بررسی جایگاه ملاصدرا پژوهی در غرب

(گفت وگو با دکتر سید سلمان صفوی، مصاحبه کننده: منوچهر دین پرست، منتشر شده در مجله حکمت و معرفت، شماره ۱۲۷، آبان ۱۳۹۵، ص:۵۳-۵۵)

دکتر سید سلمان صفوی رئیس آکادمی مطالعات ایرانی لندن و سردبیر مجله ترانسندنت فیلوسوفی است که از سال ۲۰۰۰ میلادی در لندن منتشرمیشود. این مجله پل گفت و گوهای فلسفی و عرفانی اسلام و غرب است. وی تاکنون  دهها و کتاب و مقاله به زبان فارسی و انگلیسی در ایران، انگلیس و آمریکا عرضه کرده است. وی از معدود متخصصین فلسفه مقایسه ای است که فلسفه اسلامی و غربی را نزدد متخصصان آن در حوزه علمیه اصفهان و قم و دانشگاه لندن فرا گرفته و با رجوع به متون اصلی هر دو فلسفه و زندگی در دو محیط فرهنگی اسلامی و  غربی به فهم صائب  و جامعی از فلسفه اسلامی و غربی نائل شده است. وی حکیم نوصدرایی است.

صفوی دروس حوزوی را تا مرحله اجتهاد نزد آیات: شیخ عباس ایزدی، منتظری، جوادی آملی و موسوی اردبیلی تلمذ نمود.. پس از دروس حوزوی دوره  لیسانس و فوق لیسانس را در تهران در فلسفه محض طی نمود. وی از سال ۱۳۷۵ عازم بریتانیا شد و دکترای فلسفه دین  و فوق دکترای فلسفه هنر از دانشگاه لندن اخذ نمود. ایشان  بنیانگذار درس شیعه شناسی در سواس، دانشگاه لندن است. وی برنده جایزه جهانی کتاب سال ۱۳۸۷ بخاطرتالیف کتاب The Structure of Rumi’s Mathnawi است.

برخی از کتابهای فارسی او چنین اند: ساختار معنایی مثنوی معنوی، تهران، ۱۳۸۸؛ عرفان عملی، قم، ۱۳۸۸؛ اخلاق و انسان کامل از منظر مولوی، قم، ۱۳۸۸؛ اهل بیت(ع) ار دیدگاه مولوی، قم، ۱۳۸۸؛ راه نو، تفسیرنوین مثنوی مولوی، لندن، ۱۳۸۹؛ تمنای عشق، تحلیل عرفانی زیارت عاشورا، قم، ۱۳۹۰؛ عرفان ثقلین: مبانی نظری و عملی عرفان و طریقت صفویه، لندن، ۱۳۹۲؛ پدیدارشناسی فاطمه در قرآن، روایات و هنر، قم، ۱۳۹۵٫ جدیدترین کتاب وی  “مقدمه ای بر نقد فلسفه مدرن غرب” است. ایشان هم اکنون سرپرست علمی و سر ویراستار دانشنامه فرهنگ معاصرقرآن کریم است.

کلمات کلیدی: ملاصدرا، فلسفه اسلامی، ایران، غرب، دانشگاه.

 

دین پرست: موضوع بحث ما وضعیت ملاصدرا پژوهی در غرب است. شما مستحضر هستید که طی دو سه دهه اخیر به پایمردی برخی از فیلسوفان داخلی و خارجی نظیر دکتر نصر و هانری کربن نگاه جدید به فلسفه اسلامی شده است. هر دو این اشخاص از کسانی هستند که فیلسوفان اسلامی ما را به خصوص ملاصدرا  را به غرب معرفی کردند. به عنوان پرسش نخست شما شمه ای از تاریخچه آشنایی جهان غرب با ملاصدرا را توضیح دهید؟

صفوی: در قرن بیستم وبیست ویکم ما با ۳ نسل از اساتید و مروجان فلسفه ملاصدرا در غرب روبه‌رو هستیم.

