دکتر خجسته: مناسک سازی دینی در رسانه راهی برای ترویج دین در سطح عمومی

 منوچهر دین پرست

آکادمی مطالعات ایرانی لندن (LAIS)

 

درآمد: نسبت دین و رسانه از مهمترین دغدغه های موجود در جهان رسانه هاست. جهان امروز را جهان دیندارانه می توان دانست و به جد این جهان به واسطه حضور رسانه از ویژگی های خاصی نیز برخوردار است. تبیین موقعیت دین و رسانه مهمترین پرسش ما از دکتر حسن خجسته، معاون اسبق صدای جمهوری اسلامی ایران، است. چرا که وی سالها مدیریت رسانه ای مهم را در کارنامه خود دارد و از سوی دیگر با نگارش آثارش سعی نموده دغدغه های دیندارنه را در رسانه ها نیز منعکس سازد.

 

****

 

سوال: حتما به خاطر دارید که در همایش «دین و رسانه» که سازمان صدا و سیما متولی برگزاری آن بود موضوعات قابل توجهی طرح شده که حکایت از آکادمیک شدن آن دارد. امروزه هم این موضوع به صورت جدی در محافل اندیشگی جامعه ما مطرح شده است. نکته مورد نظر من این است که ما از سویی  در جامعه ای با حاکمیت اسلامی زندگی می کنیم، یعنی حاکمیت اسلامی در میان توده های مردم پذیرفته شده است و فرهنگ مردم نیز، عمیقا فرهنگی اسلامی و دینی است و از سوی دیگر با پدیده ای به نام رسانه مواجه هستیم که محصول دنیای مدرن است. نگاه شما به نقش دین در این رسانه چیست؟ از نظر شما دین چه نگاهی به رسانه دارد؟

جواب:  بخش اعظم دغدغه های من در مورد “دین و رسانه” در واقع باز می گردد به تجربیاتی که در سالهای زیاد در فعالیت رسانه ای داشتم. همیشه این سوال برای من مطرح بود، ما که به دنبال استقرار دینی هستیم، رسانه در این میان چه نقشی ایفا می کند؟ خود این سبب شد که ذهن من همیشه درگیر این مسئله باشد. یادم هست در جلسه ای در سازمان حدود شش یا هفت سال قبل برگزار شد، یکی از حاضران به عملکرد تلویزیون در مورد برگزاری مراسم میلاد یکی از معصومین(ع) انتقاد می کرد و توصیه هایی هم شد. در آن زمان فکر کردم که تلویزیون در این قضیه مظلوم است و پرسیدم که اگر شما مسئول تلویزیون بودید چه می کردید؟ یکی از حاضران گفت این همه کارشناس خوب هست، چرا از آن ها استفاده نمی کنید؟ به نظرم رسید که آیا کارشناس خوب می تواند بیانگر میلاد آن بزرگوار باشد؟ سوال من این بود که تجلی عید در تلویزیون به چه صورت می تواند باشد؟ آیا پخش فیلم سینمایی بیانگر این موضوع است، این که همیشه می تواند صورت گیرد، آیا می توان از هنرمندان دعوت کرد؟ این هم می تواند با انتقاد مواجه شود که چه ارتباطی دارد؟ منظور این که در بحث هنجاری رسانه در ارتباط با مسائل دینی خلاء وجود دارد. مثلا ببینید در مورد عید نوروز تکلیف همه مشخص است و هنجارها آشکار است. یعنی همه اقشار جامعه از کسانی که مسئولند تا مردم می دانند که چه باید بکنند.

