در جستجوی حق و عدالت

 

دکترمحمد علی شمالی  

 

راه درست شناخت دین اسلام این است که آن را به عنوان یک نظام در نظر بگیریم. اسلام چنین نیست که فقط از دسته ای از عقاید و اعمال پراکنده و گسسته از هم یا ظواهر وتشریفاتی بدون روحی وحدت بخش تشکیل شده باشد. اسلام نظام تام و کاملی است که ازجانب خداوند برای هدایت انسانها در تمام ابعاد حیات انسانی ودر تمام وتحت همه شرایط وحی شده است. اسلام مجموعه ای نظام مند است، که دارای تمامی مولفه های لازم برای تامین نیازهای نوع بشر در سطح جهانی تا ابد می باشد.

 

کلید واژگان: اسلام، عدالت، حق، هویت، شمالی، فرهنگ.

 

***

 

اسلام به روشنی، آرمانهای خود و ابزارهای نظری و عملی لازم برای رسیدن به آنها را بیان نموده است. قابلیت وتوانایی دین اسلام در رویارویی با طیف گسترده ای از چالش ها و سختی ها در دورانهای مختلف و توانایی برای پیشرفت مستمر در شرایط مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و بدون اینکه هویت و تمامیت خود را از دست بدهد، نشانه ای است از کارایی و قابلیت عالی نظام فکری اسلام.

البته مسلمانان بیش از هر کس دیگر به این مساله اذعان دارند که این موفقیت و استحکام به سبب خود دین اسلام است و نه کارهای مسلمانان یا حاکمان.  در آنچه در پی می آید به سه ویژگی عمده اسلام از دیدگاه شیعه و یا به عبارتی دیگر، به سه ویژگی عمده تفکر شیعی می پردازیم. آن سه ویژگی عبارتند از: معنویت، عقلانیت و عدالت طلبی. البته ویژگی های عمده دیگری وجود دارد که در یک بحث جامع باید مورد بحث وبررسی قرار گیرد، مانند: پویایی، ترغیب و تشویق به هنر، دانش و جنبه های دیگر تمدن، جامعیت، موازنه میان دنیا و آخرت، موازنه میان جسم و روح و موازنه میان فرد وجامعه.

 

عدالت طلبی

 

یکی از آموزه های اصلی تشیع، عدل الهی است. خداوند عادل است وهرگز بر خلاف عدالت رفتار نمی کند. عدل با عقل شناخته می شود و وحی نیز آن را تایید می کند. قرآن چنین می گوید:

ما ترازوهاى عدل را در روز قیامت برپا مى‏کنیم; پس به هیچ کس کمترین ستمى نمى‏شود; و اگر بمقدار سنگینى یک دانه خردل (کار نیک و بدى) باشد، ما آن را حاضر مى‏کنیم; و کافى است که ما حساب‏کننده باشیم! (سوره انبیا ، آیه ۴۷)                                       

خداوند با عدالت با انسانها رفتار می کند و از آنها نیز می خواهد که با دیگران با عدالت رفتار نموده ودر جامعه بشری عدالت را حاکم سازند. مساله عدل الهی صرفا یک مساله کلامی نیست، زیرا دارای لوازم عملی مهم وآشکاری می باشد. تمام پیامبران برای تحقق بخشیدن به عدالت آمده اند:

 

ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند; و آهن را نازل کردیم که در آن نیروى شدید و منافعى براى مردم است، تا خداوند بداند چه کسى او و رسولانش را یارى مى‏کند بى‏آنکه او را ببینند; خداوند قوى و شکست‏ناپذیر است! (سوره حدید، آیه۲۵)

خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان مى‏دهد; و از فحشا و منکر و ستم، نهى مى‏کند; خداوند به شما اندرز مى‏دهد، شاید متذکر شوید! (سوره نحل، آیه۹۰)

بر همگان لازم است عدالت را در زندگی فردی واجتماعی خود پیاده سازند. مسلمان واقعی کسی است که با خود،[۱]همسر، فرزندان [۲]وهر کس دیگری حتی دشمنان خود [۳] عادلانه رفتار نماید. مطابق فقه شیعه مناصب دینی یا سیاسی اجتماعی فراوانی وجود دارند که دارنده این مناصب باید از عدالت برخوردار باشند. بطور مثال، امام جماعت  و جمعه، شهود، قاضی، مرجع تقلید، حاکم و ولی فقیه همگی باید عادل باشند.

