آکادمی مطالعات ایرانی لندن(LAIS)
نام استادِ علامه، دکتر احمد مهدویدامغانی برای تمامی ادبدوستان ایران زمین و هرآنکس که اندک تعلق خاطری به زبان و ادبیات فارسی و عربی دارد یادآورِ بیش از نیمقرن سعی و همتِ او در پاسداری و صیانت از دستاوردهای سترگ تمدن ایرانی و اسلامی است. تلاشهای خالصانه و خاضعانهای که بیوقفه و بیچشمداشت هم در گسترهی خاک این سرزمین و هم در آن سوی مرزهای کشورمان، به تدریس، ترویج و توسعهی مرزهای دریای ادب فارسی، زبان و ادبیات عربی و فرهنگ ایرانی ـ اسلامی همت گماشته است. جشننامهی «سایهی سرو» مجموعه مقالاتی در بزرگداشت مقام علمی، ادبی و اخلاقی استاد احمد مهدوی دامغانی است که اخیراً به اهتمام میثم کرمی و به همت انتشارات حکمت بهچاپ رسیده است. مراسم رونمایی از این کتاب، عصر پنجشنبه، نخستین روز خرداد، در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد. در این محفل ادبی، شمار بسیاری از علما، ادیبان و بزرگان، از جمله محمدرضا شفیعی کدکنی، بهاءالدین خرمشاهی، فتحالله مجتبایی، مهدی محقق، جلال خالقی مطلق، نصرالله پورجوادی، سیدمحمد موسویبجنوردی، محمدجواد حجتی کرمانی، غلامعلی حدادعادل، سیدمحمود دعایی، سیدعلی موسوی گرمارودی، علی رواقی، غلامرضا جمشیدنژاد اول، میثم کرمی،نوشآفرین انصاری، فریده مهدویدامغانی،ابوالفضل خطیبی و …. حضور داشتند. همچنین پیام ویژهی پروفسور فضلالله رضا در بزرگداشت استاد مهدوی دامغانی قرائت شد.
***
در ابتدای این نشست علیاصغر محمدخانی معاون فرهنگی مؤسسهی شهر کتاب ضمن قرائت بیت فوق از قصیدهی بهاءالدین خرمشاهی در ثنای استاد مهدوی دامغانی، مقدم اهالی علم و ادب و فرهنگ را گرامی داشته و اظهار داشت: اگر چه ما نیز همانند بسیاری از علاقهمندان استاد، هنوز ایشان را از نزدیک ندیدهایم، اما سابقهی آشنایی من با این استاد فرهیخته به حدود بیست سال قبل و جشننامهای که برای بزرگداشت مقام دکتر جعفر شهیدی و پس از آن برای دکتر عبدالحسین زرینکوب تدوین نمودیم، بازمیگردد. مقالهی مفصل استاد مهدوی دامغانی در این دو جشننامه بود که موجبات فتح باب آشنایی ما را فراهم آورد و از آن زمان تاکنون، این ارتباط مبارک همواره برقرار بوده است. هم آنان که دکتر مهدوی دامغانی را از نزدیک دیدهاند و دربرابر وجودش افتخار دانشآموزی داشتهاند، و هم آنان که حضور ایشان را از نزدیک درک ننمودهاند، بر این قول متفقاند که ادبِ درس و نفس این وجود نازنین در حوزههای مختلف ادبیات فارسی و ادبیات عرب، فرهنگ اسلامی و سایر دانشها، بیهمتا و بینظیر است. شماری بسیار از دانشجویانی که استاد مهدویدامغانی به همراه دکتر شهیدی در رشتهی زبان و ادبیات فارسی پرورش دادهاند، امروزه از اساتید مجرب و برجستهی گروههای زبان و ادبیات فارسی هستند. بهویژه دانشجویانی که از محضر استاد مهدوی دامغانی در دورهی دکتری زبان و ادبیات عرب، و از حضور دکتر جعفر شهیدی در روزهای چهارشنبهی لغتنامهی دهخدا بهره میبردند. از این روست که در پیشامدهای خیر فرهنگی و تلاشهایی که در جهت ارتقای فرهنگ این مرز و بوم جریان مییابد، اگر نه جسماً، اما بهلحاظ معنوی نام دکتر مهدوی دامغانی همواره بهچشم میخورد و مؤیّد این گفته، درخشش نام او در اکثریت قرین به یقین جشنها و برنامههایی است که در جهت ارتقای فرهنگ، انجام میپذیرد.
معاون فرهنگی شهر کتاب، با اشاره به خاطرات نقل شده از مرحوم دکتر زرینکوب، به ذکر ارادت استاد مهدوی دامغانی در برابر پیشگاه امام رضا (ع) و عادت نیکوی ادای ادب و احترامِ صبحگاهی و هرروزه به بارگاه امام هشتم شیعیان در آمریکا پرداخت و روح بزرگ و اخلاق برجستهی او را کمنظیر و شایستهی توجه و تقدیر بسیار دانست.
