هـــــدایت در قرآن – دانشنامه معاصر قرآن کریم

حجت الإسلام سید صدرالدین صفوی

مستدرک دانشنامه معاصر قرآن کریم،

آکادمی مطالعات ایرانی لندن (LAIS)

راه رشد و کمال متعالی.

کلمه‌ی هدایت از ریشه هدی آمده است. هدایت در فرهنگ عرب، به معناى «ارشاد و راه نمودن» است و به کسى که پیشاپیش مردم حرکت مى کند و آنان را راه مى نماید، «هادى» گفته مى شود. (طبرسی، مجمع البیان، ذیل«اهدنا»)

یکی از نام های خدا الهادی است.: مِن أَسمَاءِ اللهِ تَعالی سُبحَانَهُ: الهَادی؛ قَالَ اِبن الأَثیر: هُوَ الَّذی بَصَّرَ عِبادَه وعرَّفَهم طَریقَ معرفته حتی أَقرُّوا برُبُوبیَّته، وهَدی کُلِ مَخلوقٍ إِلی ما لا بُدَّ له منه (لسان العرب، واژه هدی) یعنی : او کسی است که بینائی می‌دهد بندگانش را و شناخت می‌دهد راه معرفت و بینائی را به آن‌ها تا این که اقرار به ربوبیت کند.و همچنین هدایت می‌کند هر مخلوقی را به آن چه از معرفت برای اوست. هدایت به معنای ارشاد و راهنمایی (ابن فارس، مقاییس اللغه، جلد ۶، ص۴۲، «هدی»)، بیان راه رشد و کمال و بسترسازی برای رسیدن به قله کمال مطلوب است.(مصطفوی، التحقیق، جلد ۱۱، ص ۲۴۷، «هدی»). 

هدایت الهی دارای مراتب مختلف است و پروردگار عالم به صورت انواع هدایت «فطری»، «وجدانی»، «عقلی» و «وحیانی» انسان را به رشد و تعالی و حیات طیبه و زندگی سالم و قلب سلیم و جامعه توحیدی مبتنی بر تعاون، شورا و قسط فرا میخواند. پروردگار از طریق دو نبی درونی(عقل) و بیرونی(وحی) بشر را به راه راست هدایت میکند.

قرآن در اصل کتاب هدایت است: « وَ نَزَّلنَا عَلَیکَ الکِتَابِ تِبیَاناً لِکُلِّ شَی‌ءٍ وَ هُدیً وَ رَحمَهً وَ بُشرَی لِلمُسلِمِینَ»(نحل، ۸۹)

اولین آیه ای که در قرآن مکتوب به اصل هدایت اشاره اجمالی کرده است آیه شش سوره حمد است «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ». سپس در سوره های دیگر قرآن أنواع و ابعاد و نشانه های هدایت تبیین شده است.  هدایت به صراط مستقیم شامل حال کسانی میشود که طالب و جستجوگر حقیقتانـد و قلب خود را برای شنیدن و دیدن حقیقت متعالی و نور زیبای الهی گشودهاند.

 خداوند به صفات اهل نیاز و شیفتگان حقیقت را در آیات۲-۵ بقره اشاره فرموده است: «ذَلِک الْکتَابُ لا رَیبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ»(سوره بقره: آیه ۲): این است کتابى که در [حقانیت] آن هیچ تردیدى نیست و مایه هدایت تقواپیشگان است. «الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَیقِیمُونَ الصَّلاهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینْفِقُونَ»(سوره بقره: آیه ۳): آنان که به غیب ایــمان مى‏آورند و نماز را بر پا مىدارند و از آنچه به ایشان روزى داده‏ایم انفاق مىکنند. «وَ الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیک وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِک وَ بِالآخِرَهِ هُمْ یوقِنُونَ»(سوره بقره: آیه ۴): و آنان که به آنچه به سوى تو فرود آمده و به آنچه پیش از تو نازل شده ایمان مىآورند و آنانند که به آخرت یقین دارند. «أُولَئِک عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولَئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ»(سوره بقره: آیه ۵): آنان برخوردار از هدایتى از سوى پروردگار خویشاند و همان رستگاراناند.  هدایت را از منظر دیگر به دو قسم «هدایت تکوینی» و «هدایت تشریعی» تقسیم کردهاند. ۱٫ «هدایت تکوینی»: هدایتی است که پروردگار به انسان عقل و شعور و ادراک داده است که ممیز حسن و قبح، و نفع و ضرر، و خیر و شر، و سعادت و شقاوت، و نجات و هلاکت، و خوبی و بدی است و لوازم زندگی انسان را فراهم نموده است:

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند     تـا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

همه از بهر تو سرگشتـه و فـــرمانبــردار     شــرط انصـاف نباشد که تو فـرمان نبـری

(سعدی، دیباچه گلستان )

۲٫ «هدایت تشریعی»: هدایتی از طریق ابلاغ فرامین و ارزشهای الهی از طریق انبیای الهی است.

