درباره الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت

دکتر رضا داوری اردکانی

رئیس فرهنگستان علوم

 

این یادداشت خلاصه یک سخنرانی است که در  مراسم افتتاح «کنفرانس الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت» در حضور جمعی از استادان و دانشمندان کشور ایراد شده است. تهیه الگوی پیشرفت اسلامی- ایرانی کاری خطیر و عظیم است و پیداست که باید از راه دانایی و تفکر و فارغ از ملاحظات به آن رسید. در آن سخنرانی و در این یادداشت،  با ملاحظه شرایط تفکر و تحقیق، که بر هر ملاحظه­ای مقدم است، پرهیز از ملاحظات، سفارش شده و گوینده و نویسنده هم در حد توانایی به سفارش خود عمل کرده و بدون تعارف و ملاحظات رسمی سخن گفته است. اگر در آن ابهام می­بینید همه را به حساب نویسنده مگذارید، زیرا قضیه چنانکه گفته شد چندان دشوار و عظیم است که در عبارات مأنوس و روشن نمی­گنجد و حتی کسانی آن را تمنای محال می­دانند. پس برای تبیین مطلب و روشن کردن ابهامها باید تحقیقهای دقیق کرد. این تحقیقها در هر صورت به نتایج مفید و مؤثر مودّی خواهد شد.

کلید واژگان: ایرانی، اسلامی، پیشرفت، داوری، توسعه، مدرنیته، تجدد.

***

 