حضور دکتر مهدوی در ساخت جهانی
مهندس مهدی فیروزان، مدیرعامل مؤسسهی شهر کتاب، دلیل قبول دعوت به ارائهی صحبت در گرامیداشت مقام استاد مهدوی دامغانی را ادای دِینی کهن در برابر همخانه و همحجره و هم بحثِ گذشتگانِ خانوادهی خود در مشهد، مرحوم آیتالله حاج شیخ کاظم مهدویدامغانی، پدر استاد احمد مهدوی دامغانی برشمرد که با ورود به عرصهی فعالیتهای اجتماعی و شاگردی نزد خود استاد احمد دامغانی در سالهای ۶۶-۶۰این الفت استمرار یافت. فیروزان با اشاره به تأثیراتِ مشهود و غیر مشهودِ انسانهای بزرگ، استاد مهدوی دامغانی را پاسخ مجسم سؤالی دانست که مدتها در ذهن خود مرور میکرد و آن، نسبت بین ایرانیان توانمند، عالم و دانشمندِ خارج از ایران با آنانکه در ایران ماندهاند، بود. اگرچه در گذشته پاسخ این پرسش دشوار بود، به گفتهی فیروزان، امروزه اما به واسطهی یک روایت تاریخی سی ساله، فارغ از تحلیل و نظریهپردازی میتوان به جوابی درخور و اقناعکننده دست یافت.
وی افزود: پس از عصر ارتباطات و اطلاعات، بسیاری از مفاهیم، معانی و تعاریف تغییر یافته و برخی دچار تضاد و یا تحول شدهاند. مفاهیمی همچون مرز، توسعه، امنیت و حتی بسیاری از مفاهیم فقهی، در معانی خود تغییرات بسیاری کرده و امروزه دیگر معنای سابق خود را حمل نمیکنند. از جمله مفاهیمی که دچار تغییر معنایی گشته است، میتوان به مفهوم فاصله و مکان اشاره نمود. نظر به امکانات سایبری و دیجیتالی پیشرفتهی کنونی، و همچنین نگاه آیندهمحوران به مفاهیمی چون توسعه، وطن، مکان و ارتباطات، پاسخ به سؤال مذکور امروزه سهلالوصول است. چراکه با تعاریف جدید، تولید علم در هر کجای عالم که صورت بگیرد متعلق به تمامی جهان خواهد بود. مفاهیمی با معانی جدید به بازار تفکر و عمل وارد شده که در پی پذیرش آنها، به همان میزان که در این جهان حضور داریم، در سرنوشت آن نیز ایفاکنندهی نقشیم. هر چقدر که بتوانیم در فضاهای مختلف این دنیا معارف، هویت، ایرانیت و اسلامیتمان را تعریف، تبیین و معرفی کنیم، به همان اندازه در ساختنِ آیندهی این جهان نیز تأثیرگذاریم و به همان میزان، تعلیق حضور ما در دنیا، به معنای انزوا در آینده است. چرا که دیگر فاصلهها از میان رفته و دیگر کالاها در حوزهی یک کشور باقی نمیماند، خواه کالای اقتصادی باشد و خواه کالای اندیشه و فکر و فرهنگ. بنابراین، حضور استاد احمد مهدویدامغانی به نیابت از ایرانیان در آن سوی آبها و مرزها، در حکم حضور در ساخت جهانی است که امروز در حال شکلگیری است. محصول هر متفکر، اندیشمند و هنرمند ایرانی، با هرآنچه که میتواند به تجربهی بشری بیفزاید، در هرکجای گیتی که باشد، بهسرعت در اختیار تمدن بشری قرار خواهد گرفت و اگر ایرانی نباشد دیری نمیپاید که بهدست ایرانیان خواهد رسید. دکتر مهدوی دامغانی بهزعمِ فیروزان، فردی است که گامهای خود در این راه را در حوالی سال ۶۵برداشته و بههمین دلیل مایهی افتخار فراوان متفکران، اندیشمندان و فعالانِ ایرانِ اسلامی و همچنین عاملِ مؤثر و برجستهای در ساخت آیندهی این جهان است.