سوال: یعنی منظور شما این است که در نسبت دین و رسانه، رسانه ها دقیقا نمی دانند چه باید بکنند؟

جواب: بله، همین را می خواهم بگویم. رسانه ها نمی دانند چه باید بکنند. مثلا در اعیاد دینی ما هنوز نتوانسته ایم تعریف مشخصی داشته باشیم و این امر تا حدودی به مسائل تاریخی باز می گردد، زیرا مثلا همیشه به دلیل حکومت های ستم، این اعیاد به صورت “تقیه” برگزار شده اند و تبدیل به “رفتار” نشده اند. البته در مورد بعضی از اعیاد این هنجارها وجود دارد، مثل عید غدیر که مردم مبتنی بر دستورات مذهبی به برگزاری جشن می پردازند، اما در سایر موارد مشخص نیست و در چنین مواردی رسانه خودش باید تصمیم گیری کند. این مثال را از این جهت گفتم که نشان دهم که ما در حوزه میان مخاطب، رسانه و دین که رسانه واسطه است، این امور باید پیشتر به صورت چارچوب نظری مطرح باشد تا مبتنی بر آن چارچوب رسانه ها بتوانند با مخاطب ارتباط برقرار کنند. از جمله در حوزه دین از آنجا که می خواهیم شریعت و اخلاقیات را از طریق رسانه به مردم منتقل کنیم این امر دشوارتر است. در مورد رسانه های مدرن به ویژه تلویزیون و رادیو البته کمتر، مد روز این است که این ظرفیت در ذات رسانه ها نیست، یعنی ذات و هستی رسانه نمی تواند منتقل کننده نگاه معنوی باشد.

سوال: یعنی با نگاهی ذات گرایانه به رسانه ها می نگرند.

جواب: بله. اتفاقا من وقتی با دقت به مجموع مقالاتی که در این مورد نوشته ام نگاه کرده ام، متوجه شدم که همین نگاه ذات گرایانه را به رسانه من هم داشته ام، اما با این تفاوت که رسانه از نگاه من قابلیت تعامل دارد. یعنی اگر این ذات را بشناسیم می توانیم با آن تعامل کنیم.

سوال: رسانه محصول دنیای مدرنیته است، این محصول همچون دیگر دستاوردهای مدرن استلزامات خاص خود را دارد، مثل انسان محوری، نگاه سکولار و نگاه عقلانی مدرن. اما برخی در این میان رسانه را به عنوان ابزار می نگرند. نظر شما در مورد این دو نگاه چیست و این نگاه ها چه تاثیری در نسبت میان دین و رسانه می گذارند؟

جواب: یکی از بزرگانی که اتفاقا نگاه حکمی به مسائل دارند، در سالهای اخیر توضیحاتی در مورد رسانه ارائه کردند که حاکی از نگاه ابزارگرایانه به آن داشت. بنده به ایشان سه تا از برنامه هایشان را معرفی کردم و گفتم که در این برنامه اگرچه هر سه شما هستید، اما برای مخاطب سه معنای کاملا متفاوت ایجاد می کند. این معناها به ذات رسانه باز می گردد و از این رو نمی توان به معنا و تولید آن در رسانه بی تفاوت بود. ایشان لحظه ای اندیشه کرد و بعدها شنیدم که به این سخن توجه دارند. ببینید، رسانه ذات تکنولوژیک دارد و باید به آن توجه کرد. در کنفرانس دین و رسانه پروفسور اوکانر در اعتراض به من گفت که این ذات و ماهیت چیست؟ وقتی در بیرون با او بحث کردیم به ایشان نشان دادم که انسان اگر ماهیت ابزار را بشناسد، می داند که از ابزار چگونه و کجا و به چه صورت استفاده کند. مثلا وقتی تلویزیون در یک محفل دینی وارد می شود، اگر بدانیم که دو نقص ذاتی وارد می کند، با توجه به این نقص است که کار را انجام می دهیم. یعنی نباید مدعی باشیم، بلکه باید ماهیت را بشناسیم و به مقتضای آن ماهیت کار را از پیش ببریم.

سوال: وقتی شما برای رسانه ماهیتی قائل می شوید، متناسب با آن برای انتقال پیام به مخاطب نیز برنامه ای اتخاذ می کنید. اما وقتی شما برای رسانه ماهیت و ذات قائل می شوید، این ماهیت با خود یک مبنای معرفتی نیز خواهد آورد، اینک پرسش این است، آیا میان مبنای معرفتی رسانه و مبنای معرفتی دین تعارضی پیش نمی آید؟

جواب: من می خواهم بگویم که اینها دو موضوع در حوزه اجتماعی هستند و بحث اساسی این است که دین چگونه از رسانه استفاده می کند. به اعتقاد من تعارضی وجود ندارد.

