منوچهر دین پرست
آکادمی مطالعات ایرانی لندن (LAIS)
اشاره: بدون تردید سهروردی از جمله حکمایی است که تاثیر بسیار ژرفی بر فکر و اندیشه ایرانی گذاشته به طوری که نمی توان فیلسوف و یا حکیمی را پس از سهروردی یافت که از تاثیر او دور مانده باشد. طی چند سال اخیر و به مدد کسانی چون هانری کربن و سید حسین نصر آثار سهروردی تصحیح و در اختیار علاقمندان قرار گرفته است. دکتر نجفقلی حبیبی، عضو هیات علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، نیز از جمله کسانی است که در راه تصحیح اثار سهروری گامهایی ارزشمند برداشته و توانسته تعدادی از آثار این حکیم اشراقی را تصحیح کند. در این گفت و گو درباره روند تصحیح آثار سهروردی گفت و گو کردیم و ایشان این مسئله را مورد بررسی قرار دادند.
***
س: به عنوان پرسش نخست میخواستم بدانم به نظر شما سرآغاز روند تصحیح آثار سهروردی کجاست؟ چگونه بنمایه این تصحیح ریخته شد؟
ج: خود من زمانی با این مسئله آشنا شدم که در دانشکده الهیات دانشگاه تهران در سالهای ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۵ دانشجوی دوره دکتری بودم. در آن زمان به تازگی گرایش سهروردی در دانشکده تاسیس شده بود و من جزو کسانی بودم که در اولین دوره تدریس این گرایش درس میخواندم. بعد متوجه شدم که کتابهای سهروردی همه مثل «شرح حکمت الاشراق» هستند که چاپ سنگی آنها یا نسخههای خطی آنها موجود بود. سهروردی در ایران از خیلی قدیم مورد توجه بوده است. کسانی مثل ملاصدرا، قطبالدین شیرازی و شهرزوری بر آثار او شرح نوشتهاند و اندیشههایش را تدریس میکردهاند. این متفکران احتمالا تحت تاثیر خواجه نصیر بودهاند که او نیز آثار سهروردی را درس میداده است. این روند همچنان ادامه داشته است. اما وضعیت جدید که مورد اشاره شماست به نظرم از هانری کربن شروع شده است. کربن در سالهای میانی دهه ۱۹۴۰ یعنی در بحبوحه جنگ جهانی دوم که دنیا در آتش و خون بوده است، حدود پنج سال در کتابخانههای استانبول به فعالیت علمی مشغول بوده است و آثار خطی فیلسوفان و عرفای اسلامی از جمله سهروردی را گردآوری کرده است. او اولین مجموعه آثار سهروردی را در سال ۱۹۴۵ میلادی در استانبول تحت اشراف جمعیت المستشرقین آلمانی چاپ کرده است. او برای این مجموعه مقدمه مفصلی نیز نوشته است و همچنین بعد از آن مقالات متعددی نیز در این زمینه به نگارش در آورده است. لذا این شروع توجه به سهروردی در ایران و در اروپاست. کربن بعد از آن به تهران میآید و جلد دوم آن مجموعه را منتشر میسازد. مجموعه نخست تحت عنوان «المجموعه الاهیه» در میآید. این مجموعه شامل سه رساله است که هر سه از الهیات سهروردی هستند. کربن در این مجموعه از رساله «تلویحات» بخش الهیات را انتخاب کرده است و رساله کوچکی نیز تحت عنوان «مقاومات» که سهروردی به عنوان ملحقات بر تلویحات نوشته در این کتاب آورده است. همچنین از کتاب «المشارع» که مفصلترین کتاب سهروردی است، بخش الهیات در این کتاب آمده است. بعدا در تهران در سال حدودا ۱۳۳۹ مجموعه دوم تحت عنوان «حکمت الاشراق» سهروردی به اضافه رساله «اعتقاد الحکما» و رساله «الغربه الغربیه» که با ترجمه فارسی قدیمیاش است، به همراه مقدمههایی که کربن به زبان فرانسوی نوشته است در تهران چاپ میشود. این اولین کارهایی است که در جهت چاپ جدید آثار سهروردی در ایران صورت میگیرد. قبل از آن تنها کتاب «شرح حکمت الاشراق» قطب الدین شیرازی را به صورت چاپ سنگی در عصر ناصری داشتیم.