سایهی سرو، پیشکش وجود ادیب دامغان
میثم کرمی که به اهتمام و سعی او «سایهی سرو» علامه احمد مهدوی دامغانی در آستانهی گستردگی قرار یافته است، امر بزرگان و بهویژه خواستِ دکتر شفیعی کدکنی را محرکِ برداشتن این گام بزرگ دانست و تصریح کرد: بیشک استاد مهدوی دامغانی از بزرگان این سرزمین و ذخائر جهان اسلام است و هرآنچه در عظمت وی گفته آید، حق مطلب ادا نخواهد شد. چراکه او بیش از شصت سال نگاهبان کمربستهی فرهنگ اسلامی و ایرانی است و آثار بزرگِ وی، ضمانِ این ادعاست. کسی که صبح خویش را رو به مشرقزمین و با سلام به بارگاه امام رضا (ع) آغاز میکند، چراکه تمامی هرآنچه دارد، از کودکی تا به امروز را مدیون امام هشتم شیعیان میداند و در جایگاه مرجعیت تمامعیار شیعه و مرجع مسلمانان آمریکاست. تمامی ایرانیان به وجود این مرد بزرگ مفتخرند. چراکه استاد مهدویدامغانی، در عرصهی پژوهشهای عالی علمی، بیشترین خدمت را در شناسایی مآخذ اشعار عربی متون کهن فرهنگ ایران برعهده داشته و در عرصهی تصحیح متون، از نادرهکارانِ روزگار است. او تربیت شدهی دو حوزهی بزرگ فرهنگ ایرانی و اسلامی، حوزهی دانشگاه و حوزهی علمیه است و اینهمه نشاندهندهی توفیقی است که از جانب خداوند نصیب اینجانب گردیده و همواره شکرگزار این عنایت الهی خواهم بود.
خاطراتی چند
حجتالاسلام محمود دعایی استاد مهدوی دامغانی را حجت برحق بسیاری از ایرانیان خارج از کشور معرفی کرد و به ذکر خاطرات خود در محضر ایشان پرداخت که اولین بار در معیت مقام معظم رهبری در زمان تصدی ریاست جمهوری ایشان و دیگر بار در زمان ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی و در زمان ریاست جمهوری ایشان به آمریکا سفر کرده و با دکتر احمد مهدوی دامغانی دیدار نمود. دعایی در ادامه گفت: در هر دوی این سفرها، استاد مهدوی دامغانی بهنمایندگی از سوی مجمع نخبگان ایرانی خارج از کشور در محضر هر دو رئیس جمهور به ارائهی سخنرانی پرداخت و از ادب و زیبایی مثالزدنی بیان و احاطهی بسیار به مسائل برخوردار بود. دومین خاطره به کتاب «فضیلتهای فراموششده»، شرح مرحوم آخوند ملاعباس تربتی به قلم مرحوم حسینعلی راشد مربوط میشود که در روزنامهی اطلاعات بینالملل به پاورقی آن اقدام شد و از آنجا که استاد مهدوی دامغانی این روزنامه را دریافت مینمود، همینکه به این پاورقی رسیده بود تماس گرفته و از این عمل بسیار تقدیر کرد و به تحریر شرح مفصلی در مورد مرحوم آخوند ملاعباس تربتی اقدام نمود که بعدتر منعکس شد. همچنین در زمانی که اینجانب به مسئولیت پیگیری احقاق حقوق فرهیختگانی گمارده شدم که حقی از آنان ضایع شده بود، بهواسطهی آقای شاهرودی مطلع شدم که مقام معظم رهبری در احقاق حقوق دکتر مهدوی دامغانی و دعوت از ایشان تأکید نموده است. این استاد گرانقدر علاوه بر اینکه در دانشگاه هاروارد منشاء اثرات بزرگیست در بسیاری از دانشگاههای معتبر جهان از جمله فرانسه و انگلستان نیز بهصورت پروازی بهتدریس میپردازد.
