نگاهی به برخی از وجوه فلسفه اسلامی در گفت و گو با دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی

منوچهر دین پرست

آکادمی مطالعات ایرانی لندن(LAIS)

 

دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی از جمله چهرهای شناخته شده در عرصه فلسفه و عرفان است. نام او اینک جزو چهره های شناخته شده و تاثیرگذاری است که نمی توان از کنار او گذشت. دینانی اکنون در آستانه هشتاد سالگی است و چشمان جست و جو گر و پرنفوذش گویی می‏خواهند هستی هر چیز را بشکافند و از کنه و چیستی کائنات آگهی یابند. بیانش گرم و گیرا و حضورش شوق انگیز است. دکتر دینانی در سال ۱۳۱۳ در روستای«دینان»از توابع اصفهان به دنیا آمد. وی در حدود سال‏های ۳۴-۱۳۳۳ برای ادامه تحصیلات حوزوی به قم رفت. وی از شاگردان خاص علامه طباطبایی است و سال‏ها از درس تفسیر، عرفان، اسفار، شفا و شرح منظومه بهره‏مند گردید و سپس با شرکت در حلقه درس شبانه علامه در قم و سپس در تهران، با حضور هانری کربن، بر دامنه دانش و بینش خویش افزود. از جمله آثار دکتر دینانی می توان به “قواعد کلی فلسفی در فلسفه اسلامی(سه مجلد)”، “دفتر عقل و آیت عشق (سه مجلد)”، “ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام (سه مجلد)”، “وجود رابط و مستقل در فلسفه اسلامی (سه مجلد)”، “شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردی”، “اسماء و صفات حق”، “نیایش فیلسوف”، “درخشش ابن رشد در حکمت مشاء”، “فیلسوفان یهودی و یک مسئله بزرگ”، “فلسفه و ساحت سخن” اشاره کرد. دکتر ابراهیمی دینانی در گفت و گو با آکادمی مطالعات ایرانی لندن به ذکر برخی از وجوه اندیشگی و دغدغه های معرفتی پرداخته است.

ابن سینا فیلسوفی برای کل بشریت است

وی با اشاره به این نکته که “من یک مسلمان هستم اما وقتی مطالعاتم بیشتر شد، فهمیدم که به اعماق باید رفت و باید ژرفای آن را دریافت؛ زیرا اگر ژرفای چیزی را درک نکنیم، انگار آن را درک نکرده ایم” اظهار داشت: “من با آشنایی با فلسفه اسلامی دریافتم فیلسوفان مردانی هستند که تا اعماق رفته اند و تفاوت فلسفه اسلامی با دیگر با نحله های فلسفی همینجاست. درست است که ما نحله های گوناگون فلسفی داریم اما جوهر فلسفه یکی است و آن هستی شناسی و رفتن به ژرفای هستی و درک ماهیت اشیاء است. در این نحله های مختلف گاهی این ژرفا توام با نوعی معنویت و معنا و روح داشتن و روحانی بودن هم هست. این چیزی بود که در میان فیلسوفان اسلامی من دیدم البته من با هیچ فیلسوفی دشمن نیستم و هر فلسفه ای را به عنوان یک فلسفه می خوانم زیرا کار آنان پوشش عقلی است اما ممکن است نپسندم و این حرف دیگری است”. دکتر دینانی همچنین از توجه خاصی که به این سینا دارد گفت: “اگر کسی در عظمت ابن سینا خیره نشود یعنی اینکه او را نشناخته است. این سینا فیلسوفی برای همه تاریخ و برای کل بشریت است. اگرچه مسلمان و ایرانی است. زیرا به اعماقی رسیده و پرده هایی را کنار زده که حاصل کارش برای همه بشریت سودمند است. ابن سینا زنده است؛ هر کس در فلسفه حرف می زند، از ابن سینا حرف می زند. اصلا شما بگویید غیر از ابن سینا چه کسی هست؟ در فلسفه غیر از ابن سینا خیلی کم هست. آن چیزی که تازه و رایج است، همان حرفهای ابن سیناست. بستر فلسفه اسلامی از ابن سیناست و هر چه در فلسفه اسلامی است، گسترش ابن سیناست”.