پیشرفت لفظ آشنایی است و ظاهراً در معنی­اش هم ابهامی وجود ندارد، مع­هذا اگر از ما بپرسند که پیشرفت را در چه می­دانیم و از راه آن به کجا می­خواهیم برسیم، شاید پاسخ روشن و دقیقی نداشته باشیم و ندانیم که برای پیشرفت چه مقدماتی فراهم باید کرد و راه آن را چگونه هموار باید ساخت و پیمود، ولی در هر صورت این را می­فهمیم که پیشرفت امری نیکو و خواستنی است و با آن لااقل بعضی نیازهای ما تأمین می­شود. پس طبیعی است که همه مردم جهان طالب آن باشند. این طلب اگرچه در آغاز تاریخ تجدد از پشتوانه تفکر فلسفی و اراده به ساختن و پرداختن جهان زندگی بهره­مند بوده است، اکنون تقریباً در همه­جا و به­خصوص در جهان مایل به توسعه، بیشتر ناظر به احساس برتری جهان توسعه­یافته و تابع میل به بهره­مندی از اشیاء مصرفی تکنیک و تکنولوژیهای رفاه است. به عبارت دیگر در عالم رو به توسعه پیشرفت را مردمان در دسترسی به وسایل زندگی جدید دریافته­اند. در دورانهای قدیم تاریخ، گرچه ترقی و بهبود زندگی و حتی تحول تاریخی به کلی مورد غفلت نبوده، اما هرگز اصل راهبر زندگی تلقی نمی­شده است. اصل تحول و پیشرفت ضروری و تاریخی علم و عقل و معاش و نظریه تطور موجودات، همه در قرون جدید پدید آمده و با اینکه در مورد آن بحثهای بسیار درگرفته است و همچنان این بحثها ادامه دارد، مفهوم این پیشرفت مقبولیت عام پیدا کرده است و مردمان در سراسر روی زمین به آن مایل شده و مسلّمش انگاشته­اند. این مفهوم گرچه بی­ارتباط با مفهوم ترقی و استکمال در نظر متقدمان نیست و حتی می­توان گفت که اصل و ریشه در تفکر و اعتقادات دینی دارد، یکسره به امر دنیا و معاش راجع است. گویاترین صورت پیشرفت تاریخی در دوران قبل از تجدد را در معارف اسلامی و به خصوص در کتاب فصوص­الحکم محیی­الدین بن­ عربی می­توان یافت که در آن تاریخ معنوی و قدسی انسان از آدم علیه­السلام تا خاتم(ص) گزارش شده است. در این تاریخ، انبیاء هریک به ترتیب مظهر اسمهایی از اسماء الهی­اند و پیامبر عظیم­الشأن اسلام که خاتم آنان است، مظهر تام و تمام جمیع اسماء الهی است. این تاریخ، تاریخ پیشرفت روحی و معنوی انسان و گزارش حضور عالم قدس در زندگی و معیشت است، اما پیشرفتی که از قرن هیجدهم در اروپا و به تدریج در همه­جا اصل راهنمای جامعه و سیاست قرارگرفته، پیشرفت در علم و تکنولوژی جدید است و چون همه شئون زندگی بشر با علم تکنولوژیک دگرگون می­شود، پیشرفت در علم و تکنولوژی محدود نمی­ماند. به هرحال با طرح پیشرفت و دست یافتن به آن بود که جهان متجدد به قدرت سیاسی و نظامی و اقتصادی دست یافت و به تدریج آثار این دستیابی به اندیشه و قدرت، در سراسر روی زمین در درجات و صورتهای متفاوت گسترش یافت. اقوام و کشورهایی که در معرض باد وزیده از سوی غرب قرار گرفتند، بی­آنکه از حقیقت تجدد و پیشرفت بپرسند، آثارش را طلبیدند و پیمودن راهش را آسان انگاشتند یا شاید اصلاً به راه و دشواری و سهولت آن فکر نکردند و ندانستند که پیشرفت اسباب و شرایط می­خواهد و تا آنها آماده نشود، راه را نمی­­توان یافت و پیمود. اکنون اگر به راه طی شده پیشرفت در خارج از اروپای غربی و امریکای شمالی در یکصد و پنجاه سال اخیر نظری بیندازیم، هرچه از موفقیت و شکست می­بینیم، پیروی کم و بیش مناسب یا نامناسب از راه و روش سه قرن اخیر تاریخ اروپا و امریکا بوده و اگر اختلافی وجود داشته است، باید آن را در توجه و تذکر به اصول و مبادی و امکانها و تواناییها و ضعفها سراغ گرفت. آنانکه به ناتواناییها و تواناییهای خود توجه کردند و از موانع غافل نماندند، راه را بهتر و زودتر پیمودند و بیشترین کشورها که راه را نشناختند و کار را سهل انگاشتند، در همان گامهای اول به زحمت افتادند و زحمتشان به نتیجه­­ای که می­بایست برسد، نرسید. ما هم در حدود یکصد و پنجاه سال افتان و خیزان در راهی که فکر می­کردیم خود به خود گشوده و پیموده می­شود، رفتیم تا اینکه انقلاب پیش آمد. اکنون در کشور ما با گذشت سی و چند سال از آغاز انقلاب اسلامی مقرّر شده است که برای زندگی آینده، یک الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت تهیه و تدوین شود. این طرح که در ظاهر ساده به نظر می­آید، دعوت به آغاز کردن راهی جدید است. گفتیم که اندیشه پیشرفت گرچه در دین ریشه دارد، اما در عالم تجدد راهش را از دین جدا کرده و تعلقش صرفاً به علم و سیاست و شیوه زندگی غیر دینی است. در الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت این وضع باید دگرگون شود و پیشرفت صورتی پیدا کند که گرچه در آن بهبود زندگی همچنان منظور نظر است، از ائتلاف و جمع زندگی با دین و معرفت غفلت نشود. یعنی پیشرفت در عین حال پیشرفت مادی و اخلاقی باشد. در اینکه آیا پیشرفت در عالم جدید اخلاقی بوده است یا نه بحث نمی­کنیم. آنچه می­دانیم این است که طراحان پیشرفت راهشان را مستقل از اخلاق طراحی کردند. اکنون آیا ممکن است طرحی تهیه شود که در آن دین و دنیا به نحوی تعادل برسند؟ این پرسش یک پاسخ بسیار آسان دارد و آن اینکه هر کشوری باید راه توسعه­اش را خود اختیار کند و پیداست که در کشور انقلاب اسلامی هیچ راهی نیست که به راه دین نپیوندد و پیشرفت هم باید خاص اینجا باشد. این پاسخ را عجالتاً باید پذیرفت، اما چگونگی ایرانی- اسلامی شدن پیشرفت را سهل نباید انگاشت. پیداست که تدوین و تهیه این الگو بستگی به تلقی تدوین­کنندگان از معنی صفت ایرانی- اسلامی و نحوه نسبت آن با پیشرفت دارد. یک نظر این است که هر پیشرفتی در زمینه علم و تکنولوژی و سیاست و اقتصاد که با اهتمام دولت و متصدیان و مسئولان امور و کارشناسان و دانشمندان جمهوری اسلامی صورت گیرد، پیشرفت اسلامی- ایرانی است. نظر دیگر این است که این پیشرفتها باید متناسب با سوابق فرهنگی و موافق با روح دین و نظام دینی باشد و بتوان نشان دین را از آن یافت. صاحبان نظر اول هم منکر این موافقت و تناسب نیستند، اما فکر می­کنند که اگر پیشرفتهای علمی- اجتماعی حاصل شود و طراحان و رهروانش ایرانی معتقد به اسلام و وابسته به نظام دینی باشند، پیشرفت صفت ایرانی- اسلامی پیدا می­کند. شاید یک اندیشه ایده­آل هم وجود داشته باشد و آن اینکه ایرانی- اسلامی شدن پیشرفت یعنی پیش­آوردن طرحی جدید برای ایجاد تحول در نظم جهان مدرن. معلوم است که فرهنگ و علم پشتیبان تجدد این را نمی­پسندد و در نمی­یابد و نمی­پذیرد و چه بسا که آن را محال قلمداد کنند. آیا ما می­توانیم با علم و تحقیق اثبات کنیم که این راه گشودنی است. برای ورود در این راه، قدرت فکری و اخلاقی و دانشی لااقل معادل با قدرت روحی و فکری کنونی عالم تجدد لازم است. پیش از آن باید به فکر فراهم­آوردن شرایط و مقدمات و در جستجوی نشانه­های تفکر آینده­بین بود. این مقدمات و نشانه­ها عبارتند از:

۱-دگرگونی در نظر و نگاه انسان به جهان و موجودات. از آنجا که اصل پیشرفت بر مبنای تصرف در جهان و تملک موجودات و برقراری یک نظم زندگی صرفاً بشری بنا شده است، باید در اندیشه بازگشت به تواضع (در عمل و تفکر) بود و کوشید تا اصل مزبور را قدری تعدیل کرد و از سودای سلطنت بشر بر همه­چیز و همه­کس آزاد شد.

۲-    درک زمان و امکانهای آن. برای پیشرفت باید به تواناییها و ناتواناییهای خود تذکر پیدا کرد و تاریخ یکصد و پنجاه ساله به سر بردن در حسرت پیشرفت را با تذکر خواند و عبرتهایش را به جان پذیرفت:

نقد حال خویش را گر پی بریم       هم ز دنیا هم ز عقبی برخوریم

۳-احراز آمادگی و توانایی برای تدوین و اجرای موفق برنامه­های توسعه. قبل از انقلاب و بعد از انقلاب در کشور ما چندین برنامه هفت­ساله و پنج­ساله و چهارساله تدوین و اجرا شده است. بیندیشیم که آیا این برنامه­ها مناسب بوده است و حکومتها و دولتها آنها را به درستی اجرا کرده­اند. اگر پاسخ مثبت نیست، نقص کار در کجا بوده است؟ و آیا اکنون می­توانیم به آسانی برنامه پیشرفت جامع که ما را به آستانه ورود در راه خاص و مطلوب برساند، تدوین و اجرا کنیم.

۴-آزادی از اضطرارها و ضرورتهای داخلی و بین­المللی و اغتنام فرصتها پیش از آنکه از دست بروند. این ضرورتها و غفلتها را اگر نتوان به کلی از میان برداشت، باید برای کم کردن آنها فکر کرد.

۵-    اصلاح اساسی نظام اداری. برای هر پیشرفتی نظم اداری کارآمد لازم است. آیا هیچ فکر کرده­ایم که این نظم با پیشرفت چه رابطه دارد. آیا تاکنون در خدمت پیشرفت بوده است یا راه دشوار آن را دشوارتر کرده است. نظم اداری کند و تنبل و بی­فکر و بهانه­گیر و آیین­نامه باز و لاابالی که بیشتر همّش صرف رفع تکلیف می­شود، نمی­تواند به پیشرفت خدمت کند. برای گشودن و پیمودن راه پیشرفت باید به نظم اداری مناسب اندیشید. اینکه کارمندان را مسئول حسن و عیب نظام اداری بدانیم، اگر هیچ عیبی نداشته باشد، ما را از اندیشه اصلاح نظام اداری باز می­دارد.

۶-اعتنای شایسته به آسیبهای اجتماعی و چاره­اندیشی برای مقابله با آنها. با سعی در رفع موانع و فراهم آوردن شرایط روحی و اخلاقی و کسب آمادگی برای طی طریق پیشرفت به­طور کلی می­توان به راه خاص و طرح جمع دین با وجوهی از تجدد و عالم مدرن اندیشید. آشگارترین نشانه پدید آمدن این اندیشه و پدیدار شدن راه تازه را باید در زبان راهگشایان و رهپویان آن جست. اگر پیشرفت  اسلامی- ایرانی باید کمال اخلاقی را بر پیشرفتهای علمی تکنیکی و اجتماعی- اقتصادی بیفزاید، طراحانش باید از اقامت و سکونت در مشهورات و زبان رسمی چشم بپوشند و در طلب زبان آغازگر و رهیاب، یعنی زبانی که کمتر به تعارف و تقبیح و تحسین و مداهنت آمیخته است، برآیند. اگر حقیقتاً درصدد برآییم که بدانیم کی هستیم و کجا بوده­ایم و اکنون در کجا قرار داریم و چه می­توانیم و باید بکنیم، نسبتمان با علم به طورکلی و مخصوصاً با علوم انسانی و اجتماعی موجود نیز معلوم می­شود.