در اسلام حکومت وسیله غیر قابل جایگرینی برای تحقق بخشیدن وحمایت از عدالت می باشد. جامعه عادل تنها با توزیع عادلانه فدرت وثروت به وجود می آید. در اینجا به چند حدیث از پیامبر اکرم (ص) وائمه (ع) درباره این موضوع اشاره می کنیم:

 

۱-   در فتح مکه، یکی از زنان ثروتمند و از خانواده اشراف مرتکبسرقت شد.پیامبر تصمیم به مجازات او گرفتند. اعضای خانواه او و دیگر افراد نزد پیامبر رفتندو از ایشان خواستار عفو وبخشودگی شدند. پیامبر درخواست ایشان را نپذیرفت و ایشان را جمع نمود و فرمود که امتهای پیشین به این دلیل ازبین رفتند که با طبقه فقیر ومحروم با تبعیض رفتار شده و آنها مورد ستم قرار گرفته اند.

۲-   امام علی (ع) در تبیین علت پذیرش خلافت پس از مرگ عثمان چنین فرمودند:

بخدا سوگند،خدائى که دانه را شکافت، و انسان را آفرید،اگر نه این‏بود که جمعیت‏بسیارى گرداگردم را گرفته،و به یاریم قیام کرده‏اند،و از این جهت‏حجت‏تمام شده است،و اگر نبود عهد و مسئولیتى که خداوند از علماء و دانشمندان(هر جامعه)گرفته که در برابر شکمخوارى ستمگران و گرسنگى ستمدیدگان سکوت نکنند،من‏مهار شتر خلافت را رها مى‏ساختم و از آن صرف نظر مى‏نمودم و آخر آن را با جام آغازش‏سیراب میکردم(آن وقت)خوب مى‏فهمیدید که دنیاى شما(با همه زینتهایش)در نظر من‏بى ارزش‏تر از آبى است که از بینى گوسفندى بیرون آید!)      نهج البلاغه، خطبه (۳

۳-   در توصیف برنامه ها وسیاستهای خویش برای اصلاح توزیع ناعادلانه منابع، امام علی بر بازگرداندن اموال عمومی به ناحق تصاحب شده به بیت المال چنین تاکید می نماید:

به خدا سوگند!آنچه از عطایاى عثمان،و آنچه بیهوده از بیت المال مسلمین به این‏و آن بخشیده،اگر بیابم،به صاحبش باز مى‏گردانم،گر چه زنانى را به آن کابین بسته‏و یا کنیزانى را با آن خریده باشند،زیرا عدالت گشایش مى‏آورد،و آن کس که عدالت‏بر او گران آید،تحمل ظلم و ستم بر او گرانتر خواهد بود! )نهج البلاغه، خطبه ۱۵ (

۴-   روزی امام علی (ع) گردنبندی را بر گردن دختر خود مشاهده کردند. ایشان از دختر خود پرسیدند که این گردنبند از کجاست. وی پاسخ داد که از خزانه به عاریت گرفته است. حضرت خزانه دار را احضار کردند واز وی علت جریان را جویا شدند. خزانه دارگفت که این گردنبند به صورت امانت است و پس از ثبت آن در اختیار قرار داده شده است. حضرت او را مرخص نمود و فرمود که اگر غیر از این می بود، مجازات سرقت را در مورد دختر خویش اجرا می نمود.

  

از دیدگاه اسلام حاکمان علاوه بر زندگی اجتماعی، باید در زندگی شخصی خود نیز عادل باشند. آنها می بایست وظایف شخصی خود را  همچون مسئولیتهای سیاسی اجتماعی مانند احترام به حقوق شهروندان به انجام رسانند. رعایت عدل و اعتدال در امور شخصی و اجرایی تواما لازم است.