نسل اول معلمان فلسفه صدرایی عبارتند از هانری کربن(۱۹۰۳-۱۹۷۸)، فضل‌الرحمان ملک(۱۹۱۹-۱۹۸۸)، سید حسین نصر(۱۳۱۲-)، مهدی حائری، مهدی محقق، توشیهیکو ایزوتسو(۱۹۱۴-۱۹۹۳)، جواد فلاطوری(۱۳۰۴-۱۳۷۵).   این افراد به غیر از کربن شرقی‌هایی هستند که به دنیای غرب مهاجرت کرده و فلسفه صدرایی رابه غرب با روش آکادمیک از طریق تدریس در دانشگاهها و تالیف مقالات و کتب فلسفی معرفی کردند.

نسل دوم اغلب تربیت‌شدگان نسل اول‌اند. اکثر آنها یا ایرانی اند نظیر مرحوم حسین ضیایی و یا کسانی‌اند که به ایران آمدند و با تفکرات فلسفی ملاصدرا آشنا شدند و نزد استادان ایرانی تلمذ کردند. افرادی مانند مرحوم جان کوپر، ویلیام چیتیک، جیمز موریس، پرویز مروج، آلب ارسلان اچنیک، ارنست ولف گزو، هرمان لندولت و الیور لیمن.

نسل سوم اساتید و مروجان فلسفه اسلامی در آمریکا، کاناد و اروپا اغلب تربیت‌شدگان پروفسور نصر و استادان ایرانی‌اند. چهره‌هایی نظیر ژیلبر دوران ، پل هاردی، سید سلمان صفوی، محمد فقفوری، جوزف لمبارد، احمدشاه کاظمی، مهدی امین‌رضوی، بلال کاسپینار، ماریا دکاکه، یاتیس اشوتس، نادر البذری، کانر داگلی، ابراهیم کالین، توبی مایر، سیدسجاد رضوی، لاتیمه پروین، دیوید دکاکه، سییسیل بنماریج، سید شهاب الدین مصباحی،  کریستین بونو،  و محمد رستم.

اما در این سه  نسل اساتید فلسفه صدرایی در غرب می‌بایست به یک نکته مهم توجه کرد و آن این است که مرکز و مغز متفکر این ۳ نسل علامه سید محمد حسین طباطبایی است. هانری کربن نقش مهمی در جا انداختن فلسفه اسلامی در سیر تفکر فلسفی فرانسه داشته است.

دین پرست: ما می دانیم که جهان غرب چندان از سنت فلسفی در جهان اسلام بی خبر نیست و با برخی از چهره های فلسفی مانند ابن سینا، ابن رشد، فارابی و …آشنایی دارد. اما پرسش این است که چرا سنت فلسفی اشراقی و صدرایی کمتر از سینوی تفوق داشته است؟

صفوی: فلسفه غربی پس از میلاد مسیح بطور کلی به دو دوره  تقسیم میشود دوره فلسفه قرون میانه(قرون پنجم تا پانزدهم میلادی) و دوره مدرن که از قرن شانزدهم شروع میشود. .آغاز آشنایی غرب با فلسفه اسلامی رسماً از قرن ۱۱ میلادی و با ترجمه آثار فلسفی آغاز شد. عمدتاً این آشنایی با آثار ابن‌رشد و ابن‌سینا و غزالی بوده و در یک دوره‌ای تاکید بیشتر بر آثار ابن‌سینا بوده است. اکثر پیروان مکتب آگوستین از پیروان مکتب فیلسوفان اسلامی هستند. مکتب تومیست‌ها و نئوتومیست‌ها نیز تحت‌تاثیر فلسفه ابن‌سینا هستند. در این دوران فلسفه اسلامی نفوذ شدیدی در تفکر و فلسفه غربی دارد. این تاثیر از ۲ جهت قابل تامل است. یکی اینکه فلسفه اسلامی به عنوان پلی قلمداد می‌شد که می‌توانستند به تفکر و فلسفه یونانی رجوع و به سوی غرب بازگردند. از جهت دیگر نیز فیلسوفان مسلمان با ایجاد و ابداع نظریات جدید، نقش بزرگی در جهان میانه ایفا کردند و اندیشه‌های افرادی مانند ابن سینا، ابن‌رشد و غزالی توانست جریانی فلسفی را در سطح اروپا پدید آورد. تولید آثار فلسفی ملاصدرا همزمان با تولد فلسفه مدرن غربی از سوی دکارت است. از آن جهت که در دوره مدرن. غرب بکلی خود را ممتاز از شرق دیده است و با نگاه اورینتالیستی به شرق نگاه کرده است خود را بینیاز از تفکر شرقی و اسلامی دانسته است لذا فلسفه صدرایی طی سه قرن گذشته که دوره سرمستی غرب است جذابیتی برای آنان نداشته است پس از بروز بحران فکری و معنوی درغرب و شکست خوردن ساختن بهشت در زمین با مدرنیته بخصوص با وقوع جنگهای خونبار جهانی اول و دوم، نگاه به شرق و معنویت شرقی  و اسلامی مجددا در غرب طلوع کرد که پیشتاز آن رنه گنون فیلسوف سنت گرای فرانسوی و هانری کربن است.