سوال: دین چگونه از رسانه استفاده می کند، یا رسانه چگونه پیام های دین را منتقل می کند؟

جواب: خیر، من کارگزار رسانه هستم و رسانه به نحو خودبخودی که فعالیتی ندارد، بلکه به واسطه من است که فعالیت دارد. حالا ما که از رسانه بخواهیم استفاده کنیم، در هر امری برای آن تدبیر می کنیم. اصلا شما از دین خارج شوید و به بحث اطلاع رسانی بپردازید که به نظر می رسد که خنثی تر از آن وجود ندارد. در همین حوزه حتی اگر شما بدانید که در تلویزیون به دلیل ماهیتش تاثیر تصویر، خودش را بر مخاطب تحمیل می کند، اما رادیو آنچنان تعلیقش زیاد است که مخاطب تاثیر خود را بر رادیو تحمیل می کند، این تفاوت سبب می شود که کارگزار رادیو و تلویزیون با شناخت آنها بتواند برنامه های خود را در جهتی که می خواهد بسازد. یعنی مثلا در رادیو، کارگزار باید بکوشد بینامتنهای مخاطب را کاهش دهد. یعنی خبر یک تصادف در رادیو و تلویزیون به دلیل ماهیت این دو رسانه، به گونه های متفاوتی در مخاطب تاثیر می گذارند و کارگزار رسانه باید این ماهیت را بشناسد.

سوال: نگاه شما به نظر به نیل پستمن خیلی نزدیک است.

جواب: البته پستمن به طور کلی رسانه های مدرن را ضداخلاق می داند، به یک معنا. من اینچنین نمی بینم.

سوال: البته افراد زیادی به این موضوع پرداخته اند.

جواب: بله، مثلا مک لوهان را در نظر بگیرید، او وقتی می گوید که رسانه پیام است، متوجه همین موضوع است. بحث رسانه سرد و گرم او ناظر به همین موضوع است.

سوال: البته درست است که پیام یکی از ابزارهای بشر در طول تاریخ برای ایجاد ارتباط است و تحلیل آن اهمیت بالایی دارد، اما ما امروز با امری به نام رسانه مواجهیم که بسیار متفاوت از ابزارهای کهن است. در این میان است که دین به عنوان امری با حساسیت های فرهنگی و اعتقاداتی مطرح می شود. در واقع اختلاف میان مبنای معرفتی دین و رسانه بحثی است که مورد نظر من است. آیا اساسا شما به این تعارض قائل هستید؟

جواب: نه، به نظر دو “هستی” هستند. رسانه به نظر من مثل شمشیر است. اگر دست آدمی که آشناست به کار رود، خطری ایجاد نمی کند. لذا باید کارکردهای رسانه را شناخت. این کارکردها را من به سه دسته تقسیم می کنم: کارکرد اطلاع رسانی، آموزشی و تفریحی. به نظر من در جامعه مدرن به دلایلی که ناشی از شرایط مدرن است، کارکرد تلویزیون تفریحی شده است، یعنی اول تفریحی و بعد اطلاع رسانی و آموزشی. رادیو هم عمدتا به رسانه اطلاع رسانی بدل شده است. با توجه به این دو موضوع است که باید در نظر داشت که حرف دین را چگونه می خواهیم از این دو رسانه منتقل کنیم. مثلا سریالهای ماه رمضان کار خوبی است که در آن معارف دینی را با ابزار سرگرمی به مخاطبان منتقل می کنند. منتها آنچه مهم است این است که این رسانه چون جمعی است و کارکرد جمعی دارد، باید به شکلی جذاب ارائه شود چون باید گستردگی مخاطب لحاظ شود. البته مشکل این است که در اینصورت رسانه نمی تواند عمق دهد. چاره این است که از رسانه ها به صورت مکمل استفاده کند. یعنی باید در کنار رسانه های گسترده از رسانه های خاص برای انتقال تخصصی مطالب استفاده شود. یعنی منظور تضعیف یک رسانه نیست، بلکه “رسانه های جانبی” باید نقش تعمیق را بازی کنند.

