتاه بخشی از جملات مرکب قرآنی است که بیانگر چگونگی رابطه خدا با جهان و برعکس، رابطه جهان با خدا است.

دارالسلام: {وَٱللَّهُ یَدۡعُوٓاْ إِلَىٰ دَارِ ٱلسَّلَٰمِ وَیَهۡدِی مَن یَشَآءُ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ}؛ (یونس/۲۵). اراده و مشیت الهی: {کُن فَیَکُونُ}؛ (یس/۸۲). تنزیه خدا: {سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ}؛ (مؤمنون/۹۱؛ صافات/۱۵۹). خدا باقی است وغیر او فانی است: {کُلُّ مَنۡ عَلَیۡهَا فَانٖ}؛ (الرحمن/۲۶). سخن خدا برتر و پیروز است: {وَکَلِمَهُ ٱللَّهِ هِیَ ٱلۡعُلۡیَاۗ}؛ (توبه/ ۴۰).

نیاز جهان به خدا: {یَسَۡٔلُهُۥ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ}؛ (الرحمن/۲۹). خداوند در هر لحظه، در کاری است: {کُلَّ یَوۡمٍ هُوَ فِی شَأۡنٖ}؛ (الرحمن/۲۹).

حاجت از وی هر که در ارض و سماست/خواهد و هر روز در کاری خداست. بخشد و آمرزد و روزی دهد/ رهروان را فتح و پیروزی دهد. هر دمش هست از بیان کاف و نون/ در تجلیهای افعالش شئون؛ (تفسیر صفی، ۱۱۵۹). خدا پروردگار، آفریدگار و دانا است: {إِنَّ رَبَّکَ هُوَ ٱلۡخَلَّٰقُ ٱلۡعَلِیمُ}؛ (حجر/۸۶).

رابطه جهان با خدا: {أَنتُمُ ٱلۡفُقَرَآءُ إِلَى ٱللَّهِۖ وَٱللَّهُ هُوَ ٱلۡغَنِیُّ ٱلۡحَمِیدُ}؛ (فاطر/۱۵). بر اساس «برهان امکان فقری» حکمت صدرالمتالهین، همه موجودات امکانی، نسبت به واجبالوجود عین فقر بوده و ربط محضاند. بنابراین همۀ مخلوقات، چیزی جز وجودات ربطی و غیرمستقل نیستند. و تنها موجود مستقل و فینفسه واجب الوجود است که خدای یگانه است.

رابطه خدا با انسان: {وَٱللَّهُ ٱلۡغَنِیُّ وَأَنتُمُ ٱلۡفُقَرَآءُۚ}؛ (محمد/۳۸). {وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَیۡهِ مِنۡ حَبۡلِ ٱلۡوَرِیدِ}؛ (ق/۱۶). {وَهُوَ مَعَکُمۡ أَیۡنَ مَا کُنتُمۡۚ}؛ (حدید/۴). {إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ ذُو ٱلۡقُوَّهِ ٱلۡمَتِینُ}؛ (ذاریات/۵۷). {فَٱللَّهُ خَیۡرٌ حَٰفِظٗاۖ وَهُوَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِینَ}؛ (یوسف/۶۴). {فَإِنَّ رَبِّی غَنِیّٞ کَرِیمٞ}؛ (نمل/۴۰). {إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ}؛ (توبه/۱۲۰). {إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِیمُ}؛ (توبه/۱۱۸). {إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ}؛ (زمر/۵۳). {أَلَیۡسَ ٱللَّهُ بِکَافٍ عَبۡدَهُۥۖ…}، (زمر/۳۶). {وَهُوَ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ}؛ (حدید/۶). {… لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَهِ ٱللَّهِۚ}؛ (زمر/۵۳). {… إِنَّ ٱللَّهَ یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِیعًاۚ…}؛ (زمر/۵۳). {وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِیعٗا…}؛ (آل عمران/۱۰۳).

کسانی را که خدا دوست دارد: {… إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ}، «قطعاً خدا نیکوکاران را دوست میدارد»؛ (بقره/ ۱۹۵). {… إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلتَّوَّٰبِینَ وَیُحِبُّ ٱلۡمُتَطَهِّرِینَ}، «خدا توبهکنندگان و پاککنندگان [روح خود] را دوست میدارد.» (بقره/ ۲۲۲). {… وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلصَّٰبِرِینَ}. «خدا صابرین را دوست میدارد»؛ (آل عمران/ ۱۴۶). {… إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَوَکِّلِینَ}، «قطعاً خدا کسانی را که توکّل میکنند، دوست دارد»؛ (آل عمران/ ۱۵۹). {… إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِینَ}، «قطعاً خدا دادگران را دوست میدارد»؛ (مائده/ ۴۲). {… إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَّقِینَ}، «قطعاً خدا پرهیزکاران را دوست میدارد»؛ (توبه/ ۴).

کسانی را که خدا دوست ندارد: {… إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِینَ}، «قطعاً خدا متجاوزین را دوست نمیدارد»؛ (بقره/ ۱۹۰). {… إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ مَن کَانَ مُخۡتَالٗا فَخُورًا}، «قطعاً خدا، کسی که متکبر و فخرفروش باشد، دوست نمیدارد»؛ (نساء/ ۳۶). {إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ مَن کَانَ خَوَّانًا أَثِیمٗا}، «خدا افراد خیانتکار و گناهکار را دوست نمیدارد»؛ (نساء/ ۱۰۷). {… إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡخَآئِنِینَ}، «قطعاً خدا افراد خائن را دوست نمیدارد؛ (انفال/ ۵۸). {… إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ خَوَّانٖ کَفُورٍ}، «حتماً خدا هیچ خیانتکار ناشکری را دوست ندارد»؛ (حج/ ۳۸). {… إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡفَرِحِینَ}، «قطعاً خدا شادیکنندگان (به زخارف دنیا را) دوست ندارد»؛ (قصص/ ۷۶). {… إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُفۡسِدِینَ}، «قطعاً خدا فسادکنندگان را دوست نمیدارد»؛ (قصص/ ۷۷).

خدا با برخی گروهها و انسانها رابطهای ویژه دارد: {… وَأَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ}، «خداوند با مؤمنین است»؛ (انفال/۱۹). {… إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰبِرِینَ}، «خدا با شکیبایان است»؛ (انفال/۴۶)، {… أَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلۡمُتَّقِینَ}، (خدا با پرواپیشگان است)؛ (توبه/۱۲۳).

تناسب مبدأ و معاد: تناسب و تعامل مبدأ و معاد به زیبایی تمام و به صورت موجز، در سوره الرحمن آمده است.

اخلاق: {… وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسۡنٗا…}؛ (بقره/ ۸۳). {خُذِ ٱلۡعَفۡوَ وَأۡمُرۡ بِٱلۡعُرۡفِ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡجَٰهِلِینَ}؛ (اعراف/۱۹۹). {إِنَّ ٱللَّهَ یَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ…}؛ (نحل/۹۰). {… إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ یُذۡهِبۡنَ ٱلسَّیَِّٔاتِۚ…}؛ (هود/۱۱۴). {إِنَّ ٱللَّهَ یَأۡمُرُکُمۡ أَن تُؤَدُّواْ ٱلۡأَمَٰنَٰتِ إِلَىٰٓ أَهۡلِهَا…}؛ (نساء/ ۵۸). {یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَکُونُواْ مَعَ ٱلصَّٰدِقِینَ}؛ (توبه/۱۱۹). {… وَلَا تَنَابَزُواْ بِٱلۡأَلۡقَٰبِۖ…}؛ (حجرات/ ۱۱). {… وَ لَا تَجَسَّسُواْ…}؛ (حجرات/ ۱۲). {… وَلَا یَغۡتَب بَّعۡضُکُم بَعۡضًاۚ…}؛ (حجرات/ ۱۲). {یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱجۡتَنِبُواْ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلظَّنِّ إِنَّ بَعۡضَ ٱلظَّنِّ إِثۡمٞۖ}؛ (حجرات/ ۱۲). {… وَمَن یَتَّقِ ٱللَّهَ یَجۡعَل لَّهُۥمَخۡرَجٗا}؛ (طلاق/۲). {إِنَّمَا نُطۡعِمُکُمۡ لِوَجۡهِ ٱللَّهِ…}؛ (انسان/۹). {وَیۡلٞ لِّکُلِّ هُمَزَهٖ لُّمَزَهٍ}؛ (همزه/ ۱).