شاخ گل هر جا که روید، هم گل است
پروفسور فضلالله رضا نیز به مناسبت رونمایی «سایهی سرو» استاد مهدوی دامغانی، پیامی ارسال کردند که توسط حجتالاسلام دعایی قرائت شد. متن این پیام به طور اجمالی و با نقل به مضمون بدین شرح بود: با درود فراوان به محضر استادان و پژوهشگران زبان و ادب فارسی. چون استاد بزرگوار ما نتوانستند این مجلس بزرگداشت را با حضور خود مزین بفرمایند، رونمایی کتاب بهوسیلهی دختر دانشمند ایشان، ادیب فرزانه و مترجم عالیقدر، بانو فریده مهدوی دامغانی به ایشان تقدیم میشود. به خاطر دارم که آنگاه که در ایران دانشجوی دبیرستان بودم، روزی شعری را در روزنامههای آن زمان خواندم که محتوای آن در ذهنم اثری ژرف نهاد: هزار و سیصد و نه بود و نه گذشته ز تیر/ که شد ز تیر اجل تیره چشم فضل و ادب. گمان دارم که شعر از رشید یاسمی از ادبای آن روزگار است که در رثای سید احمد رضوی ملقب به ادیب پیشاوری سروده بود. اگرچه در آن روزگاران که راه سفر به اروپا و آمریکا بهتازگی باز شده بود و رسانهها و دولتها بیشتر سرمست اکتشافات مادی غرب بودند و از شکوه و عظمت فرهنگ اسلامی کمتر سخنی در میان بود، نهیب سخنان بلند نابغهی یکتاقبای پیشاور بود که ما شاگرد مدرسهایهای بیخبر از تحت و فوق وجود را آگاهی دیگری میداد: گمان مبر که به پایان رسید دور مغان/ هزار جرعهی ناخورده در رگ تاک است. این جوان پیشاوری با پای پیاده از پیشاور و هند میگریزد و از طریق افغانستان و خراسان بزرگ، خود را به اقیانوس پهناور فرهنگ ایران اسلامی میرساند، در سر هر شهری و دهی، بزرگان صاحبنظر را جستجو میکند و در خدمت ایشان تلمذ میکند. در تهران، در زمانی که بزرگان ادب فارسی مانند ملکالشعرای بهار، ادیبالممالک، فروزانفر، دهخدا و محمد قزوینی حیات داشتند، کسی بیاعتنا به مال و جاه و مقام دولتمردان فرنگیمآب به آوای بلند میگوید: خرد چیره بر آرزو داشتم/ جهان را به کم مایه بگذاشتم. در سالهای پایانی سدهی نوزدهم میلادی، در کنار صدای چرخدندههای ماشینهای انقلاب صنعتی غرب، زمزمههایی هم برای بازنگری فرهنگ شکوهمند اسلامی به گوش میرسید. اشارات حاجملاهادی سبزواری و سرودههای رنگین اقبال لاهوری و نهیبهای حماسی ادیب پیشاوری را میتوان از نطفههای این نهضت برشمرد. چهار سال پس از درگذشت ادیب پیشاوری، نخستین یونیورسیتهی ایران، و بهنام دانشگاه تهران تأسیس یافت و از آن به بعد بود که پیشرفتهای زبان و ادبیات فارسی، نظام دانشگاهی پذیرفت و خطیبان و مدرسان حوزههای دینی، رفته رفته با استادان دانشگاهی همداستان شدند. متاسفانه پیش از دوران انقلاب اسلامی، دولتهای ایران بهگونهای غربگرا بودند و گرایش دولتها به موازین اجتماعی غرب، به خطیبان و ادبای نامدار حوزهها، رخصت آزادی بیان نمیبخشید. انقلاب اسلامی در ۱۳۵۷ظهور کرد و هرکس از گوشهای فرارفت و بسیاری از مدرسان دانشگاههای ما در جهان پراکنده شدند. یکی از پرچمداران ادب سنتی فارسی، دکتر مهدوی دامغانی، استاد بیبدیل دانشگاه هاروارد آمریکاست که به ادبیات سنتی عربی و زبان فرانسه اشراف دارد و ریشههای بسیاری از صور خیال شاعران بزرگ ما را در ادبیات عرب شناسایی کرده است. استاد مهدوی از مدرسان و پژوهشگران حلقهی استاد فروزانفر و استاد جلال همائی است که روانش، جد اندر جد، در خاندان دانشگاهیِ بلندآوازهی محقق و مهدوی دامغانی با ادبیات فارسی و عربی عجین بوده است. سروی سایهفکن بر گسترهی معارف اسلامی، استادی خطیب و نویسنده و شاعر و خطاط. بخشی از نوشتههای استاد مهدوی از شاهکارهای نثر روان فارسی معاصر است. شکر ایزد که دانشگاه معظم هاروارد آمریکا در دوران معاصر، استاد مهدوی دامغانی، این ادیب بیبدیل را برگزید تا راهنمای طالبان معارف اسلامی فارسی و عربی در آمریکا باشد. شاخ گل هر جا که روید، هم گل است/ خُم می هر جا که جوشد، هم مُل است.
اشراق علم و ادب پدر در پسر
آیتالله سید محمد موسوی بجنوردی وصف اندیشمندی و توانایی ادبیِ استاد احمد مهدوی دامغانی را بهانهی ذکر نام پدر بزرگوار او، که از بزرگان حوزهی خراسان بوده و همواره در دفتر توجه و اکرام، مغفول و مظلوم و گمنام مانده است دانست و افزود: نقش حوزهی مشهد بیتردید در پرورش اساتید برجسته و فلاسفهی نامآور انکارناشدنی است. بزرگانی همچون حاج فاضل حکیم، حاج آقا بزرگ شهیدی، ادیب نیشابوری اول، استاد محمود شهابی، مرحوم راشد، مرحوم بدیعالزمان فروزانفر و بسیاری از نامهای سترگ دیگر، دستپروردهی این حوزهاند که متأسفانه مدتی است مورد کملطفی و کمتوجهی قرار گرفته است.