«عاصم‏»گفت:اى امیر مؤمنان!اما تو خود با این لباس خشن و آن غذاى ناگوار به سر میبرى(در حالى که پیشوا و امام ما هستى؟و بر ما لازم است‏به تو اقتدا کنیم)

فرمود:واى بر تو!من مثل تو نیستم(وظیفه من غیر از شما است)خداوند بر پیشوایان‏حق واجب شمرده که بر خود سخت گیرند و همچون طبقه ضعیف مردم باشند،تا ندارى فقیراو را هیجان نیاورد که سر از فرمان خداوند برتابد.                          )نهج البلاغه، خطبه ۲۰۹ (

علاوه بر رعایت عدالت توسط خود، حاکمان می بایست عدالت اجتماعی را تحقق بخشیده و از تعدی کارگذاران خود یا شهروندان به عدالت جلوگیری نمایند. امام علی علیه السلام درنامه ای به‏«عثمان بن حنیف انصارى‏» فرمانداربصره،پس از آن که به حضرت گزارش داده شد،که یکى از ثروتمندان بصره‏وى را به میهمانى دعوت کرده و او پذیرفته است می فرمایند:

اما بعد!اى پسر حنیف!به من گزارش داده شده که مردى که از متمکنان‏اهل‏«بصره‏»تو را به خوان میهمانیش دعوت کرده،و تو به سرعت‏به سوى‏آن شتافته‏اى،در حالیکه طعامهاى رنگارنگ،و ظرفهاى بزرگ غذایکى‏بعد از دیگرى پیش تو قرار داده مى‏شد.من گمان نمى‏کردم تو دعوت جمعیتى‏را قبول کنى که نیازمندانشان ممنوع،و ثروتمندانشان دعوت شوند.به آنچه‏میخورى بنگر(آیا حلال است‏یا حرام؟). آنگاه آنچه حلال بودنش براى تو مشتبه بود از دهان بینداز و آنچه را یقین‏بپاکیزگى و حلیتش دارى تناول کن!

آگاه باش!هر مامومى امام و پیشوائى دارد که باید باو اقتدا کند.

آیا بهمین قناعت کنم که گفته شود:من امیر مؤمنانم؟اما با آنان‏در سختیهاى روزگار شرکت نکنم؟!و پیشوا و مقتدایشان در تلخیهاى زندگى‏نباشم؟من آفریده نشدم که خوردن خوراکیهاى پاکیزه مرا بخود مشغول‏دارد،همچون حیوان پروارى که تمام همش،علف است،و یا همچون حیوان رهاشده‏اى که شغلش چریدن و خوردن و پرکردن شکم میباشد.و از سرنوشتى‏که در انتظار او است‏بى خبر است آیا بیهوده یا مهمل و عبث آفریده شده‏ام؟ )نهج البلاغه، نامه ۴۵)  

                           

یکی از جنبه های نظام  سیاسی مقبول از دیدگاه اسلام این است که شهروندان باید بتوانند نسبت به نقض قوانین اسلام یا حقوق انسانها اعتراض نمایند. امام علی (ع ) در نامه به مالک اشتر که به عنوان حاکم مصر تعیین شده بود، چنین مرقوم داشتند:

براى مراجعان خود وقتى مقرر کن که بنیاز آنها شخصا رسیدگى کنى! مجلس عمومى و همگانى براى آنها تشکیل ده و درهاى آنرا بروى هیچکس نبندو بخاطر خداوندى که ترا آفریده تواضع کن و لشکریان و محافظان و پاسبانان‏را از این مجلس دور ساز! تا هر کس با صراحت و بدون ترس و لکنت‏سخنان‏خود را با تو بگوید،زیرا من بارها از رسولخدا صلى الله علیه و آله و سلم این سخن را شنیدم‏«ملتى که حق ضعیفان را از زورمندان با صراحت نگیرد،هرگز پاک‏و پاکیزه نمى‏شود و روى سعادت نمى‏بیند»سپس خشونت و کندى آنها رادر سخن تحمل کن،در مورد آنها هیچگونه محدودیت و استکبار روا مدار که خداوند بواسطه این کار،رحمت واسعش را بر تو گسترش خواهد دادو موجب ثواب اطاعت او براى تو خواهد شد. )نهج البلاغه، نامه ۵۳ ([۴]

 

مسلمانان نباید نسبت به کارهای بد ورفتار ظالمانه دیگران بی تفاوت باشند و به طور خاص، باید نسبت به جرمهایی که توسط حکومتها انجام می شود، حساس باشند، زیرا بدترین مجرمها، حاکمان مجرم هستند که بر حق جامعه و امت اسلامی  تعدی می نمایند. امام علی می فرمایند:

کسى که امانت را خوار شمارد و دست‏به خیانت‏آلاید و خویشتن و دینش را از آن منزه نسازد درهاى ذلت و رسوائى را در دنیابروى خود گشوده و در قیامت‏خوارتر و رسواتر خواهد بود و بزرگترین خیانت،خیانت‏به ملت است و رسواترین تقلب،تقلب به پیشوایان مسلمین و السلام . . )نهج البلاغه، نامه ۲۶ (