نبوت عام: {. . فَبَعَثَ ٱللَّهُ ٱلنَّبِیِّۧنَ مُبَشِّـرِینَ وَمُنذِرِینَ…}؛ (بقره/۲۱۳). {لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا رُسُلَنَا بِٱلۡبَیِّنَٰتِ…}؛ (حدید/۲۵). {وَمَا نُرۡسِلُ ٱلۡمُرۡسَلِینَ إِلَّا مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَۖ…}؛ (انعام/۴۸).

نبوت خاص: {… وَءَامَنُواْ بِمَا نُزِّلَ عَلَىٰ مُحَمَّدٖ وَهُوَ ٱلۡحَقُّ…}؛ (محمد/۲). {إِنَّکَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ}؛ (یس/۳). {إِنَّکَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ}؛ (فتح/ ۲۸).

معاد: تمام آیات سورههای قیامت، مرسلات، نباء، نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، البروج، طارق، اعلی، غاشیه، زلزله و قارعه، تکاثر و هُمزه، حاوی کلمات قصار در باب رویدادهای اصل معاد است. همچنین سوره مدثر آیات ۸ تا ۵۶ (غیر از آیه ۳۱) و غاشیه آیات ۱تا ۱۶ که در این آیات، پیامدهای رفتار انسان در قیامت، تحولات فیزیکی جهان در سرآغاز قیامت کبرا و احوالات انسان در روز واپسین بیان شده است. آیات بسیار دیگری نیز، در قالب کلمات قصار در سورههای مختلف بلند و متوسط نازل شده است.

قرآن: سوگند به عظمت و الهی بودن قرآن: {وَٱلۡقُرۡءَانِ ٱلۡحَکِیمِ}؛ (یس/۲). قرآن کلام خدا است و از سوی او بر حضرت محمد نازل شده است: {تَنزِیلَ ٱلۡعَزِیزِ ٱلرَّحِیمِ}؛ (یس/۵). حفظ قرآن از تحریف: {إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّکۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ}؛ (حجر/ ۹).

وضع اولی تاریخ بشر: {وَمَا کَانَ ٱلنَّاسُ إِلَّآ أُمَّهٗ وَٰحِدَهٗ…}؛ (یونس/۱۹).

ادعیه مانند: {رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَیۡتَنَا…}؛ (آل عمران/۸). {رَبَّنَآ إِنَّنَآ ءَامَنَّا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ}؛ (آل عمران/۱۶). {رَبِّ ٱجۡعَلۡنِی مُقِیمَ ٱلصَّلَوٰهِ…}؛ (ابراهیم/۴۰). {وَقُل رَّبِّ أَدۡخِلۡنِی مُدۡخَلَ صِدۡقٖ…}؛ (اسراء/۸۰). {وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنۡ هَمَزَٰتِ ٱلشَّیَٰطِینِ}؛ (مؤمنون/۹۷). {وَقُل رَّبِّ زِدۡنِی عِلۡمٗا…}؛ (طه/۱۱۴). {قَالَ رَبِّ ٱشۡرَحۡ لِی صَدۡرِی}؛ (طه/۲۴). {وَیَسِّـرۡ لِیٓ أَمۡرِی}؛ (طه/۲۵). {وَٱحۡلُلۡ عُقۡدَهٗ مِّن لِّسَانِی}؛ (طه/۲۶). {یَفۡقَهُواْ قَوۡلِی}؛ (طه/۲۷). {… رَبَّنَآ ءَاتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحۡمَهٗ…}؛ (کهف/۱۰). {وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنۡ هَمَزَٰتِ ٱلشَّیَٰطِینِ}؛ (مؤمنون/۹۶). {… رَبَّنَا ٱصۡرِفۡ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَۖ…}؛ (فرقان/۶۵). {قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمۡتُ نَفۡسِـی فَٱغۡفِرۡ لِی…}؛ (قصص/۱۶). {… قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ}؛ (قصص/۲۱). {قَالَ رَبِّ ٱنصُرۡنِی عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡمُفۡسِدِینَ}؛ (عنکبوت/۳۰). {رَبِّ هَبۡ لِی مِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ}؛ (صافات/۱۰۰).