دفاع ابن رشد از فلسفه اسلامی بسیار است

دکتر دینانی در ادامه در پاسخ به این پرسش که چرا کتابی درمورد خواجه نصیرالدین طوسی نوشتید؟ گفت: “خواجه نصیر بعد از ابن سینا فیلسوف عظیمی است که ایرانیان او را خوانده اند، مثلا “تجرید الاعتقاد” او که شرح های فراوانی بر آن نوشته شده است، مثل شرح علامه حلی یا کتاب تحریر الاعتقاد شاهد مثال من است. اما خواجه خوب خوانده نشده است. او در چند اثر، گل کرده است. او بعد از ابن سینا شخصیتی است که من به او عنوان “فیلسوف گفت و گو” داده ام. منظورم از گفت و گو، گفت و گوی تمدنهای آقای خاتمی نیست بلکه منظورم این است که راه گفت و گوی فلسفی را خواجه نصیر برای اولین بار ذکر کرده است. خواجه هم مثل سهروردی مظلوم است. درست است که مطرح بوده اما اندیشه های کلامی اش در تجرید الاعتقاد خوانده شده در حالی که او راه گفت و گوی فلسفی را برای نخستین بار میان فیلسوفان باز کرده است. در شرح بر اشارات، ابن سینا با کسی چون فخر رازی گفت و گو کرده و این گفت و گوی فیلسوفانه بسیار خواندنی است. همین اشارات، یکی از بهترین صحنه های گفت و گوی فلسفی و غیر فلسفی است. در این نوشته خواجه به خوبی از فلسفه دفاع کرده است. دفاع ابن رشد دربرابر غزالی اندک است، درحالی که دفاع خواجه جانانه است. شیرین ترین گفت و گوها را خواجه کرده است. بعد با یک اشعری دیگر به نام شهرستانی مناظره کرده که اسم کتاب را گذاشته “مصارعه الافلاسفه” یعنی کشتی گرفتن فلاسفه”.

فهم فلسفه، گفت و گو است

وی همچنین در پاسخ به این سئوال که در سال اخیر در باب فلسفه اسلامی اظهارات صریحی داشته اید و به کسانی که اسلامی بودن فلسفه اسلامی را مورد تردید قرار می دادند پاسخ داده اید. برخی معتقدند که فلسفه اسلامی پراگماتیستی نیست یا اینکه به الهیات ختم می شود یا به تاریخ فلسفه منحصر می شود. نظر شما در این باب چیست؟ گفت: “شما زمینه فکر آزاد را درست کنید فلسفه هم آزاد می شود. من فلسفه اسلامی را امری پویا می بینم و اگرچه هم در حوزه و هم در دانشگاه درس خوانده ام اما به قول شما به سبک اکادمیک تدرس می کنم. البته سبک تدریس من با دیگر اساتید دانشگاهی نیز متفاوت است. من بهترین شیوه در تدریس و نوشتن را شیوه سقراطی و گفتگویی می دانم. من در کلاس با شاگردانم گفتگو می کنم؛ را فهم فلسفه، گفتگو است. اگر اینطور نباشد، فلسفه به منبر و لکچر تبدیل می شود. اما من آنقدر مطلب در میان بزرگان فلاسفه اسلام و آنقدر عمق می بینم که شیفته می شوم و حس می کنم اگر همین را برای مردم وطنم و مردم دنیا توضیح دهم کفایت می کند. برخی آثار من به عربی ترجمه شده و تقریباً همه هفته از کشورهای عربی تلفن دارم. کتاب “شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردی”، “دفتر عقل و عشق”، “ماجرای فکر فلسفی” و … به عربی ترجمه شده اند.

زندگی من غم انگیز است

دکتر دینانی در پاسخ به این پرسش که مهمترین ناکامی دکتر دینانی را در چه می بینید؟ گفت: “من به یک معنا خودم را ناکام نمی بینم البته سختی های فراوان داشتم. در درون ناکامی های اجتماعی که بوده موفقیتهایی هم بوده است. زندگی من اندکی غم انگیز است که قصه ای طولانی دارد. البته عصبانیت و اینها به خلق و خوی من مربوط بوده که ژنتیک است و من نمی دانم. اما دفاع جانانه از فلسفه اسلامی به این دلیل است که در جامعه ما بزرگانی هستند که در گذشته مورد توجه قرار نگرفته اند و امروز هم به دلیل غربزدگی، مغفول واقع شده اند. جهان به طور عرضی گسترده شده است اما عمق ندارد. بنابراین می بینیم که به فیلسوفان اسلامی ما جفا شده و من به همین دلیل، عصبی می شوم و دفاع می کنم”.