آیتالله موسوی بجنوردی ضمن بیان خاطرهای نغز از ایام الفت ایرج میرزا با پدرش، او را همچون ملکالشعرای بهار از شاگردان ادیب نیشابوری اول برشمرد و اظهار داشت: مرحوم آیتالله شیخ کاظم دامغانی در دورهی بعد از آقا میرزا مهدی اصفهانی از اساتید بارز خراسان بود. بیشتر مراجع کنونی نزد این اندیشمند بزرگ شاگردی کرده و از جامعیت و تبحّر وی در مباحث و فروع آگاهاند. فرزند ایشان، استاد احمد مهدوی دامغانی در ادبیات عرب اعجوبه و مجتهدی بهتمام معناست. میتوان گفت که این اندیشمند زبان و ادبیات عرب و فارسی در مقام مقایسه با ادیب نیشابوری دوم همتراز است و در برخی موارد از او نیز پیشی گرفته است. چراکه یقیناً در فقه و اصول و ادبیات و تا حدودی در فلسفه به مقام اجتهاد دست یافت. خدماتی که استاد احمد مهدوی دامغانی در دانشگاه هاروارد انجام داد بیوقفه تأثیرگزار بوده و امید است که خداوند روح و جان او را همواره سلامت و پایدار بدارد.
آیت برحقِ الهی و حجت بیشائبهی جهان اسلام
حجتالاسلام محمدجواد حجتی کرمانی ضمن اشاره به آشنایی دورادور با استاد احمد مهدوی دامغانی از طریقِ قلم پربار و سحّار او، که بهراستی وی را برازندهی لقب بقیهالسلف ادبای گذشته میکند، به روایتی از بزرگان اشاره نمود که از منظر آن علم، منحصر به علوم دینی نبوده و دانایی همواره و در هر کجا فضیلتی است که هیچ فضلی را یارای نیل بدان نیست. صیانت نوع بشر بهدست علم ممکن میشود. عالم، نگهدار و نگهبان بشر است و آنانکه از کسب علم بازماندهاند نیز بهواسطهی فیض علم است که محفوظ میمانند.
حجتالاسلام حجتی کرمانی، ملاحظهی علومی چون پزشکی، مهندسی، معماری و مانند آن را مثال بارز این امر دانست و علمالادیان را در مقام رفیعتری حافظ حیات معنوی و کرامت و انسانیت آدمی برشمرد. اگر در عرف واژهی علما اغلب به علم دین تعبیر شده، به این خاطر است که در کل بشریت مقصدی والاتر از حیات مادی در پی دارد. از این روست که انبیای الهی پیشوایان نوع انسان و پاسدار زندگانی معنوی و ابدی اویند. وی با اشاره به ذکر خاطرهای از مرحوم حاج کاظم مهدوی دامغانی، استاد احمد مهدوی دامغانی را از نوادر روزگار خواند و آمیزهی ادبیات فارسی و عربی و غنای علمی و ادبی او در مقالات و نوشتههایش را علتِ احتظاظ هر خوانندهی اندیشمندی دانست. همین غنا و پرباری علم و ادب و اخلاق دکتر مهدوی دامغانی است که ما را بر آن میدارد که او را به معنای واقعیِ کلمه، حجتالاسلام و آیتالله در دوران معاصر بدانیم.
تشنهی جام حضور
دکتر فتحالله مجتبایی وجود استاد مهدوی دامغانی را وجود ذیقیمتی دانست که هم در زمان حضورش در ایران و هم اکنون که در ایران نیست، مغتنم و ارزشمند است. مجتبایی آشنایی خود با استاد مهدوی دامغانی را مربوط به سال ۱۳۵۰میداند که استاد از دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران به دانشکدهی الهیات منتقل شد و در اولین برخوردهای خود از وسعت دانش او در زبان و ادبیات عربی و اسامی پرندگان دچار حیرت شد.