خداشناسی عرفانی: {ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَیُّ ٱلۡقَیُّومُ}؛ (آل عمران/۲). حاوی شش ذکر اصلی عرفا: {ٱللَّهُ، لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ، ٱلۡحَیُّ ٱلۡقَیُّومُ و ٱلۡحَیُّ ٱلۡقَیُّومُ}. نور خدا: {ٱللَّهُ نُورُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ…}؛ (نور/۳۵). اول و آخر هستی و پیدا و پنهان جهان: {هُوَ ٱلۡأَوَّلُ وَٱلۡأٓخِرُ وَٱلظَّٰهِرُ وَٱلۡبَاطِنُۖ…}؛ (حدید/۳). تسبیح جهان: {سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۖ…}؛ (حشر/۱)؛ (عرفان ثقلین، ۴۶-۵۰).

دستور ذکر: {فَٱذۡکُرُونِیٓ أَذۡکُرۡکُمۡ…}؛ (بقره/۱۵۲). {… أَلَا بِذِکۡرِ ٱللَّهِ تَطۡمَئِنُّ ٱلۡقُلُوبُ}؛ (رعد/۲۸). {فَٱلتَّٰلِیَٰتِ ذِکۡرًا}؛ (صافات/۳)؛ (عرفان ثقلین، ۱۶۹-۱۷۳).

توکل: {… وَمَن یَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُۥٓ… ۚ}؛ (طلاق/۳).

بازگشت: {ٱرۡجِعِیٓ إِلَىٰ رَبِّکِ رَاضِیَهٗ مَّرۡضِیَّهٗ}؛ (فجر/۲۸).

کافی بودن اللّه: {… حَسۡبِیَ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ…}؛ (توبه/۱۲۹). {… وَقَالُواْ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَکِیلُ}؛ (آل عمران/۱۷۳).

فرمان تسبیح: {فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ وَکُن مِّنَ ٱلسَّٰجِدِینَ}؛ (حجر/۹۸)، {فَسَبِّحۡ بِٱسۡمِ رَبِّکَ ٱلۡعَظِیمِ}؛(حاقه/۵۲).

استغفار: {وَیَٰقَوۡمِ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّکُمۡ ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَیۡهِ}؛ (هود/۵۲).

استعاذه: {… فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ ٱلرَّجِیمِ} ؛ (نحل/۹۸).

فرمان استقامت در راه خدا: {فَٱسۡتَقِمۡ کَمَآ أُمِرۡتَ…}؛ (هود/۱۱۲).

یتیم نوازی: {فَأَمَّا ٱلۡیَتِیمَ فَلَا تَقۡهَرۡ}؛ (ضحی/۹).

تعامل سختی و گشایش با یکدیگر: {فَإِنَّ مَعَ ٱلۡعُسۡـرِ یُسۡـرًا}؛ (انشراح/۵).

تزکیه نفس: {قَدۡ أَفۡلَحَ مَن تَزَکَّى}؛ (اعلی/۱۴).

برتری آخرت: {وَٱلۡأٓخِرَهُ خَیۡرٞ وَأَبۡقَىٰٓ}؛ (اعلی/۱۷).

تعلیم آدم: {وَعَلَّمَ ءَادَمَ ٱلۡأَسۡمَآءَ کُلَّهَا…}؛ (بقره/۳۱).

آرامش: {هُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ ٱلسَّکِینَهَ فِی قُلُوبِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ…}؛ (فتح/۴).

بهترین ولی و یاور: {… نِعۡمَ ٱلۡمَوۡلَىٰ وَنِعۡمَ ٱلنَّصِیرُ}؛ (انفال/۴۰).

مقام خائفین: {وَلِمَنۡ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِۦ جَنَّتَانِ}؛ (الرحمن/۴۶).

احسان: {هَلۡ جَزَآءُ ٱلۡإِحۡسَٰنِ إِلَّا ٱلۡإِحۡسَٰنُ}؛ (الرحمن/۶۰).

اسماءالحسنی: حدود ۱۲۷ نام نیکوی خدا در قرآن ذکر شده که بسیاری از آنها به صورت جملات قصار در اول یا آخر سورهها آمده است. برخی از آنها به صورت آیه مستقل است و برخی در جملات بلند یا متوسط است.