س: ارزیابی شما از این نخستین کارها چیست؟
ج: کربن اولا این آثار را به خوبی تصحیح کرده است، همچنین معرفی او به زبان فرانسه و شرح مبسوط آثار و معرفی نسخهها تاثیر زیادی گذاشته است و همین سبب شد که در تهران جلد دوم چاپ شود. چند سال بعد جلد سوم آثار سهروردی که شامل رسالههای فارسی اوست که قبلا در نوشتههای کربن معرفی شده بود و مورد توجه قرار گرفته بود. این مجموعه سوم توسط دکتر سید حسین نصر بر اساس نسخههایی که در دست داشتند، تصحیح گردید و مقدمه نسبتا مفصلی با استفاده از مطالعات خودشان و نوشتههای کربن بر آنها نوشتهاند. البته سهروردی چند رساله نیز دارد که هم به فارسی نوشته است و هم به فارسی، یکی «الواح العمادیه» و دیگری «هیاکل النور» که بخشهای فارسی آنها در همان جلد سوم مورد اشاره آمده است، به همراه چند دعای کوچک و مطالبی از این قبیل. قبل از جلد دومی که کربن در ایران از آثار سهروردی منتشر کرد، مرحوم دکتر محمد معین رساله دکترایش را درباب تاثیر ادبیات ایرانی قدیم مثل متن اوستا، مزدیسنا، یسنا و … بر ادب فارسی نوشت که در لابلای آن بسیار به سهروردی پرداخت و آثاری از او را معرفی کرد و به دانشمندانی که در زمینه سهروردی به ویژه در هند قدیم کار کردهاند، اشاره میکند. کار دکتر معین نیز در شناخت سهروردی بسیار تاثیر داشت. بعد از آن وقتی آثار سهروردی چاپ میشود کسانی چون ارنست رنان و محمود مصری مقالاتی در زمینه سهروردی مینویسند. جمعبندی نظر ایشان در مدخلی که در دایره المعارف اسلامی برای سهروردی نگاشته میشود، منتشر میگردد. این امر سبب میگردد که سهروردیپژوهی رفته رفته از ایران به کشورهای عربی به ویژه مصر منتقل شود و آثاری نگاشته و ترجمه میشود مثل «شخصیات القه در اسلام؟؟» که در آن سه شخصیت مهم در فرهنگ و تمدن اسلامی معرفی میشود که یکی از آنها سهروردی است. بنابراین به نظر من با کارهای هانری کربن است که جهان فرهنگ و ادب جدید با اندیشههای سهروردی آشنا میشود. عربها هم بعد از این البته کارهای خوبی کردهاند.
