پدیدار شناسی امام صادق (ع) و عرفان اسلامی

دکتر سید سلمان صفوی

آکادمی مطالعات ایرانی لندن- LAIS

 

 در فلسفه دین با روش های مختلف به تحلیل دین می پردازند. پدیدارشناسی یکی از روش های جدیدی است که  مفاهیم و مبانی نظری و روشی آن بر اساس پدیدارشناسی هوسرل است. پدیدارشناس پدیده را اپوخه کرده و بدون پیش‌فرض، و دگماتیسم آن را آن‌گونه که نمایان شده است تحلیل میکند. ماکس شلر، نیکولای هارتمان، مارتین هایدگر، گابریل مارسل، موریس مرلوپونتی، پل ریکور و ایلیاده در استمرار جنبش پدیدارشناسی مؤثر بوده اند. در این یاداشت به خاطر محدودیت کلمات، تنها با رویکرد پدیدارشناسانه نه رویکردهای تئولوژیک و ایدئولوژیک به رابطه امام صادق (ع) و طرایق عرفانی می پردازیم. در رویکرد پدیدارشناسانه، پدیدارها آن چنان که در سپهر تاریخ و جامعه بروز کرده اند، تحلیل می شوند. از این منظر بر اساس متون و تعالیم طرایق عرفانی، امام صادق (ع) یکی از ستون های اصلی عرفان و تصوف اسلامی به شمار می روند.

امام صادق (ع) در معرفی ابعاد فقهی، کلامی، فلسفی و عرفانی اسلام نقش حیاتی داشتند، چنان که تعالیم ایشان اکنون نیز در سراسر عالم اسلام مشعلی فروزان فراراه پویندگان معرفت و حقیقت است. زندگانی امام جعفر صادق علیه السلام (۸۳-۱۴۸) را می توان به سه مقطع تقسیم کرد :

الف – زندگانی امام در دوره امام سجاد و امام باقر (علیهم السلام) (۸۳-۱۱۴ه.ق.)؛ که تقریبا شامل نیمی از سال های عمر آن حضرت می شود. در این دوره امام صادق (ع) از علوم لدنی و کمالات آن امامان هُمام سیراب شدند.

ب – مقطع دوم زندگی امام صادق (ع) (۱۱۴ – ۱۴۰ه.ق.)؛ دراین دوره امام با استفاده از فرصت به دست آمده به خاطر خلاءِ قدرت پایان دوره امویان و آغاز دوره عباسیان، مکتب جعفری را به تکامل رساندند. در این مدت امام با تعلیم و تربیت ۴۰۰۰ دانشمند، علوم بسیاری به جامعه اسلامی تعلیم دادند. 

ج – هشت سال پایانی عمر امام (ع) بخش سوم زندگی امام را تشکیل می دهد. دراین دوره امام تحت فشار شدید و اختناق حکومت منصورعباسی، دائما تحت نظر بودند و فعالیت های علمی ایشان محدود بود.

اصحاب معروف امام صادق (ع) عبارتند از: ابان بن تغلب، اسحاق بن عمار، برید، صفوان بن مهران، ابوحمزه ثمالی، جابر بن حیان، حریر بن عبدالله سجستانی، زراره بن اعین شیبانی، عبدالله بن ابی یعفور، عمران بن عبدالله اشعری قمی، هشام بن حکم، هشام بن سالم و برخی از بزرگان طرایق عرفانی که در ادامه مطلب به آنها اشاره می شود.

شاگردان دانشگاه امام صادق (ع) منحصر به شیعیان نبودند، بلکه بنیان گذاران و بزرگان مذاهب اهل تسنن نیز از تعالیم آن حضرت برخوردار شدند. چنان که مالک بن انس، ابوحنیفه، سفیان ثوری، سفیان بن عیینه، ابن جریح، روح ابن قاسم و . . . از خوان دانش بیکران ایشان بهره مند شدند. ابوحنیفه که مدت دو سال در محضر امام تلمذ نمود، در مورد اهمیت این دوره می گوید : اگر آن دو سال نبود؛ “نعمان” از بین رفته بود. 