آیات کوتاه اول سورهها مانند: {بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ}؛ (حمد/۱). {قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ * ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ}؛ (اخلاص/۱-۲). {قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ * مَلِکِ ٱلنَّاسِ * إِلَٰهِ ٱلنَّاسِ}؛ (ناس/۱-۳). اواسط سورهها مانند: {وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِمَا یَعۡمَلُونَ}؛ (مائده/۷۱). {وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ}؛ (مائده/۷۴). {إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٞ}؛ (انعام/۸۳). آخر سورهها مانند: {وَٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمُۢ}؛ (نساء/۱۷۶). {وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرُۢ}؛ (مائده/۱۲۰). {إِنَّ رَبَّکَ سَرِیعُ ٱلۡعِقَابِ وَإِنَّهُۥ لَغَفُورٞ رَّحِیمُۢ}؛ (انعام/۱۶۵). آیات مستقل مانند: {ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَیُّ ٱلۡقَیُّومُ}؛ (آل عمران/۲). {ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ لَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ}؛ (طه/۸). {سَلَٰمٞ قَوۡلٗا مِّن رَّبّٖ رَّحِیمٖ}؛ (یس/۵۸). {هُوَ ٱلۡأَوَّلُ وَٱلۡأٓخِرُ وَٱلظَّٰهِرُ وَٱلۡبَاطِنُۖ وَهُوَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٌ}؛ (حدید/۳). {إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ ذُو ٱلۡقُوَّهِ ٱلۡمَتِینُ}؛ (ذاریات/۵۸). {هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِی لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ عَٰلِمُ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَهِۖ هُوَ ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلرَّحِیمُ * هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِی لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡمَلِکُ ٱلۡقُدُّوسُ ٱلسَّلَٰمُ ٱلۡمُؤۡمِنُ ٱلۡمُهَیۡمِنُ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡجَبَّارُ ٱلۡمُتَکَبِّرُۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یُشۡرِکُونَ * هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡخَٰلِقُ ٱلۡبَارِئُ ٱلۡمُصَوِّرُۖ لَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ یُسَبِّحُ لَهُۥ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ}؛ (حشر/۲۲-۲۴).

فقهی: کلمات قصار قرآنی حامل احکام فقهی از جهات گوناگون قابل تقسیم است که به نمونه هایی از آنها اشاره میشود. نوع دلالت آیات بر حکم دارای اقسامی میباشد. دلالت بعضی آیات بر حکم شرعی به نحو استقلال است؛ مانند: {… وَأَحَلَّ ٱللَّهُ ٱلۡبَیۡعَ وَحَرَّمَ ٱلرِّبَوٰاْۚ ٰ…}؛ (بقره/۲۷۵). که خرید و فروش را حلال و ربا را حرام میداند. دلالت به نحو انضمام است؛ مانند: {… وَفِصَٰلُهُۥ فِی عَامَیۡنِ…}؛ (لقمان/۱۴) که مدت زمان شیرخوارگی را دو سال میداند و به ضمیمه آیه: {… وَحَمۡلُهُۥ وَفِصَٰلُهُۥ ثَلَٰثُونَ شَهۡرًاۚ…}؛ (احقاف/۱۵) به دست میآید که کمترین زمان حمل، شش ماه است؛ زیرا مدت دوران آبستنی و شیرخوارگی را سی ماه دانسته است. دلالت به صیغه انشاء مانند: {وَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰهَ…}؛ (بقره/۴۳) و بعضی به هیئت اخبار مانند: {حُرِّمَتۡ عَلَیۡکُمُ ٱلۡمَیۡتَهُ…}؛ (مائده/۳).