س: آیا روش تصحیح کربن با دیگران تفاوت داشته یا مثل سایرین بوده است؟
ج: به هر حال مصححان اروپایی سبکی را به وجود آوردند کربن نیز از همان سبک برای تصحیح استفاده کرده است، یعنی سبک تازهای نیست. میدانید که علمای اسلامی از قدیم خودشان کتابها را تصحیح میکردند، منتها سبک تصحیحشان با سبک اروپاییان که امروزه نیز در ایران رایج است، متفاوت است. دانشمندان ما وقتی کتابی را تدریس میکردند، در مواجهه با یک غلط به سایر نسخهها نیز مراجعه میکردند و بعدا تحت عنوان نسخهبدل در همان متن میآوردند یا در حاشیه صفحه نسخه بدل را مینوشتند. با حروفچینی جدید امکان این فراهم آمد که حاشیه به پاورقی منتقل شود و متن منقح شد. کربن و دیگر مصححین چون نیکلسون و شمار زیادی از اعراب سبک کارشان این بود که شماره خطوط را کنار صفحه مینوشتند(خط به خط یا پنج خط پنج خط) و بعد در متن دیگر عدد نمیگذاشتند که ذهن خواننده پراکنده شود. بلکه در پاورقی مثلا مینوشتند، سطر پنج و آن کلمه را مینوشتند و روبرویش توضیح یا نسخه بدل را میآوردند. همچنین برای جدا کردن نسخهبدلها از هم میانشان خطهای عمودی یک خطی یا دو خطی میان شمارهها و نسخهبدلها میگذاشتند. حسن این کار آن بود که در متن دیگر عدد نبود و خواننده میتوانست به راحتی متن را بخواند. ضمن آن که خواننده کنجکاو میتوانست به نسخهبدلها که در پایین متن بود، مراجعه کند و اجتهاد خودش را اعمال میکرد. این روش در تصحیح متون به تدریج رایج شد و ما نیز از اروپاییان همین سبک را اقتباس کردیم. به هر حال آثار سهروردی با شخصیتهایی چون کربن و مستشرقین بزرگی که با او همفکری میکردند، در اروپا معرفی شد. با وجود این هنوز بخشی از آثار سهروردی مانده است که کمتر بدانها توجه شده است. در سالهای اخیر آثار سهروردی توسعه بیشتری پیدا کرده است، به خصوص که سهروردی به حوزه تمثیل و مثال و عالم خیال و جنبههای هنری وارد شده است و همین امر موجب توجه دانشپژوهان در حوزههای فلسفه هنر و تاریخ هنر به آثار او گشته است، به گونهای که به تدریج شاهد توسعه فکری و محتوایی در مورد آثار سهروردی هستیم. ایشان معتقدند که اندیشههای سهروردی در میان شاعران و عرفا و ادبای ایران مثل حافظ تاثیر مهمی داشته است و این تاثیر مشهود است، برخی نیز معتقدند که در فتوتنامهها که توسط و برای جوانمردان و پهلوانان و ورزشکاران باستانی نوشته میشده، میتوان تاثیر اندیشهها و آثار سهروردی را پیگیری کرد. حتی برخی معتقدند که در آثار هنری معماری ایران میتوان رد پای اندیشهها و تاثیر سهروردی را پی گرفت. بنده اگرچه به دلیل تفاوت حوزهای که در آن کار میکنم، به این جریانها اشراف ندارم، اما بسیار علاقهمندم بدانم که اندیشه سهروردی چگونه در این آثار هنری و معماری تاثیر گذاشته است.
س: آیا در تصحیح آثار سهروردی نیاز به شیوه خاصی از تصحیح هستیم که با دیگر روشها تفاوت دارد یا خیر؟
ج: خیر، تصحیح روش خودش را دارد. ما در تصحیح قصد آن داریم که مطمئنترین عبارات نویسنده به دست آوریم. این در مورد همه یکسان است. منتها مثلا در مورد سهروردی مصحح باید دقت کند که از دیگر آثارش ذوق، نحوه بیان ادبی، شیوه نوشتاری و … چگونه بوده است تا بتواند به عبارات خود او دست یابد. چون نحوه بیان ادبی هر یک از حکما و نویسندگان از سهروردی گرفته تا ابنسینا، فارابی و کندی متفاوت است. لذا اصل تصحیح یکسان است و در مورد هر نویسنده باید به روش بیان ادبی و سبک او دقت کرد.