پرفسور آن ماری شیمل تصوف شناس آلمانی می گوید: “به طور قطع آموزه‌های امام جعفر صادق (ع) و دیگر عارفان مسلک ایشان، به طور غیرمحسوس در زوایای حیات عرفانی مسلمین گسترده شد و در نظریه های عرفانی عارفانی چند نظیر ذوالنون مصری (م.۲۳۳)، بایزید بسطامی (م.۲۵۶)، حارث محاسبی (م.۲۳۹) و . . . بروز یافته است.” عرفان اسلامی دانش بیان معنویت اسلامی است و هدف آن تخلق انسان به اخلاق الله و عشق و معرفت به معبود و معشوق ازلی و ابدی و عموم مخلوقات جهان هستی است که همگی تجلیات حضرت حق هستند. شیخ ابوالحسن خرقانی دستور داد بر سر در خانقاهش در بسطام چنین نگارند: “هر که درین سرا درآید نانش دهید و از ایمانش مپرسید. چه آن کس که در درگاه خداوند به جان ارزد؛ البته بر خوان بوالحسن به نانی ارزد.”

راه عرفان بر اساس تعالیم قرآن کریم، سنت نبوی و ولایت علوی است. هدف نهایی عارف و سیر و سلوک، معرفت حضرت حق و عبودیت اوست. به اعتقاد شیخ صفی الدین اردبیلی صوفیانِ حقیقی بر این باورند که جز از راه دین و عمل به شریعت، راهی به اسرار الهی و یافتن حقیقت وجود ندارد. (سیدسلمان صفوی، بررسی زمینه و زمانه سلطان العارفین شیخ صفی الدین اردبیلی)

فخرالدین عراقی عارف دردمند قرن هفتم هجری می سراید:

برون از شرع هر راهی که خواهی رفت گمراهی     

خلاف دین هرآن علمــی که خواهد خواند شیطانی

و به قول شیخ عطارسالک راه حق:

گـرچـه ره بـر آتش ســـوزان کنـــد     

خـویشـــتن را قـالب قـــــرآن کنـــد

صوفی و عارف راستین ندای “که یکی هست و هیچ نیست جز او/ وحده لا اله اله هو” (ترجیع بند هاتف) را از سراسر عالم هستی می شنوند.

از امام صادق (ع) احادیث بسیاری در متون معتبر روایی در موضوعات عرفان نظری و عرفان عملی نقل شده است. چندین کتاب مهم نیز به ایشان منتسب است که نقش مهمی در توسعه و تعمیق معارف عرفا و صوفیه داشته اند: “مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه”، “تفسیر سُلَمی” یا “حقایق التفسیر” تألیف ابوعبدالرحمان سُلَمی (۳۳۰-۴۱۲)، “تفسیر نعمانی”، “توحید مفضل” و “اهلیلجه”.

“توحید مفضل” کتابى است در باب توحید از دیدگاه امام صادق (ع) که به نام محدث آن خوانده می شود. توحید مفضّل بهترین کتاب در ردِّ دهریّون، اثبات خداوند و سیر آفاقی است. کتاب “اهلیلجه” توسط مفضل بن عمر از امام صادق (ع) روایت‏ شده است. متن دو کتاب مذکور در بحار الانوار موجود است. سیدعلى بن طاوس در “کشف المحجه لثمره المهجه” به فرزندش سفارش مى‏کند: “به کتاب مفضل بن عمر که امام صادق (ع) آن را به او املا فرموده اند بنگر؛ که درباره آثار و پدیده‏هایى است که خداوند آفریده است. کتاب اهلیلجه را هم بخوان که کتاب با ارزشى است.” امام در این کتب سالک را از طریق سیر آفاقی، متوجه جلال و جمال حضرت حق حل و جلاله می نمایند و به سیر انفسی و تجرد نفس نیز اشارات لطیفی دارند.

“مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه” منسوب به امام صادق (ع) در عین اختصار، از بهترین متون در سیر و سلوک الى الله است. این کتاب در ۱۰۰ باب و شامل گزیده اى از تعالیم عرفانى (گردآوری شده از فرمایشات امام) است. سید بن طاووس در باره این کتاب می گوید: “این کتاب درباره سلوک به سوى خداوند و توجه به اوست و دست یابى به اسرارى که در آن نهفته است، بس لطیف و گران قدر است.” (سیره معصومان، ج ۵، ص ۷۷، سید محسن امین، ترجمه علی حجتی کرمانی ). کتاب فوق مورد اعتماد و استناد بسیاری از مراجع و عرفای بزگ عالم اسلام نظیر سید بن طاووس، محمدتقى مجلسى، شهید ثانى، ابن فهد حلى، فیض کاشانى، نراقى اول، محمدباقر مجلسى، میرزاجواد آقا ملکى تبریزى و امام خمینى (قدس الله اسرارهم) بوده است.

امام صادق (ع) در تأسیس مکتب تفسیر عرفانى قرآن تأثیر اساسی داشته اند. تعالیم عرفانى از سده هاى نخستین، از تفسیر منسوب به امام صادق (ع) تأثیر پذیرفته اند. عرفا تأویل عرفانی آیات قرآن را که عبارت از درونى کردن معناى آیات قرآن و ترکیب و تألیف لفظ، استعاره و سمبلیسم است، از امام صادق (ع) آموخته اند. صوفیان در محتواى تعالیم خود و همچنین اصطلاحات مورد استفاده در تبیین آنها، مدیون امام صادق (ع) هستند. امام به عنوان انسان کامل  با ارائه گفتگوى دائم بین تجربه شخصى و کلام الله مجید، در طول تاریخ هادی شیفتگان حق و حقیقت بوده اند. تفسیر قرآن امام صادق (ع) مجموعه ای از روایات تفسیری با صبغه عرفانی است. این روایات به طور پراکنده در قرن سوم هجری در محافل صوفیان کوفه و بغداد بازگو می شده است. (سُلَمی ، ج ۱، مقدمه ماسینیون، ص ۹). نخستین بار ابوعبدالرحمان سُلَمی (م.۴۱۲) این روایات را در “حقایق التفسیر”  گردآوری کرد. البته بر اساس شواهد، او متن کامل را روایت نکرده، چنان که خرگوشی در “تهذیب الاسرار” منتخباتی از این تفسیر را ارائه کرده که در کتاب سُلمی موجود نیست. همچنین روزبهان بَقلی (م.۶۰۶) در “عرائس البیان فی حقایق القرآن” روایاتی نقل کرده که در “حقایق التفسیر” یافت نمی شود. (نویا ، ص ۱۳۰، پانویس ۴۵).

البته به برخی از نقل قول های سلمی نقدهایی وارد شده که برخی از آنها صحیح است. لویی ماسینیون این نقل ها را به طور مستقل از تفسیر سلمى استخراج کرده است. تفسیر امام جعفرصادق (ع) نخستین بار پس از معرفی آن توسط ماسینیون به کوشش و تصحیح پل نویا در ۱۹۶۸ در بیروت منتشر شد. نویا در پژوهشی مستقل نیز به بحث در باره این تفسیر پرداخته است. علی زیعور پژوهشگر لبنانی نیز تفسیر امام صادق (ع) را تصحیح کرد و در سال ۱۹۷۹ تحت عنوان “التفسیر الصوفی للقرآن عندالصادق” به چاپ رسانید.

کتاب دیگر “تفسیر نعمانی” است که تفسیر امام صادق (ع) نیز خوانده می شود. ابوعبداللّه محمد بن ابراهیم نعمانی معروف به ابن ابی زینب از محدثان سده چهارم و از شاگردان کلینی نیز کتاب “تفسیر القرآن لاهل البیت” را نگاشته، که در بحارالانوار (ج ۹۰، ص ۳ـ۹۷) نقل شده است .”بیان‌السعاده فی مقامات العباده” یا “بیان‌السعاده” از منابع مهم در تفسیر عرفانی و شیعی قرآن به زبان عربی است که تحت تأثیر سبک عرفانی امام صادق (ع) تألیف شده است. این کتاب تألیف عارف ایرانی و شیعی قرن چهاردهم هجری، حاج سلطان‌ محمد گنابادی ملقب به “سلطانعلیشا”ه از اقطاب سلسله نعمت‌ اللهیه است. امام خمینی (ره) در تفسیر سوره حمد به این تفسیر اشارت کردند.