هرگاه حاکمان اخلاق یا قوانین اسلامی را نادیده بگیرند، باید به ایشان تذکر داده شود و در صورت اصرار بر عملکرد خود، مسلمانان باید اعتراض و در صورت لزوم قیام نمایند تا جلو نهادینه شدن بی عدالتی گرفته شود. قرآن می فرماید:

شما بهترین امتی هستید که برای [نفع] بشریت آمده است؛ شما امر به معروف ونهی از منکر نموده وبه خدا ایمان دارید.(سوره آل عمران،  آیه ۱۱۰) خداوند بیان آشکار بدیها را دوست ندارد، مگر از سوی کسی که مورد ظلم و ستم قرار گرفته است و خداوند شنوا ودانا است. (سوره نساء ، آیه ۱۴۸)

پیامبر اکرم در این مورد چنین می فرماید:

 «بهترین جهاد کلامی است که در مطالبه عدل در مقابل حکمران ستمگری به زبان آورده می شود».[۵]

ایشان همچنین می فرماید:

 «همانا شما امر به معروف ونهی از منکر کنید؛ در غیر این صورت، افراد فاسق وبدکار بر شما مسلط شده و آنگاه حتی دعای افراد نیکوکار در میان شما مستجاب نخواهد شد».[۶]

امامان اهل بیت همواره در مقابل ستم حاکمان ظالم ایستادگی نمودند. شاهد روشن ومحکم آمادگی ایشان برای فداکاری و تحمل هر گونه مشکل در این مورد، این واقعیت است که جز امام دوازدهم که در غیبت به سر می برد، همه امامان به شهادت رسیدند و هیچ یک با مرگ عادی ار دنیا نرفتند. بسیاری از پیروان ایشان نیز کشته شده یا مورد حبس و آزار قرار گرفتند.

 

تاریخ شیعه مملو از مبارزات و جنبشهای انقلابی است که خواهان پیاده نمودن عدالت وقوانین اسلامی بوده اند. تکان دهنده ترین و درس آموزترین حادثه در طول تاریخ شیعه، حماسه کربلا است. در تبیین علت امتناع از بیعت با یزید (خلیفه غاصب اموی) و قیام خود، امام حسین فرمودند:

من مرگ را جز سعادت و زندگی در کنار ظالمان را جز تیره روزی نمی دانم .[۷] 

طبری در کتاب تاریخ الامم والملوک از امام حسین نقل می نماید:

ای مردم هر کس حاکم جائری را ببیند که محرمات الهی را تجویز نموده، پیمانهای الهی را نقض کرده، برخلاف سنت پیامبر عمل نموده و با دشمنی وگناه کاری با مردم رفتار می نماید و با او با قول یا فعل اعتراض ننماید، او را در جایگاه همان حاکم جائر قرار خواهد داد.[۸]   

حادثه غمبار کربلا و پیامدهای آن به خوبی روشن ساخت که جامعه اسلامی دچار انحراف جدی از مسیری شده بود که پیامبراکرم (ص) بنا نهاده بودند. تنها امیدی که برای نجات اسلام و سنت پیامبر و بیداری مردم وجود داشت، این بود که جامعه با ضربه ناشی از حادثه ای غمبار و در عین حال اندیشه خیز تکان خورده و به خود آید. این حادثه چیزی جز فداکاری بزرگ نوه پیامبر نبود. او با دهها تن از یاران و خویشان به شهادت رسید و فرزندش امام سجاد همراه با خواهرش زینب و سایر خانمها و کودکان به اسارت گرفته شدند. در راه کربلا امام حسین پیامبر را در خواب دیدند که فرمود: «خداوند می خواهد تو را کشته و ایشان را اسیر ببیند».

 

بسیاری از اشخاص پس از این فاجعه و مصیبت بزرگ به خود آمدند. قیامها وجنبشهای متعددی صورت گرفت که نهایتا به سقوط بنی امیه منجر گشت. خلفای عباسی با شعار انتقام خواهی ازبنی امیه و طلب رضا و خشنودی آل محمد که مورد ستم و تعدی بنی امیه بودند، روی کار آمدند. البته، بنی عباس نیز از مسیر عدالت دور شدند و بسیاری از امامان اهل بیت (ع) و شیعیان بی گناه را به شهادت رساندند. شیعیان نیز با تبعیت از امامان خویش از آغاز امید چندانی به خلفای بنی عباس نداشتند و به تلاشهای عدالتخواهانه خود همواره ادامه دادند.