س: آیا از آثار سهروردی اثری هست که مورد غفلت قرار گرفته باشد و تا به حال تصحیح قرار نگرفته باشد؟
ج: ببینید، برخی از آثار سهروردی اصلا موجود نیست، اسم آنها در سایر کتابها هست، اما خود متنها به دست نیامده است. مثلا در برخی آثار اشاره شده که سهروردی کتابی در زمینه اصول فقه نوشته است، امری که بسیار عجیب و غریب است، چون اصلا به کار او نمیخورده است، ولی اخیرا شنیدهام که این اثر در دانشگاه ریاض عربستان سعودی تصحیح و منتشر شده است. باز هم ابهاماتی هست، مثلا برخی میگویند سهروردی «رساله الطیر» ابن سینا را ترجمه و تشریح کرده است. اما موجود نیست و باید در این زمینه تحقیقات روشن و مفصلی صورت بگیرد. به خصوص رساله الطیر باید مورد توجه قرار بگیرد، چون بعدا این تبدیل به یک جریان یا ادبیاتی شده است با محوریت مرغان. لذا باید تحقیق کرد و دید که سهروردی تا چه اندازه در این قضیه نقش داشته است. ولی به هر حال گمان میکنم هنوز رسالههای کوچکی از سهروردی باشد که به دست نیامده است. پارسال در جلسهای شنیدم که شخصی میگفت سهروردی اشعاری نیز به زبان کردی دارد که در آنها مفاهیم معروفش چون نور و ظلمت به کار رفته است.. چون سهرورد جزو بخشهای کردنشین بوده است. البته این شخص نه سندی ارائه داد و نه اشعار را گفت. لذا دلیل موجهی نداشت، اما به هر حال تحقیق در آثار سهروردی در جریان است. البته خود من این تحقیق را متوقف کردهام، ضمن آن که از این امر پشیمانم. اما اخیرا شنیدم فردی به نام ملکی از قم که با هم تماس تلفنی داریم، در حال گردآوری و تصحیح آثار سهروردی است. که گویا چندین مجلد از آنها نیز منتشر شده است، اما بنده نمیتوانم ارزیابی دقیقی از آنها ارائه دهم.
س: آیا نیازمند آن هستیم که تصحیح کربن و نصر را دوباره بازبینی انتقادی کنیم؟
ج: بله، به نظر من این کار از چند جهت لازم است. نخست این که بعد از آن تصحیح نسخههایی یافت شده است که میتواند معتبرتر و بهتر باشد. دوم این که از نسخههای مورد استفاده کربن یعنی نسخه شرح حکمت الاشراق قطبالدین شیرازی و شهرزوری امروزه نسخههای بهتری در دست است. مثلا کربن از تلویحات تنها بخش الهیات را چاپ کرده است، در حالی که تلویحات علاوه بر این بخش شامل منطق و طبیعیات هم هست. بنده توفیق این را داشتم که تلویحات را به طور کامل چاپ کنم، در حالی که منطق آن سالها پیش توسط مرحوم دکتر فیاض منتشر شده بود و طبیعیات نیز توسط دکتر سید حسین سیدموسوی چاپ شده بود که این چاپها خالی از اشکال نبودند. یا مثلا کتاب «اللمحات» قبلا به صورت بسیار مغلوط چاپ شده بود که بنده آن را نیز تصحیح و منتشر کردم. «المشارع» نیز از کتابهای مهم سهروردی و مفصلترین کتاب اوست. منطق این کتاب نیز اصلا چاپ نشده بود. ویراستار آن دکتر مسعود محمدی با یک دانشجو این اثر را منتشر کردند که مشکلاتی دارد. طبیعیات هم هنوز چاپ نشده است. الهیات آن هم که کربن چاپ کرده است، چون جدای از سایر بخشهاست، دچار اشکلاتی است. بنده در حال حاضر به تصحیح المشارع به صورت کامل هستم که البته چیزی حدود بیست سال است مشغول به آن هستم، زیرا نسخههای کتاب نبود و نسخههایی که به دست آمد نیز مغلوط بود. آقای دکتر اعوانی هم بسیار مصرند که بازبینی دوبارهای بر الهیات این کتاب هم صورت بگیرد، تا بر اساس تحقیقات و نسخههای جدید، دوباره بازخوانی بشود. البته دقت کربن بسیار بوده است و هیچ کدام ما در سهروردیپژوهی بینیاز از مراجعه به او نیستیم، اما باید نکات جانبی و دقیقتر را نیز در نظر گرفت. حتی بنده حکمت الاشراق را نیز با چند نسخه دیگر مقابله کردهام، که البته هنوز آماده چاپ نیست، اما تصمیم دارم اول المشارع را در سه جلد منطق، طبیعیات و الهیات منتشر کنم و بعد از چاپ شرح حکمت الاشراق قطبالدین شیرازی به تصحیح دوباره و چاپ آن بپردازم. لازم است به شرح حکمت الاشراق شمسالدین شهرزوری اشاره کنم که قبل از شرح قطبالدین نگاشته شده است و قطبالدین از آن استفاده کرده است. آن شرح را دکتر ضیایی بر اساس نسخههایی چاپ کردهاند که البته خیلی مغلوط است. این امر شاید به دلیل عدم دسترسی به نسخههای مطلوب است، شاید هم در مرحله چاپ بسیاری از این غلطها رخ داده است. اما به هر حال من که این کتاب را تدریس میکنم و به آن مراجعه میکنم، فوقالعاده غلط در آن دیدهام. به هر حال من در این زمینه نیز در حال کارم، به خصوص که شهرزوری در میان حکما شخصیت خاصی است، اولا که کتابهای مفصلی نوشته است و ثانیا تفکرش بر خلاف خود قطبالدین، اشراقی است و در سلسله تفکر اشراقی قرار میگیرد. گو اینکه مفصلترین شرح بر زندگی و آثار سهروردی را شهرزوری برای سهروردی نگاشته است.
س: شما کارهای محققان عربی را در زمینه سهروردیپژوهی چگونه ارزیابی میکنید؟
ج: کارهای اولیه مثل اللمحاتی که ابومالوف؟ چاپ کرد، بسیار غلط دارد. چون نسخههای بهتری در دست نداشتند یا زیاد جستجو نکردهاند یا تازه سهروردی مطرح میشده است، ابوریحان؟؟ هم سخنانش بیشتر برگرفته از مستشرقان است و چیز تازهای بر آنها نیافزوده است. اما به هر حال خودش کتاب «اصول الفلسفه الاشراقیه» را نوشت که دکتر شیخ به فارسی ترجمه کرده است و زحمت زیادی کشیده است. اما به هر حال فکر میکنم هنوز هیچ یک از ایشان به اندازه هانری کربن و دکتر نصر حرف زیادی ندارند و این دو نفر تاثیر فراوانی در معرفی و اشاعه اندیشه سهروردی داشتهاند. به طور کلی فکر میکنم کار چندان مهمی در میان عربها صورت نگرفته است، البته برای خودشان در آن زمان بسیار خوب بوده است. متاسفانه امروز کسی دیگر در این زمینه کار نمیکند. ما کوشیدیم همایش «سهروردی در دمشق» برگزار شود، یکی از اهداف ما این بود که جهش و جنبش فکری راجع به سهروردی در کشورهای عربی رخ بدهد، اما متاسفانه با این اتفاقات اخیر مواجه شد و فعلا به تاخیر افتاده است.
س: آیا از خود سهروردی به دست خط خودش نسخهای موجود است؟
ج: هنوز هیچ کس هیچ چیزی پیدا نکرده است. من همیشه در این زمینه در نسخههای خطی جستجو میکنم، اما هنوز چیزی که دست خط خود او باشد نیافتهام. این امر به این دلیل است که بعد از کشته شدن سهروردی شاگردانش به صورت کاملا مخفیانه به انتشار آثار او مشغول میشوند. مثلا جالب است که بیست سال بعد از مرگ سهروردی نسخهای از تلویحات در ملطیه روم شرقی نوشته شده است که خیلی جالب است. من در آثار خواجه نیز چیزی پیدا نکردم، اما در انتهای یکی از آثار اظهری که گویند استاد خواجه بوده است، در بحث از معاد از سهروردی با عنوان «صاحب الاشراق» یاد میکند. او توضیح زیادی نمیدهد اما از همین کلمه روشن میشود که اندیشهها و آثار سهروردی همچنان در میان دانشمندان رایج بوده است هر چند از نظر سیاسی چندان مجال طرح نمییافته است. اندیشههای سهروردی بر ابن عربی نیز تاثیر گذاشته است، هر چند که ابن عربی چندان به او نمیپردازد. البته برخی میگویند که در فتوحات هست، اما من شخصا پیدا نکردهام. زیرا گفته میشود ملک ظاهر پسر صلاحالدین ایوبی که مشهور است علی رغم علاقه فراوانش به سهروردی به دلیل دستور پدرش سهروردی را کشته است، دو سال بعد از قتل سهروردی میزبان ابن عربی در حلب میشود و تقریبا قسمت اعظم عمر ابن عربی نیز در همینجا میگذرد که قبرش نیز در دمشق است. به هر حال سهروردی تاثیر فراوانی گذاشته است.