 

دین پرست: به نظر شما نوع برخورد فیلسوفان غربی با فلسفه صدرایی چگونه است؟ آیا آنها ملاصدرا را به مثابه فیلسوف همانند کانت و دکارت و هگل و هیوم و … می دانند یا وی را از جمله متکلمان و متالهان و یا حتی در حوزه اسلام شناسی بر می شمارند؟

صفوی: اندیشمندان غربی که فلسفه اسلامی را میشناسند نظیر هانری کربن، ویلیام چیتیک، هرمان لندولت، لگنهاوزن، جیمز موریس، اولیور لیمن، کریستیان بونو، اندیشه ملاصدرا را فلسفی میدانند و آنرا متمایز از کلام اسلامی میدانند.

دین پرست: آیا اساسا غرب اجازه می دهد که فلسفه صدرایی به مثابه فلسفه در دپارتمان فلسفی قرار بگیرد؟ و اساسا ویزگی هایی که آنها برای فیلسوف بودن برمیشمارند کدام یک برای فیلسوفان اسلامی می تواند امکان پذیر باشد؟

صفوی: مستشرقین غربی بخاطر غلبه تکنولوژیکی غرب اصولا شانی برای اندیشه اسلامی و شرقی قائل نیستند و بخطا فکر میکنند که انها در همه زمینه ها منجمله اندیشه فلسفی بی نیاز از شرق هستند. گونه ای نژاد پرستی علمی در تصمیمات دانشگاهی غربیها دیده میشود مثلا  دانشکده فلسفه دانشگاه اکسفورد موضوعات ذیل را در دوره لیسانس تدریس میکند: فلسفه یونانی، فلسفه قرون وسطی که شامل آرای اکویناس،  دانس اسکاتس، ویلیام اکامی است و هیچ اشاره ای به فلسفه ابن سینا و ابن رش ندارد، فلسفه دوره اولیه مدرنیته، نظیر دکارت، اسپنوزا و لایب نیتس، تجربه گرایان، کانت، پست کانتی ها نظیر هگل، شوپنهاور، نیچه، هوسرل، هایدگر، سارتر و مرلوپونتی. و اندیشه های موضوعی نظیر: اخلاق، معرفت و واقعیت، فلسفه منطق با توجه به آرای فرگه، راسل و ویتگنشتاین، فلسفه متافیزیک، فلسفه و فیزیک، فلسفه علم، فلسفه زبان، فلسفه ذهن، فلسفه ریاضیات، فلسفه هنر و فلسفه دین. همینطور که ملاحظه میکنید هیچ اثری از معرفی اندیشه های فلسفی شرقی نظیر اسلامی، چینی، هندی و ژاپنی نیست.