در این میان آنچه از همه مهمتر است این است که امام حسین ثابت نمود شهادت آرمانی مقدس و وسیله ای کارامد برای حمایت از اصول وارزشهای اسلامی و مقابله با ظلم، بی عدالتی و بدعتها می باشد. به همین دلیل است که پیامبر فرمودند:

 

                          حسین از من و من از حسین هستم.[۹]

روشن است که امام حسین از پیامبر بود زیرا وی نه تنها نوه پیامبر بلکه پیرو صادق و مخلص پیامبر بود. اما این مطلب حائز اهمیت است که چرا پیامبر می فرماید: «من از حسین هستم». به نظر می رسد منظور پیامبر این است که بقای اسلام وپیام ورسالت وی نیازمند قیام وشهادت شجاعانه حسین است. اگر حسین ومجاهدت شجاعانه او نبود، اسلام حقیقی وناب محمدی تداوم نمی یافت. در روز عاشورا امام حسین خود چنین گفت:

اگر دین محمد جز با کشته شدن من پا بر جا نمی ماند پس ای شمشیرها مرا دریابید.  

آموزه منجی که در اسلام با نام مهدی شناخته می شود فصل مهمی از کتاب قطور عدالت در اسلام است. به طور مثال، پیامبر فرمودند:

خداوند برای ما اهل بیت [یعنی پیامبر و خاندانش] زندگی آخرت را بر زندگی دنیا برگزیده است و اهل بیت من رنج و بلای زیادی خواهند دید. سپس آنها از خانه وکاشانه خویش رانده می شوند. سپس مردمی از شرق که پرچمهای سیاه را حمل می کنند، خواهند آمد وحق را مطالبه خواهند نمود. خواست ایشان اجابت نمی شود و لذا جنگ در گرفته و پیروزی ایشان ظاهر می شود. در این زمان به ایشان پیشنهاد داده می شود که خواستهای نخستین ایشان اجابت خواهد شد، ولی ایشان نمی پذیرند و سرانجام حکومت را به مردی از خاندان من تسلیم می نمایند تا زمین را از عدالت مملو سازد همان طور که از فساد پر خواهد شد. پس هر کس آن زمان را درک کند باید به ایشان پیوسته ولو اینکه لازم باشد بر روی برف و یخ سینه خیز حرکت کند، زیرا خلیفه الله، مهدی، در میان ایشان است.[۱۰]

 



[۱]در دیدگاه اسلام، هر کسی از خدا نا فرمانی نمایدبه خود ظلم کرده است. قرآن می فرماید:«هر کس از حدود الهی تجاوز نماید، به خود ظلم نموده است». (سوره طلاق آیه ۱)

[۲] حدیث آمده است: «خداوندبر هیچ چیزی همچون ستم بر زنان وخردسالان به خشم نمی آید».

[۳] مسلمان باید حتی با دشمنان خود با عدل وانصاف رفتار نماید. قرآن می فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! همواره براى خدا قیام کنید، و از روى عدالت،گواهى دهید! دشمنى با جمعیتى، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگارى نزدیکتر است! و از (معصیت) خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام مى‏دهید، با خبر است!» (سوره مائده ، آیه ۸)

[۴] این نامه «پس از قرآن واحادیث نبوی در یکی از قدیمی ترین متون موجود درباره الگوی حاکم اسلامی در نظر وعمل می باشد. به طور مثال، ر. ک به منابع ذیل:

Nasr , Expectations of New Millennium, p. 73; Chittick , A Shi’ ite Anthology, 1981, p.66

 

[۵] اضول کافی .

 [۶] اصول کافی

[۷] حسن بن شعبه بحرانی،محتف العقول، ص ۲٫

طبری، تاریخ الامم والملوک، ج ۳، ص ۳۰۷٫[۸]

[۹] ترمزی، سننی، کتاب المناقب، ح ۳۷۰۸ ؛ ابن ماجه ، سننی،المقدمه، ح ۱۴۱ و احمد ، مسند، مسند الشامیین، ح ۱۶۹۰۳ .  

 ابن ماجه، سننی، کتاب الفتن، ح ۴۰۷۲ .[۱۰]