فخرالدین رازی تحصیل هدایت را از دو طریق معرفت بوسیله دلیل و حجت و یا تصفیه باطن و ریاضت میسر میداند. «ولتحصیل الهدایه طریقان: أحدهما: طلب المعرفه بالدلیل والحجه، والثانی: بتصفیه الباطن والریاضه»(مفاتیح الغیب رازی، ذیل آیه۶ سوره حمد)

ابن کثیر هدایت در اصطلاح قرآنی را متضمن الهام، توفیق، رزق الهی، و عطای الهی برشمرده است. وبرا یهر کدام نیز شاهد مثالی از آیات قرآنی ذکر کرده است: فتضمن معنى ألهمنا، أو وفقنا، أو ارزقنا، أو أعطنا

{ وَهَدَیْنَـٰهُ ٱلنَّجْدَینِ }

(البلد ۱۰) أی بینا له الخیر والشر، وقد تعدى بإلى کقوله تعالى

{ ٱجْتَبَـٰهُ وَهَدَاهُ إِلَىٰ صِرَٰطٍ مُّسْتَقِیمٍ }

(النحل ۱۲۱)

{ فَٱهْدُوهُمْ إِلَىٰ صِرَاطِ ٱلْجَحِیم }

(الصافات ۳۲ )وذلک بمعنى الإرشاد والدلاله، وکذلک قوله

{ وَإِنَّکَ لَتَهْدِىۤ إِلَىٰ صِرَٰطٍ مُّسْتَقِیمٍ }

(الشورى ۵۲ )وقد تعدى باللام کقول أهل الجنه

{ ٱلْحَمْدُ لِلَّهِ ٱلَّذِى هَدَانَا لِهَـٰذَا }

(الأعراف ۴۳)أی وفقنا لهذا، وجعلنا له أهلاً. (تفسیر ابن کثیر، ذیل آیه اهدنا الصراط المستقیم)

آثـار و نشانــههای هــدایت: 

یکتــاپرستــــی: 

«قُلْ إِنِّی نُهِیتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ قُلْ لا أَتَّبِعُ أَهْوَاءَکمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِینَ»(سوره انعام: آیه ۵۶): بگو من نهى شدهام که کسانى را که شما غیر از خدا مىخوانید بپرستم. بگو من از هوسهاى شما پیروى نمى‏کنم و گــرنه گمراه میشوم و از راه‏یافتگان نیستم. همچنین در سورههای «انعام: آیات ۷۱  و ۸۰»، «یونس: آیه ۳۲»، «حج: آیه ۶۷» و «شوری: آیه ۱۳».

آرامـــش: 

«قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعًا فَإِمَّا یأْتِینَّکمْ مِنِّی هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَای فَلا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُونَ»(سوره بقره: آیه ۳۸): فرمودیم جملگى از آن فرود آیید پس اگر از جانب من شما را هدایتى رسد آنان که هدایتم را پیروى کنند بر ایشان بیمى نیست و غمگین نخواهند شد . همچنین در سورههای «طــه: آیه ۴۷» و «زمــر: آیه ۲۳».

استـــرجاع: 

«الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا ِللهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ»(سوره بقره: آیه ۱۵۶): کسانى که چون مصیبتى به آنان برسد مى‏ گویند ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مى‏گردیم. «أُولَئِک عَلَیهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَهٌ وَأُولَئِک هُمُ الْمُهْتَدُونَ»(سوره بقره: آیه ۱۵۷): بر ایشان درودها و رحمتى از پروردگارشان باد و راه‏یافتگان ایشانانـد. 