اگر آرای اکویناس و فیلسوفان مسیحی که در دانشکده های فلسفه غرب تدریس میشود فلسفه است و الهیات یا کلام نیست به طریق اولی فلسفه ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا نیز باید تدریس شوند. عدم تدریس فلسفه فسلسوفان شرقی تصمیمی از موضع خودبرتربینی کاذب غربی هاست همراه با رگه های از نژادپرستی و گرایشات سیاسی استعماری.

متأسفانه تاکنون دپارتمان های فلسفه در آمریکا و انگلیس علاقه چندانی به فلسفه اسلامی نداشته اند.
دلیل این عدم توجه، فلسفه تحلیلی و ضد متافیزیکی و لاادری است که بعد از جنگ بین المللی و دوم از آکسفورد به آمریکا سرایت کرد و اکنون نیز بر دانشگاه های آمریکا و بریتانیا کم و بیش حکمفرماست و به همین جهت هر فلسفه ای که با الهیات و متافیزیک سروکار دارد از نظر فلاسفه ای که در این نوع مکاتب تربیت یافته اند مطرود است و مورد توجه قرار نمی گیرد و آن را اصلاً فلسفه نمی دانند.
در عرض سی سال گذشته این وضع به تدریج در حال تغییر است و اکنون چندی از استادان و مدرسان فلسفه به فلسفه های غیر غربی نظیر فلسفه اسلامی علاقه مند شده اند.
تا چندی پیش هنگامی که از فلسفه های غیر غربی سخن به میان می آمد، مقصود فلسفه های هند و چین و ژاپن بود ولی اکنون به فلسفه اسلامی و مخصوصاً فلسفه صدرایی توجه بیشتری می شود و این امر بیشتر به خاطر دسترسی به آثار کربن، ایزوتسو، فضل الرحمن و سید حسین نصر است.
ولی هنوز راه درازی در پیش است تا پیوندی استوار بین تحقیقات پیرامون فلسفه اسلامی در دپارتمان های اسلام شناسی از یک سو و دپارتمان های فلسفه از سوی دیگر برقرار شود.
به قول پرفسور نصر که به بنده گفتند: “در فرانسه به علت نفوذ شخصیت هانری کربن، این پیوند استوار تر است و برخی از شاگردان او مانند ژیلبر دوران و کریستین ژامبه و آنتوان فور که فیلسوفند و نه اسلام شناس، ابعاد مختلف فلسفه اسلامی را وارد جریان تفکر فلسفی فرانسه کرده اند. این امر هنوز در ممالک انگلیسی و آلمانی زبان رخ نداده است؛ حداقل نه در حدی که در فرانسه دیده می شود.”

اما فلسفه اسلامی و فلسفه ملاصدرا امروز در دانشگاه جورج واشنکتن، هاروارد، شیکاگو، و کالیفرنیا در آمریکا و دانشگاه اکزیتر در انگلیس و مک گیل در کانادا تدریس میشود. و در فرانسه نیز افرادی نظیر ژیلبر دوران، کریستیان بونو، کریستین ژامبه، و آنتوان فور فلسفه اسلامی و صدرایی را طرح کرده اند.  ولی طرح اندیشه های فلسفی ملاصدرا و دیگر فیلسوفان فلسفه اسلامی در دپارتمان های مطالعات اسلامی یا خاورمیانه شناسی دانشگاهها تدریس میشود، نه در دانشکده های فلسفه.

دین پرست: آیا محققان غربی وقتی که به فلسفه صدرایی رجوع می کنند آن را به مثابه فیلسوفی تاریخی که در تاریخ فلسفه اسلامی ایرانی قرار گرفته می دانند و یا اینکه همچنان او را متاله و متکلم می دانند؟

صفوی: در فرانسه اهل فلسفه مانند کربن، آرای فلسفی ملاصدرا را فلسفی میدانند و نه کلامی و الهیات. محققین آمریکایی و اروپایی نظیر پرفسور هرمان لندلوت، جیمز موریس، کالین ترنر، یحیی میشو، ویلیام چیتیک ، کریستین بونو نیز او را بعنوان مهمترین فیلسوف ایرانی  پس از ابن سینا میشاسند.