سوال: یعنی شما به کارکرد مستقیم اعتقاد دارید؟

جواب: هم مستقیم و هم غیر مستقیم. یعنی منبر نقش مستقیم دارد، اما یک سریال تلویزیونی به صورت غیر مستقیم اثر گذار است. یعنی تلویزیون باید مخاطب خود را بشناسد و بداند که این مخاطبان به چه علت پای برنامه هایشان نشسته اند. البته ممکن است مخاطبان خاصی باشند که به برنامه های ویژه علاقه نشان دهند.

سوال: مسیحیت کاتولیک در اواخر قرن بیستم برنامه هایی جهت تبلیغ دین مسیح در سراسر دنیا تهیه کرده است. آیا فکر می کنید این شکل از انتقال دادن ها به عنوان یک الگوی رسانه ای و روش برای ما می تواند مورد استفاده قرار گیرد؟

جواب: از این روش هم می توان استفاده کرد به خصوص برای کسانی که داوطلبانه برای وعظ به سراغ رسانه می روند و به آن گوش هم می کنند.

سوال: شاید ماهیت مسیحیت به گونه ای است که این قابلیت را دارد که چنین برنامه هایی که جنبه وعظی دارد ساخت، اما آیا دین اسلام هم این قابلیت را دارد که به این شیوه تبلیغ شود؟

جواب: نه، نباید این دو موضوع را با هم خلط کرد. شما هیچ روشی را نباید طرد کنید. مثلا رانندگی به این معنا نیست که همیشه تند بروید یا همیشه آهسته. بلکه متناسب با شرایط روش های گوناگون رانندگی هست. روش مستقیم و غیر مستقیم هم به همین معناست. یعنی گاهی رسانه به نحو مستقیم می خواهد پیام خود را منتقل کند که از منبر و موعظه استفاده می کند، اما برای مخاطب گسترده باید از روش های غیر مستقیم و برنامه های تفریحی استفاده شود.

سوال: منظور من به طور مثال برنامه هایی چون سریال میوه ممنوعه است که در ماه رمضان از تلویزیون پخش شد و پرسشهایی را در سطح جامعه به وجود آورد که ضمن تاثیرات تفریحی در مخاطبان، توانست پرسشهای جدی در میان مخاطبان پدید آورد؟

جواب: بله، البته من می گویم که مردم برای تفریح نشسته اند، و شما پیام های دینی به آنها می دهید، باید توجه کنید که تاثیر تلویزیون “موجی” است. یعنی یک زمان تاثیر یک سریال خیلی زیاد است و همه از آن صحبت می کنند، اما به زودی فراموش می شود. به عبارتی تاثیر سریال هایی از این دست موقتی است. به نظر من تلویزیون ممکن است سوال ایجاد کند، اما روی این سوالها چگونه باید کار شود.

 

سوال: یعنی شما معتقدید که تلویزیون سوال عمیق ایجاد نمی کند؟ بلکه سوالهای سطحی و روزمره پدید می آید؟

جواب: ممکن است برای عده ای سوالهای عمیق به وجود آید، اما برای کسی که در حوزه مخاطب عمومی است و معرفت دینی عمیق به معنای علمی ندارد، قطعا این سوال ایجاد نمی شود. آنچه به نظر من مهم است، این است که کارگزاران بدانند ظرفیت تلویزیون برای تبلیغ دین و اخلاق چقدر است.

سوال: شما با این که مدیر رادیو هستید ،بیشتر مثال های تلویزیونی می زنید.