دلالت آیات الاحکام از نظر حکم دارای اقسامی میباشد. مدلول برخی آیات، حکم تکلیفی است مانند: وجوب روزه و حرمت خوردن مردار که به ترتیب از آیه {… کُتِبَ عَلَیۡکُمُ ٱلصِّیَامُ…}؛ (بقره/۱۸۳) و آیه {حُرِّمَتۡ عَلَیۡکُمُ ٱلۡمَیۡتَهُ…}؛ (مائده/۳). استفاده میشود. و مدلول برخی دیگر، حکم وضعی است مانند بطلان روزه در حال مرض یا سفر که از آیه {… وَمَن کَانَ مَرِیضًا أَوۡ عَلَىٰ سَفَرٖ فَعِدَّهٞ مِّنۡ أَیَّامٍ أُخَرَۗ}؛ (بقره/۱۸۵) استفاده شده است. بعضی آیات متضمّن احکام و قواعد کلی است مانند قاعده عسر و حرج که از آیههای: {… وَمَا جَعَلَ عَلَیۡکُمۡ فِی ٱلدِّینِ مِنۡ حَرَجٖۚ…}؛ (حج/۷۸) و {… یُرِیدُ ٱللَّهُ بِکُمُ ٱلۡیُسۡـرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ ٱلۡعُسۡرَ…}؛ (بقره/۱۸۵). استفاده شده است. بعضی آیات ارشاد به حکم عقل است مانند: {قُلۡ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَۖ…}؛ (آل عمران/۳۲) و برخی دیگر، امضای امر عرفی یا عقلایی است مانند: {… أَوۡفُواْ بِٱلۡعُقُودِۚ…}؛ (مائده/۱). {… وَأَوۡفُواْ بِٱلۡعَهۡدِۖ…}؛ (اسراء/۳۴). {… وَأَوۡفُواْ ٱلۡکَیۡلَ وَٱلۡمِیزَانَ بِٱلۡقِسۡطِۖ…}؛ (انعام/۱۵۲). {… تِجَٰرَهً عَن تَرَاضٖ…}؛ (نسا/۲۹). بعضی آیات چگونگی روابط اجتماعی و حدود و اصول همزیستی مسالمتآمیز را بیان میکند مانند: {یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱجۡتَنِبُواْ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلظَّنِّ…}، {… إِنَّ بَعۡضَ ٱلظَّنِّ إِثۡمٞۖ…}، {… وَ لَا تَجَسَّسُواْ…}، {… وَلَا یَغۡتَب بَّعۡضُکُم بَعۡضًاۚ…}؛ (حجرات/۱۲). در این آیه، خداوند سه قاعده اخلاقی و سه حکم شرعی اجتناب از سوءظن، تجسس و غیبت را در قالب چهار جمله کوتاه در دل یک جمله مرکب بلند امر فرمودهاند؛ (دائره المعارف قرآن کریم، ۱؛ فرهنگ فقه مطابق مذهب اهلبیت، ۱، ۱۶۸-۱۶۹).

سوگندهای قرآنی: خدای متعال در آیات متعددی به مواردی قسم یاد کرده، که نشانگر ارتباط ویژه، بین یادکننده قسم و آنچه که بدان قسم یاد شده، وجود دارد و هر چه شأن و مقام یادکننده قسم بالاتر باشد، حکایت از اهمیت بالای آن موضوع دارد که به مواردی از آنها اشاه میشود: سوگند به قلم: {نٓۚ وَٱلۡقَلَمِ وَمَا یَسۡطُرُونَ}؛ (قلم/۱). سوگند به قرآن: {وَٱلۡقُرۡءَانِ ٱلۡحَکِیمِ * إِنَّکَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ}؛ (یس/۲-۳). سوگند به فرشتگان: {وَٱلنَّٰزِعَٰتِ غَرۡقٗا * وَٱلنَّٰشِطَٰتِ نَشۡطٗا * وَٱلسَّٰبِحَٰتِ سَبۡحٗا * فَٱلسَّٰبِقَٰتِ سَبۡقٗا * فَٱلۡمُدَبِّرَٰتِ أَمۡرٗا}؛ (نازعات/ ۱-۵). سوگند به جان آدمی: {وَنَفۡسٖ وَمَا سَوَّىٰهَا}؛ (شمس/۷). سوگند به شب: {وَٱلۡفَجۡرِ * وَلَیَالٍ عَشۡرٖ * وَٱلشَّفۡعِ وَٱلۡوَتۡرِ * وَٱلَّیۡلِ إِذَا یَسۡرِ}؛ (فجر/۱-۴). سوگند به صبح: {وَٱلصُّبۡحِ إِذَا تَنَفَّسَ}؛ (تکویر/۱۸). سوگند به آخرت و روز واپسین: {وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡمَوۡعُودِ}؛ (بروج/۲). سوگند به جایگاههای طلوع و غروب: {فَلَآ أُقۡسِمُ بِرَبِّ ٱلۡمَشَٰرِقِ وَٱلۡمَغَٰرِبِ إِنَّا لَقَٰدِرُونَ}؛ (معارج/۴۰). سوگند به خورشید و ماه: {وَٱلشَّمۡسِ وَضُحَىٰهَا * وَٱلۡقَمَرِ إِذَا تَلَىٰهَا}؛ (شمس/۱-۲). سوگند به میوهها: {وَٱلتِّینِ وَٱلزَّیۡتُونِ}؛ (تین/۱).

منبع: دانشنامه معاصر قرآن کریم، سرویراستار سید سلمان صفوی، قم، انتشارات سلمان آزاده، ۱۳۹۶، ۱۰۳۲-۱۳۳۶.