مجتبایی در ادامه گفت: حضور دکتر مهدوی دامغانی در دانشکدهی الهیات دانشگاه تهران مرکز و مظهر اطلاعات و اندیشه بود و همواره دانشجویان سایر رشتهها نیز از وجود او بهره میبردند. دکتر مهدوی، به-لحاظ اخلاقی و تواضع و صداقت علمی بسیار شایستهی تقدیر و قدردانی است، چرا که از هر گونه بخل و خودبزرگبینی که گریبان جوانان جویای نام را میگیرد عاری بود و گاه در مواردی که از او طلب مشورت میشد، استادان دیگر را ارجح و مقدم میدانست و این تنها حاکی از تواضع بیبدیل علمی این استاد فرزانه بود. در اوایل انقلاب، زمانی که مرحوم آیتالله مطهری مطلع شد که استاد مهدوی مورد اندک بیمهری و کنایههایی واقع گردیده است، سخت آشفته شد و وجود دکتر مهدوی دامغانی را از ستونِ اساسی دانشکدهی الهیات برشمرد. پس از چند سالی ناگزیر به رفتن از ایران شد و پنج یا شش سال پیش بود که پس از مدتها در سفری که برای ارائهی سه سخنرانی به آمریکا داشتم او را ملاقات کردم. دکتر مهدوی دامغانی مسافت زیادی را طی کرده بود تا مایهی دلگرمی و تشویق من باشد و این مانند همیشه، نشاندهندهی شایستگی او در کسب جایگاه افتخارآمیزش هم در اسلامشناسی، هم در ادبیات عرب و هم در ایرانشناسی در دانشگاه هاروارد است. فقدان حضور او در کشورمان، بیشک موجب حسرت و اندوه است.
شکوهای از سر شوق
دکتر مهدی محقق ضمن ذکر و یاد ارتباط و نزدیکی خانوادگی با استاد مهدوی دامغانی به معمم شدن خود بهدست پدر ایشان، حاج کاظم مهدوی دامغانی اشاره کرد. محقق همچنین به بیان خاطرات خود از زمانِ همحجرگی با دکتر احمد مهدوی دامغانی در مدرسهی سپهسالار و همدرسی با او در درس مرحوم آقا سید محمدرضا علوی تهرانی در دانشکدهی معقول و منقول تهران پرداخت و افزود: دکتر مهدوی علاقهی فراوانی به ادبیات عرب داشت و همیشه اشعار عربی را با صدای بلند زمزمه میکرد. مدتی بعد با مرحوم دکتر بدیعالزمانی کردستانی در دارالفنون آشنا شدیم که در آن زمان این مرد فاضل و بینظیر سمت دفترداری پادگان کرمانشاه را بهعهده داشت و همین موجبات استفادهی ما هر دو، از وجود این استاد ارزشمند را در سالهای ۱۳۳۳و ۱۳۳۴فراهم آورد. از همان زمان دکتر مهدوی، طالب و شیفتهی علم بود. الفت و دوستی نزدیکی بین ما ریشه دواند. پس از ورود من به مدرسهی نواب خراسان نیز، دکتر مهدوی دامغانی از الگوهایم در زبان و ادبیات عرب بود. در سالهای ۱۳۴۷تا ۱۳۵۷دکتر مهدوی به دعوت بنده که در آن زمان مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی بودم قبول زحمت تدریس نمود و پس از آن، بهناچار ایران را ترک کرد و حسرت از دست دادن وجود او در کشور برای ما باقی ماند. جای بسی تأسف و تأثر است که اندیشمند وارستهای از خانوادهی تقوا وفضیلت چون دکتر احمد مهدوی دامغانی در چنین روزگاری که دچار کمبود چنین اساتید فاضل و فرهیختهای هستیم، بهعلت موانعی از سرزمینمان دور است.
اسطورهی تواضع و مهربانی
دکتر جلال خالقی مطلق که سفر آلمان خود را بهدلیل حضور در این برنامه یک هفته به تعویق انداخت، ضمن ابراز خشنودی از حضور در این مجلس بزرگ به ذکر خاطرهای کوچک، اما بزرگ و بهیادماندنی پرداخت وگفت: بیست و پنج سال پیش، در لسآنجلس آمریکا و در همایش حکیم توس، فردوسی، سخنرانی داشتم و پس از اتمام جلسه، مطابق معمولِ پاسخ به سؤالات و گفتگو، گرم صحبت بودم که متوجه شدم مردی محترم و موقر آرام به سویم میآید. اندکی قلبم به تپش افتاد. نزدیک که شد پرسید در دیباچهی شاهنامه، ابیات مدح خلفا را در متن قرار دادهام و یا در حاشیه و من پاسخ دادم در حاشیه. از چرایی این امر پرسید. بدون هیچ روی و ریا دلایل نسخهشناسی و متنشناسی را علت این کار دانستم. درحالیکه افراد بیشتری دور ما جمع شده بودند و گرم ارائهی توضیح و گزارش این مطلب بودم متوجه شدم که اشک در چشمان او حلقه زد. نخستین بار بود که چنین چیزی میدیدم. از دوستی جویای نامِ این مرد شدم و دانستم ایشان، استاد مهدویدامغانی است. تا آن زمان تنها اسماً و نه حضوراً او را میشناختم. مجدداً پیش او رفتم و عذر گستاخی خواستم و از آن روز تاکنون، بهواسطهی احوالپرسیها و نصیحتها و پشتیبانیهای وی انواع مهربانیها را از جانب او دیدهام. دکتر خالقی مطلق سه ویژگی را درمیان استاد مهدوی دامغانی و حکیم ابوالقاسم فردوسی مشترک دانست: یکم، تشعشع ارادت هر دو بزرگ به خاندان نبوت، دوم دلبستگی به زبان و ادب فارسی و سوم مهر و عِرقشان به میهن خود؛ و مورد چهارمی را برشمرد که در مورد حکیم توس، بر اساس اشعارش میتوان حدس زد، اما درمورد استاد مهدوی دامغانی یقین دارد و آن تواضع و فروتنی بیاندازهی او است که تاکنون همتای آن را در کسی ندیده است.