جواب: نه، ببینید، تلویزیون دو تا اشکال عمده دارد. من برای این دو تعبیر دارم. مثلا وقتی می خواهیم آخرت را در تلویزیون به تصویر بکشیم، باید در نظر داشته باشیم که کلام خدا در هنگام وحی تنازل پیدا کرده و حالا که می خواهیم آن را به تصویر بکشیم باز با این تنازل به نحوی دیگر مواجهیم تا معاد را بفهمیم. حالا با تصویر کشیدن یک تقلیل هم در آن پیدا می شود، چون باید از میان تصاویر گوناگون معاد برخی را انتخاب کنیم. لذا در تصویر کشیدن معاد هم با تنازل و هم با تقلیل مواجهیم واین دو ایراد در تلویزیون به نظر من هست. در حالی که در رادیو فقط تنازل هست و تقلیل نیست.

سوال: می دانیم دین اسلام در زمانی نازل شده که رسانه های جدید وجود نداشته و از این رو ما صریحا آیه یا حدیثی پیرامون آن ها نداریم. اما آیا می توانیم از میان متون و نصوص دینی به یک چشم انداز و تفسیری در مواجهه امروزی مان با رسانه های جدید بیابیم؟

جواب: من از شما سوال می پرسم. مگر آن زمان بانک و بیمه و ماشین بوده است. مسائل مستحدثه همین است. امروز برخی از دوستان ما از فقه رسانه سخن می گویند. این یک گروه دلسوزی می خواهد که بر این بحث متمرکز شود. البته خیلی لازم نیست که در عمق کار کند، بلکه اگر به طور کلی هم خطوط را مشخص کند، کفایت می کند. پیشنهاد من این است که رادیو و تلویزیون باید ظرفیت سازی جدید کند.به نظر من باید مناسک رسانه ایجاد شود. مناسک رسانه به این معناست که رسانه یک اصولی دارد. می دانیم که جامعه مدرن انسان ها را خیلی گرفتار کرده است. یک ویژگی دوران مدرن فردیت انسان عصر جدید است. من نمی خواهم بگویم که این خوب است یا بد. بلکه معتقدم که این فردیت آثار و عوارضی دارد که برخی از آن ها مطلوب و برخی دیگر نامطلوبند. پیشنهاد من نیز این بود که مثلا در اعیاد مذهبی، رادیو و تلویزیون مناسک سازی کند. یعنی مردم وارد این مناسک شوند. ما مثلا چهارده ولادت و چندین عید مثل عید غدیر و قربان داریم. پیشنهاد من این بود که مناسک مبتنی بر جشن بسازیم. البته توان این امر هست، زیرا هم ظرفیت های اجتماعی آن در عرف و فرهنگ مردم وجود دارد و هم ظرفیت های دینی آن. لذا به راحتی می شود کارهای خوبی کرد. نمونه آن معرفی روز تولد حضرت فاطمه(س) به عنوان روز مادر بود که در سالهای نخست انقلاب اسلامی توسط رادیو ارائه شد. پیشنهاد دیگر این بود که بکوشیم با استفاده از این ظرفیت رفتارهای دینی را گسترش دهیم و تبدیل به مناسک نهادینه کنیم. این قدرت در رسانه مدرن به عقیده من هست.

سوال: آیا شما فکر می کنید این مناسک می تواند لب لباب و مبنای معارف دینی را منتقل کند؟

جواب: اصلا من از شما می پرسم که آیا یک کلاس فلسفه غرب می تواند لب لباب فلسفه غرب را ارائه دهد؟ لب لباب برای هر کسی نیست.

سوال: خب ما در کلاس با مفاهیم انتزاعی سر و کار داریم، اما در تلویزیون با تصویر، موسیقی و … سر و کار داریم.

جواب: قدرت هیچ چیزی اندازه کلاس نیست. شما در کلاس که می توانید تصویر نشان دهید. در هر حال منظور من سطح کلاس است. سخن من در واقع این است که از تلویزیون انتظاری داشت که قابلیت آن را ندارد. در حالی که این قابلیت وجود ندارد. مثلا در انتخابات رادیو و تلویزیون تنها می تواند در مردم شور و انگیزه برای شرکت در انتخابات ایجاد  کند. اما حتی همین شور و انگیزه نیز یک منحنی دارد و با زیاده روی افت می کند. نمی شود که بیست و چهار ساعته چنین شور و هیجانی را با برنامه های پشت سر هم تکرار کند چنین ظرفیتی نه در بشر هست و نه در تکنولوژی اطراف او. اصلا یک سوالی از شما دارم، هر صفحه ای در یک روزنامه تا چه اندازه می تواند تمناهای شما و مخاطبانتان را ارضاء کند؟ اساسا ذات کار روزانه کردن همین است. شما که در خانه تان ننشسته اید که بعد از بیست سال کتابی ارائه کنید. هر روز صفحه تان منتشر می شود و از این رو هر روز که نمی تواند عمق زیادی داشته باشد. تنها یک لایه از عمق را به ما می دهد.