امام صادق مقتدای مشایخ صوفیه است چنانکه عطار نیشابوری در آغاز تذکرهالاولیاء که از کهن ترین کتب در احوالات عرفا و صوفیان است در عظمت امام صادق نوشته است:  “آن سلطان ملت مصطفوی، آن برهان حجت نبوی، آن عامل صدیق، آن عالم تحقیق، آن میوه دل اولیاء، آن جگرگوشه انبیاء، آن ناقد علی، آن وارث نبی، آن عارف عاشق: جعفرالصادق. گفته بودیم که اگر ذکر انبیاء و صحابه و اهل بیت کنیم کتابی جداگانه باید ساخت این کتاب شرح اولیاست که پس از ایشان بوده اند اما به سبب تبرک به صادق ابتدا کنیم که او نیز بعد از ایشان بوده است. و چون از اهل بیت بود و سخن طریقت او بیشتر گفته است و روایت از وی بیشتر آمده است کلمه ای چند از آن او بیاوریم که ایشان همه یکی اند. چون ذکر او کرده شود از آن همه بود. نه بینی که قومی که مذهب او دارند، مذهب دوازده امام دارند. یعنی یکی دوازده است و دوازده یکی. اگر تنها صفت او گویم، به زبان و عبارت من راست نیاید که در جمله علوم و اشارات و عبارات بی تکلف به کمال بود، و قدوه جمله مشایخ بود، و اعتماد همه بر وی بود، و مقتدای مطلق بود. هم الهیآن را شیخ بود، و هم محمدیان را امام، و هم اهل ذوق را پیشرو، و هم اهل عشق را پیشوا. هم عباد را مقدم، هم زهاد را مکرم. هم صاحب تصنیف حقایق، هم در لطایف تفسیر و اسرار تنزیل بی نظیر بود. و گفت: مومن آن است که ایستاده است با نفس خویش و عارف آن است که ایستاده است با خداوند خویش. و گفت: هرآن معصیت بنده را به حق نزدیک گرداند که اول آن ترس بود و آخر آن عذر. و گفت: هر آن طاعت که اول آن امن بود و آخر آن عجب آن طاعت بنده را ازخدای دور گرداند مطیع با عجب عاصی است وعاصی با عذر مطیع زیرا که در این معنی بنده را به حق نزدیک گرداند .”

مشایخ طرایق عرفان و تصوف، ارتباط و اتصال صوفیانى همچون ابراهیم ادهم، بشرحافى، بایزید بسطامى، مالک دینار، سفیان ثورى و فضیل عیاض را با امام صادق (ع) از افتخارات خود می دانند. زنجیره ولایی این ارتباط از طریق امام ششم به حضرت على (ع) و از طریق آن حضرت به رسول گرامى اسلام محمد مصطفی (ص) و از ایشان به ولایت حضرت حق متصل می شود.  امروزه طرایق صوفیه در جهان اسلام از طریق تعالیم امام صادق (ع)، حبِّ اهل بیت (علیهم السلام) را در جهان اهل تسنن حفظ کرده اند. امام صادق (ع) و طرایق عرفانی، پرچم دار نظریه تقریب مذاهب اسلامی در جهان امروز هستند.

کلید واژگان: امام صادق (ع)، اسلام، عرفان اسلامی، تصوف، تشیع، پدیدارشناسی، تفسیر قرآن، تقریب مذاهب، سُلَمی، توحید مُفَضل، نعمانی، شیخ صفی الدین اردبیلی، سلطانعلیشاه، امام خمینی (ره)، سیدسلمان صفوی.