تسلیـــــم ِلاَمرِالله: 

«وَ کذَلِک جَعَلْنَاکمْ أُمَّهً وَسَطًا لِتَکونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَ یکونَ الرَّسُولُ عَلَیکمْ شَهِیدًا وَ مَا جَعَلْنَا الْقِبْلَهَ الَّتِی کنْتَ عَلَیهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ یتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ ینْقَلِبُ عَلَى عَقِبَیهِ وَ إِنْ کانَتْ لَکبِیرَهً إِلا عَلَى الَّذِینَ هَدَى اللهُ وَ مَا کانَ اللهُ لِیضِیعَ إِیمَانَکمْ إِنَّ اللهَ بِالنَّاسِ لَر َءُوفٌ رَحِیمٌ »(سوره بقره: آیه ۱۴۳): و بدین گونه شما را امتى میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر بر شما گواه باشد و قبله‏اى را که چندى بر آن بودى مقرر نکردیم جز براى آن که کسى را که از پیامبر پیروى مى ‏کند از آن کس که از عقیده خود برمى‏ گردد بازشناسیم هر چند این کار جز بر کسانى که خدا آنها را هدایت کرده سخت گران بود و خدا بر آن نبود که ایمان شما را ضایع گرداند زیرا خدا نسبت به مردم دلسوز و مهربان است. همچنین «سوره انعام: آیه ۷۱». 

تقـــــــــوا: 

«وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَ آتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ»(سوره محمد: آیه ۱۷): وآنان که به هدایت گراییدند خدا آنها را هر چه بیشتر هدایت بخشید و به آنها توفیق پرهیزگاری‏ داد. همچنین «سوره انعام: آیات ۷۱-۷۲» و «سوره نحل: آیات ۱۲۵ و ۱۲۸».

 خشیت: 

«وَأَهْدِیک إِلَى رَبِّک فَتَخْشَى»(سوره نازعات: آیه ۱۹): و تو را به سوى پروردگارت راه نمایم تا پروا کنى. 

رستـــــگاری: 

«الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاهَ وَیؤْتُونَ الزَّکاهَ وَهُمْ بِالآخِرَهِ هُمْ یوقِنُونَ»(سوره لقمان: آیه ۴): [همان] کسانى که نماز برپا مىدارند و زکات مى‏دهند و ایشانند که به آخرت یقین دارند. «أُولَئِک عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولَئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ»(سوره لقمان: آیه ۵): آنان که از جانب پروردگارشان از هدایت برخوردارند و ایشانانـد که رستگارانانـد. 

صبــــــــر: 

«وَ لَنَبْلُوَنَّکمْ بِشَیءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الأَمْوَالِ وَ الأَنْفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ»(سوره بقره: آیه ۱۵۵): و قطعا شما را به چیزى از قبیل ترس و گرسنگى و کاهشى در اموال و جانها و محصولات مىآزماییم و به شکیبایان مژده بده. «الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا ِللهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ»(سوره بقره: آیه ۱۵۶): همان کسانى که چون مصیبتى به آنان برسد مى‏گویند ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مى‏گردیم. «أُولَئِک عَلَیهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَهٌ وَأُولَئِک هُمُ الْمُهْتَدُونَ»(سوره بقره: آیه ۱۵۷): بر ایشان درودها و رحمتى از پروردگارشان باد و راه‏یافتگان هم خود ایشانانـد. 

گــریـــــــه:  

«أُولَئِک الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِمْ مِنَ النَّبِیینَ مِنْ ذُرِّیهِ آدَمَ وَ مِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَ مِنْ ذُرِّیهِ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْرَائِیلَ وَم ِمَّنْ هَدَینَا وَ اجْتَبَینَا إِذَا تُتْلَى عَلَیهِمْ آیاتُ الرَّحْمَنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَ بُکیا»(سوره مریم: آیه ۵۸): آنان کسانى از پیامبران بودند که خداوند بر ایشان نعمت ارزانى داشت از فرزندان آدم بودند و از کسانى که همراه نوح بر کشتى سوار کردیم و از فرزندان ابراهیم و اسرائیل و از کسانى که آنان را هدایت نمودیم و برگزیدیم و هر گاه آیات خداى رحمان بر ایشان خوانده مى‏شد سجده‏کنان و گریان به خاک مى‏افتادند. 

مــراقبــــــــه نفس: 

«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیکمْ أَنْفُسَکمْ لا یضُرُّکمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیتُمْ إِلَى اللهِ مَرْجِعُکمْ جَمِیعًا فَینَبِّئُکمْ بِمَا کنْتُمْ تَعْمَلُونَ»(سوره مائده: آیه ۱۰۵): اى کسانى که ایمان آورده‏ اید به خودتان بپردازید(مراقبت نفس نمایید) هر گاه شما هدایت‏ یافتید آن کس که گمراه شده است به شما زیانى نمىرساند بازگشت همه شما به سوى خداست پس شما را از آنچه انجام مى‏دادید آگاه خواهد کرد. 