سوال: آیا این نتیجه از سخن شما درست است که می توان برای رسانه ها درجاتی متناسب با سطح مخاطبانشان ابداع کرد؟

جواب: قطعا کتابی که بعد از بیست سال منتشر می شود، عمیق تر از مطلب یک روزنامه است. لذا باید ظرفیت این رسانه را شناخت و به اندازه ظرفیت هایش از آن انتظار داشته باشیم، نه به اندازه تمناهای خودمان.

 

سوال: شما در میانه سخنتان به نظریه پردازی درباره ماهیت و ذات رسانه اشاره کردید، یعنی باید ذات رسانه را بشناسیم تا از آن به اندازه ظرفیتش بهره گیری کنیم. فکر می کنید با توجه به فرهنگ و سنت دیرینه ما و به خصوص نظام فلسفه اسلامی که به جرات می توان گفت که تنها در ایران رشد کرده است، آیا فکر نمی کنید که می توانیم رسانه ای مبتنی بر این نظام اندیشگی و فرهنگی سنت خودمان بسازیم یا این که باید به الگو برداری از شیوه های رایج جهانی و کسانی که رسانه را ابداع کردند، بپردازیم؟

جواب: کسانی که رسانه را ابداع کردند، تکنولوژیست ها بودند. شاید مشکل اصلی عالم هم همین است که دنیا دست اقتصاددانها و تکنولوژیست هاست. تصمیم گیری چنین افرادی هم به هر دلیلی مبتنی بر یافته های تکنیکی و فارغ از حوزه انسانی است. منظورم از نظریه پردازی، شناخت آثار، نتایج، ظرفیت ها و توانمندی های رسانه است. شناخت ما با شناخت کسی در نیمکره شرقی یا غربی هیچ فرقی ندارد، زیرا به هستی ما باز می گردد، خوب که شناختیم به اقتضای ضرورت ها و نیازهایمان می توانیم از آن استفاده کنیم. یعنی کسی که بخواهد در جهت تخریب انسانیت به کار گیرد، از همین وسیله استفاده می کند و آن که بخواهد در جهت تعالی و بهبود وضع بشر به کار گیرد، باز از همین وسیله استفاده می کند. منتها دو استفاده متفاوت دارد.

 

سوال: با این توضیح شما، آیا نظام فلسفه و فرهنگ اسلامی این اقتضاء را دارد که بتواند رسانه ای را ایجاد کند؟ مستحضر هستید که در اوایل انقلاب صحبت از علم اسلامی، اقتصاد اسلامی، جامعه شناسی اسلامی و … بود. آیا می توان از رسانه اسلامی سخن گفت؟

جواب: همان زمان هم که سخن از مثلا از جامعه شناسی اسلامی بود، بنده معتقد بودم که بخش اعظم این سخن به فهمی بر می گردد که اسلام از انسان دارد، این فهم با فهم تمدن غرب به ویژه از عصر رنسانس متفاوت است و از این دو فهم نتایج و آثار کاملا متفاوتی به بار می آورد. البته الان در حوزه جامعه شناسی برخی از متفکرین ثابت کرده اند که برخی مسائل در چارچوب جامعه شناسی مدرن قابل تحلیل نیست و معتقدند که برای تحلیل باید از برخی امور مابعدالطبیعی بهره جست. اما این که این امور مابعدالطبیعی تا کجا و به چه صورت دخیلند، بحث دیگری است. یعنی اثبات شده که خیلی از پدیده ها مثلا در ایران قابل تبیین و حتی قابل پیش بینی نبود. یعنی جامعه شناسی با آن دقت بالایش ناتوان از تحلیلی همه جانبه است. در هر صورت به نظر من حوزه نظری ما و علوم انسانی و اجتماعی ما باید پارادیم خاص خود را تولید کند. البته مثلا همین حوزه ارتباطات، یک اصول عامی دارد، اما باید در زمینه ارتباطات دینی هم همچون ارتباطات سیاسی و اجتماعی مسائلی گفته شود. در واقع دین در رسانه متولی ندارد.