س: در یک جمعبندی شما وضعیت معاصر سهروردیپژوهی را چگونه ارزیابی میکنید؟
خیلی خوب است. به نظر من سهروردی از فیلسوفان خوش شانسی است که اولا مجموعه آثار مهمش منتشر شده است و ثانیا به زبانهای دیگر ترجمه شد، ثالثا محققان بزرگی برای اشاعه آثار و اندیشههای او کوشیدهاند و کارهای زیادی کردهاند. در ایران هم امروز کارهای خوبی صورت گرفته و در حال انجام است، به ویژه در حوزههای گوناگون فکر سهروردی مثل ادبیات عرفانی، تاثیرش بر رشد زبان فارسی، جنبههای خیال و صور معلقه نزد هنرمندان مورد توجه است و تصور میکنم در سالهای آینده در فلسفه اسلامی ما خیلی تاثیرگذار باشد. سهروردی به ویژه در ایران از قدیم در مقایسه با کشورهای عربی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، شاید به این دلیل که سهروردی با مذاق فلسفی ایرانی همخوان بوده است. حق او هم هست که رشد کند. فقط خواهش من این است که خیراندیشان بنیادی را در سهرورد برای پژوهش آثار او تاسیس کنند. چون سهرورد چندین دانشمند طراز اول در سطح جهان اسلام معرفی کرده است که همه با هم فامیل هم هستند. یکی شیخ شهاب سهروردی است که سعدی در گلستان به اشعارش اشاره میکند و شیخالشیوخ بغداد بوده است. از این بابت در سهرورد باید بنیاد و انجمنی جهت معرفی و اشاعه اندیشه این بزرگان تاسیس شود. ثانیا خود شیخ اشراق یکی از دو قطب فلسفه اسلامی ماست، در مقابل ابن سینا. اگر برای ابن سینا بنایی در شان اندیشه و تاثیرش ساخته شده است، باید برای سهروردی به عنوان موسس حکمت اشراق بنای یادبودی ساخته شود و امیدواریم که خیرین زنجان و آذربایجان چنین کنند. درباب تصویر سهروردی نیز باید کاری صورت بگیرد. انجمن مفاخر ملی در قدیم درباره شخصیتهایی چون ابن سینا، حافظ، مولوی و فردوسی تصویری را تصویب کرد که امروز در اذهان مورد قبول واقع شدهاند. در مورد سهروردی این کار صورت نگرفته است و امروزه تصاویر عجیب و غریب و متفاوتی از او موجود است. باید یک تصویر واحد بر اساس شرح زندگی و آثارش تهیه شود تا از این اغتشاش پرهیز شود. کسانی مثل ابن حطیبیه و ابن خلکان گزارشهایی مستقیم از زندگی سهروردی ارائه کردهاند و بر اساس این گزارشها میتوان تصویری از او ارائه داد. به هر حال تفکر سهروردی در ایران بسیار مهم است، به گونهای که امام خمینی در نامه به گورباچف از حکمت اشراق یاد میکند، ضمن آن که مردم سهرورد زنجان بسیار به اندیشههای او مشتاقند و لازم است که به این متفکر بزرگ ایرانی توجه شود.