انــابـــــــــه: 

انابه به معنای بازگشت از غفلت به ذکر و از وحشت به انس، ترک اصرار بر گناهان و ملازمت استغفار، فرار از خلق به سوی حق، اشتغال به خدمت حق، اخلاص داشتن، بازگشت به حق با صفای نیت و صدق عقیده است. خواجه عبدالله انصاری در «منازل السائرین» انابه را منزل چهارم از ۱۰۰ منزل سلوک به سوی خدا دانسته و برای آن مراتبی برشمرده مانند انابه از سیئات به حسنات، از غیر خدا به خدا و از خدا به خدا  و نیز انابه از روی اصلاح چنان‌که بر پایه عذر، از روی وفا چنان‌که بر پایه عهد و از روی حال چنان‌که بر پایه اجابت باشد یا انابه نفس، قلب و روح. 

«انابه نفس» آن است که عبد آن را به خدمت وا دارد، «انابه قلب» آن است که او را از غیر حق تهی سازد و «انابه روح» دوام ذکر است تا غیر او را یاد نکند و جز به او نگراید. انابه نزد اهل کلام خارج کردن قلب از تیرگیهای شبهات است. برخی انابه را متضمن چهار امر «محبت خدا»، «خضوع برای خدا»، «اقبال به خدا» و «اعراض از غیر خدا» دانستهاند. انابه که از نشانههای هدایت است در قرآن کریم هجده مرتبه ذکر شده یازده مرتبه به صورت فعل و هفت مرتبه به صورت اسمی. «… اللَّهُ یجْتَبِی إِلَیهِ مَنْ یشَاءُ وَیهْدِی إِلَیهِ مَنْ ینِیبُ»(سوره شوری: آیه ۱۳) خدا هر که را بخواهد به سوى خود بر مى‏گزیند و هر که را که از در انابه درآید به سوى خود راه مىنماید.

ذکـــــر خــــدا: 

اصل و اساس «هدایت» و «ضلالت»، به یاد خدا بودن و غافل از او نبودن است. ذکر خدا یعنی در ظاهر و باطن در قلب و عمل و زبان به یاد خدا بودن و متوجه ساحت قدسی او بودن است.  معناى اصطلاحى ذکر یاد کردن زبانى عملی و قلبى خداوند به تکبیر، تسبیح، تحمید، تهلیل و حوقله و اسماءالحسنی است. «یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللهَ ذِکْراً کَثِیراً…»(سوره احزاب: آیه ۴۱): ای کسانی که ایمان آورده‌اید خدا را بسیار یاد کنید. «فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِکرِنَا وَ لَمْ یرِدْ إِلا الْحَیاهَ الدُّنْیا»(سوره نجم: آیه ۲۹): پس از هر کس که از یاد ما روى برتافته و جز زندگى دنیا را خواستار نبوده است روى برتاب. «ذَلِک مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّک هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى »(سوره نجم: آیه ۳۰): این منتهاى دانش آنان است پروردگار تو خود به حال کسى که از راه او منحرف شده داناتر و او به کسى که راه یافته نیز آگاهتر است. (تفسیر ساختاری سوره حمد، صفوی)

منابع: التحقیق فی کلمات القرآن، مصطفوی، حسن، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸. تفسیر ابن کثیر، ابن کثیر، بیروت، دار ابن حزم، ۱۴۲۰ق. تفسیر ساختاری سوره حمد، صفوی، سید سلمان، قم، انتشارات سلمان آزاده، ۱۳۹۶. لسان العرب، ابن منظور، بیروت، دار احیا التراث العربی، ۱۴۱۶ق. مجمع البیان، طبرسی، فضل بن حسن، بیروت، داراحیا التراث العربی، ۱۳۷۹ق. مقاییس اللغه، ابن فارس، احمد، تحقیق: هارون، عبدالسلام، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۳۶۲. منازل السائرین.  انصارى، عبدالله شرح کمال الدین عبدالرزاق کاشانى, تحقیق وتعلیق: محسن بیدار فر، قم, انتشارات بیدار، ۱۳۷۲٫

کلیدواژگان: هدایت، قرآن، دانشنامه قرآن.