گر ز مغرب برزند خورشید سر/ عین خورشید است، نه چیز دگر
به گمانم تعداد کسانی که استاد مهدوی دامغانی را میشناسند بسیار فراتر از این مجلس است. دکتر نصرالله پورجوادی با بیان این نکته، به ملاقات خود با دکتر مهدوی دامغانی در فیلادلفیا اشاره کرد و مقالات و مجلههای منتشر شده از جانب وی را نمود بارز تأثیرات ایشان برشمرد. پورجوادی مایکل کوپرسن، دانشآموختهی رشتهی زبان و ادبیات عربی نزد استاد مهدوی دامغانی در دانشگاه هاروارد و مدرس کنونی زبان عربی در دانشگاه لسآنجلس را نمونهی بارز خدمات دکتر مهدوی در هاروارد آمریکا خواند و افزود: کوپرسن مؤلف کتابی مهم دربارهی طبقاتنویسی در عالم اسلام است. اگرچه ما در ایران از خوان وجود او محروم هستیم، اما کسان دیگری در آمریکا از حضور و وجود او بهره بردهاند و علم آموختهاند.
شاگردی من پیش تو دلشادی من بود
بهاءالدین خرمشاهی در ابتدای صحبت خود از خدمات مؤسسهی شهر کتاب در طول یک دههی گذشته قدردانی کرد و برگزاری این نشست را از حوادث نیک این روزها برشمرد. خرمشاهی کسب درس در کلاس خصوصی استاد مهدویدامغانی برای ترجمهی هفتصد بیت شعر عربی و در راستای تصحیح نسخهی فروغی و تشکیل کشفالابیات برای مثنوی بوستان را موجب مباهات خود دانست و اظهار داشت: استاد مهدوی دامغانی همچون آفتاب ذرهپروری کرد و نزدیک به بیست جلسه در ترجمهی این ابیات دلیل و هادی من بود و تمامی فیضِ برده و توشهی اندوختهی خود از برکات حضرتش را هم در چاپ پانزدهم امیرکبیر و هم در نسخهی همراه با تعلیقاتِ آن، که بههمت أخوان کریمی در نشر دوستان انتشاریافته است، بهکار بستهام. خرمشاهی سپس به قرائت ابیاتی از اشعار خود که در وصف و مدح استاد برجسته و دور از دیار، دکتر مهدوی دامغانی سروده است پرداخت و با اشاره به قول کامیار عابدی در یکی از دفاتر شعر که نشر قطره منتشر کرده و آورده است که خرمشاهی از اخوانیهسرایان قهار است، گفت: من از طیب خاطر و ته دل برای بزرگان این کشور شعر خواهم سرود. شعرا در مدح بهار و خزان شعر مینویسند. مگر میشود برای آدمی که اشرف مخلوقات حضرت حق است، شیفته نشد و شعر نگفت؟ در انتها رباعی تازه سرودهی او درشرح جشننامهی استاد مهدوی دامغانی نیز مورد تشویق و توجه حاضران قرار گرفت:
امروز که جشن و شادمانی داریم/ از دولت فیض دامغانی داریم
با لطف خدا، مهر شما و میثم/ این سایهی سرو را جهانی داریم
گرچه دوریم بهیاد تو سخن میگوییم
دکتر غلامعلی حداد عادل این تک مصرع را وصف حال و خطاب همهی ما به استاد احمد مهدویدامغانی دانست و ارائهی صحبت در این محفل را بهنشان ادای احترام و محبت خود نسبت به این مرد فاضل و فرهیخته پذیرفت. چرا که بهگفتهی خود، از این بخت برخوردار بوده که همواره بهطور متوسط ماهی یک مرتبه با ایشان مکاتبه داشته باشد و اگر روزی اقدام به تدوین و چاپ مجموعه نامههای استاد مهدوی دامغانی نماید، که همه را عزیز و مغتنم داشته، کتابی پر و پیمان خواهد شد. حدادعادل افزود: هربار که نامهای از جناب استاد به ما میرسد، آنرا یکی از فرزندان میخواند و چونان که مقامات حمیدی و گلستان سعدی بخوانند، هر سطر را شرح و تحلیل میکنیم و بهرههای آموزشی میبریم. نخستین بار دکتر مهدویدامغانی را حدود دو سال پیش در سفری که به آمریکا داشتم و در جمع اساتیدی که هریک به زبان و ادب فارسی اهتمامی تام داشتند بههمراه پروفسور رضا دیدم و شناختم و رشتهی دوستی بین ما از آن پس همیشه با اظهار لطف از جانب او و ابراز ارادت از جانب من برقرار بوده است. چندین مقاله تا کنون برای درج در دانشنامهی جهان اسلام از ایشان بدست ما رسیده که برخی بهحدی ممتع و مفصل است که در قالب کتابی جداگانه بهچاپ رسیده است.