سوال: آیا این امر به این دلیل نبوده است که نگاه ما سنتی بوده است و نیامده ایم خود را با اقتضائات جوامع مدرن هماهنگ سازیم.

جواب: اصلا در فهم جهان مدرن کار نشده است. اتفاقا به نظر من مشکل ما این است که روشنفکران ما در برابر جهان غرب تسلیم شده اند.

سوال: آقای دکتر، این همه شبکه های صوتی و تصویری که امروز کار می کند، محصول دنیای مدرن اند.

جواب: این رسانه ها در جهت ارتباطات دینی نیستند. شاید گوشه ای از آنها ارتباطات دینی باشند. هنر این است که در جریان زندگی روزمره دین را نشان دهیم.

سوال: یعنی شما معتقدید که دینداری در دنیای جدید مشخصه خاصی دارد؟

جواب: بله، دقیقا. در جمعی از دوستان فرد ممکن است شوخی کند، کار کند، غذا بخورد و… اما در کنار همه اینها نماز نیز می خواند و وجهه دیندارانه اش کاملا مشخص است.

سوال: رسانه در نمایش این وجه دیندارانه چه نقشی دارد؟

جواب: مسئله در واقع همین است. هنوز روی رسانه دینی کار نشده است.

سوال:یعنی به نظر شما ما هنوز در نقطه مبهمی قرار داریم؟

جواب: صفریم. البته یک تحرکات سلبی داریم. مثلا ببینید به یک دلایل تاریخی و سنتی فکر می کنید که نگاه دینی جدا است. اصلا ممکن است که فرد کاملا دیندار باشد و در جریانات روزمره به دین ملتزم باشد، اما یک کانال خاص هم به دین اختصاص داده نشود. ما باید بپذیریم که به یک دلایل تاریخی ما حوزه زندگی اجتماعی را به غرب واگذار کرده ایم. ما امروز با سه نسل مواجهیم، نسل اول انتقال دهنده مفاهیم غربی به ما بود، نسل دوم این مفاهیم را گرفته و برخی چیزها را نیز از این سو دریافت کرده است، خوشبختانه نسل سوم جدید بعد از انقلاب هم موضع غرب را به اندازه پیشینیانشان و بلکه بهتر می فهمند و آنچه خود داریم را هم خوب می فهمد و به ترکیب آنها می پردازد. ما به این نسل احتیاج داریم. یعنی نسلی که مسائل جامعه مدرن را در خودش حل کند و در ضمن دیندار هم باشد.

سوال: به نظر شما این تقابل به وجود نمی آورد؟

جواب: نه. به نظر من از آنجایی که جامعه مدرن چون بسیار درونش متعارض است، نیازمند مرهمی است. به نظر من در اسلام رابطه ها خیلی دقیق تعریف شده است و به سمت هر فرد انسانی دهها فلش وصل شده است. این مدل خوبی است و اگر این مدل را درست کنیم، رسانه ها می توانند با توجه به آن خود را بسازند و بسنجند. البته ما هنوز کار ناکرده بسیار زیاد داریم، هم در حوزه دین، هم در حوزه اقتصاد و … . ما باید انسان اقتصادی، سیاسی، علمی و رسانه ای را در جامعه اسلامی تعریف کنیم تا با توجه به این تعریف ها و مدل ها رسانه ها و ارتباطات اسلامی را بنا کنیم و روابط را بر قرار کنیم. لذا باید مجموعه ای از فعالیت های تبیینی صورت بگیرد تا بر مبنای آنها روابط و رفتارها مشخص شود.