حدادعادل، دانش و اخلاق و محبت استاد مهدوی دامغانی را بیوقفه منشاء بهره و تمتع خود هم در ترجمهی قرآن و هم در گزیدهی مکتوبات مولانا دانست و گفت: بنده یک بار که در آمریکا به خدمت ایشان رسیدم افتخار تلمذ و درسآموزیِ هرچند کوتاه مدت و چندساعته را کسب کردم. شخصا پیگیر وجود استاد در ایران بودهام و پس از کسب یقین از بلامانع بودن حضورش بارها از ایشان درخواستِ بازگشت به ایران را کردم؛ اما استاد اُنسی به همان محفل و جمع ودانشجویان یافته و به قولی، دیگر در آن مکان جااُفتاده است. بیشک چنین فرزانهای در هرکجا که باشد، خیر او به ایران زمین هم میرسد. همچنین حدادعادل از کممهری اُدبای زبان و ادب فارسی نسبت به زبان و ادبیات عربی اظهار تأسف نمود و آنرا یکی از نتایج تجدد و تأثیرپذیری از فرهنگ غرب مبنی بر ایجاد تفرقه در میان مسلمانان دانست و ابراز امیدواری کرد که از این پس، تجدید عهدی با ادبیات فارسی کنیم؛ چونانکه به نحوی اصیل و ریشهدار، مبانی ادبیات عرب را در آن جای دهیم و از کملطفی خود نسبت به آن بکاهیم.
خوشهچین خرمن استاد
دکتر علی موسوی گرمارودی نیز درمقام آخرین سخنران این مجلس، به ذکر لطف و بزرگواری استاد مهدوی دامغانی پرداخت و به نامهای به زبان شعر استناد نمود که در چراییِ رفتن او از ایران نوشته بود. گرمارودی افزود: دکتر مهدوی دامغانی به اجمال علل این هجرت را توضیح داده و زمانی دیگر در پاسخ به قصیدهای که در رثای وی سروده بودم، قصیدهای متبحرانه و استادانه با قافیهی دشوار قاف سروده بود که همچون یکایک نامههای او، سند افتخاری در زندگانی من است و نه نشان استحقاق من، که آیینهی بندهنوازی و تواضعِ بیدریغ اوست.
وی در ادامه گفت: مقالهی استاد مهدوی دامغانی در اثبات شیعهی دوازده امامی بودن حکیم فردوسی، از عالمانهترین مقالات در این باره است. همچنین در سفری که برای ایراد سخنرانی به یکی از دانشگاههای آمریکا رفته بودم، در پی عنایت او بود که جناب پروفسور رضا پیامی داد و خود ایشان، در کمال تواضع و فروتنی معرفی بنده را عهدهدار شد. در آن زمان تنها یک دوبیتی از زمخشری در رسای استاد بود که بر زبانم جاری گشت؛ چرا که من هر آنچه داشتم و امروز شاگردانه پس میدهم، از خرمن فضل و بزرگواری خود او برچیدهام.
دقایق پایانی محفل بزرگداشت مقام دکتر احمد مهدوی دامغانی با قرائت عبدالرضا موسوی طبری از قصیدهی مدیحهی خود در وصف و تمنای بازگشت استاد به ایرانزمین شورآفرین شد و در میان همین شور، ارتباط تلفنی با استاد احمد مهدوی دامغانی در آمریکا برقرار شد و دقایقی صدای او در میان دوستداران و بزرگان ادب و فرهنگ حاضر در این مجلس طنینانداز شد. استاد مهدوی دامغانی با صدای گرم خود که با اندک بغضی نیز توأمان بود، صمیمانه و خالصانه از حضور قدوم و عنایت تمامی علمای بزرگوار و اهالی فرهنگ و ادب این سرزمین قدردانی کرد و زبان خود را در شرح مراتب تشکر و سپاسگزاری از قرار گرفتن در آستانهی این محبت بزرگ عاجز و ناتوان دانست و برای تمامی ادیبان و ادب دوستان این سرزمین، آرزوی سلامت و کامیابی کرد.