دین پرست: به نظر شما کدام یک از وجوه فلسفه صدرا قابلیت بحث فلسفه تطبیقی را دارد. از سوی دیگر ما می دانیم که در فلسفه صدرایی از عرفان و آیات و روایات و قرآن هم استفاده شده که به سختی می توان آنها را از فلسفه به ماهو فلسفه صدرا جدا کرد. آیا انها فلسفه صدرایی را نوعی فلسفه ترکیبی و یا التقاطی می دانند که امکان نگاه محض به فلسفه صدرایی وجود ندارد؟

صفوی: آرای فلسفی ملاصدرا در حوزه فلسفه اسلامی است که مستقل از کلام و عرفان است. پسوند اسلامی بودن فلسفه بیان مانیفست استقلال عقلی اندیشه فلسفی اسلامی در مقابل فلسفه یونانی و غربی است. ارکان فلسفه اسلامی از قرآن و معارف اهل بیت(علیهم السلام) الهام گرفته شده است اما با روش عقلی به صورت برهان عقلی تبیین شده است. لذا این فلسفه کلام نیست چون در مقام داوری براهین به روش عقلی تمسک جسته است و دارای منشاء قرآنی است چون ارکان خود را از آن الهام گرفته است. مثلا در فلسفه یونانی  هستی نظام چرخشی دارد آنها با نظام طولی آفرینش آشنا نبودند ولی فلسفه اسلامی بر اساس تعالیم قرآن نظام طولی آفرینش و مراتب وجود را با اصطلاحات مختلف نظیر عقول عشره، واجب الوجود، ممکن الوجود و ممتنع الوجود فلسفه سینایی، یا نظام نوری حکمت اشراق سهروردی یا مشکک بودن وجود صدرایی را مطرح کردند. رابطه حدوث و قدم  و علت و معلول در فلسفه اسلامی بر اساس الهام از آیت قرآنی سوره اخلاص و اصطاحات قرآنی »غنی« و »فقیر« در فلسفه صدرایی تبیین شد. »برهان امکان فقری« که بیانگر رابطه معلول و علت است از این قرآنی االهام گرفته شده است. « »أنتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید» (فاطر/۱۵)  معاد جسمانی بر اساس تعالیم قرآنی با براهین فلسفی از سوی ملاصدرا اثبات شد.  
ابن سینا، سهروردی و ملا صدرا، با توجّه به کاربرد اصطلاح حکمت در «قرآن» و احادیث، آن را بجای اصطلاح فلسفه استفاده کردند. حکمت صدرالمتالهین در انطباق با قرآن و تجمیع و مطابقت داده های وحی و عقل و قلب و روایت معصومین(علیم السلام) با براهین عقل ربانی است.

 فلسفه ملاصدرا بطور اخص وفلسفه اسلامی بطور کلی پل گفتگوی میان اسلام و غرب است. ما امروز با تکیه با تعالیم فلسفه صدرایی که به روش عقلی است حتی با بی دینان در غرب می توانیم با روش عقلی مناظره کنیم و پوچی افکار ماتریالیستی و ساینتیستی آنها را اثبات عقلی کنیم.

مسائلی  اساسی نظیر مسئله وجود، اثبات وجود خدا، تجرد و بقای روح، زندگی پس از مرگ، ادراک، نیاز به اخلاق به خوبی در فلسفه ملاصدرا تبیین شده است و بنده هر وقت این گونه مسائل فلسفه اسلامی را در محافل آکادمیک غرب ارائه کرده ام از آنها استقبال کرده اند. زبان فلسفه اسلامی زبان مشترک عقلی ما و جهان غرب برای دیالوگ است. ما با دیگر ادیان و یا بی دینان نمی توانیم مستقیما با استناد مستقیم به قرآن و یا احادیث معصومی گفتگو کنیم چون آنها الهی بودن قرآن و به تبع آن کلام معصومین را قبول ندارند. ولی زبان عقل زبان مشترک ما است. لذا با تکیه بر فلسفه اسلامی می توانیم بطور غیر مستقیم معارف متعالی  کلام الله مجید و اهل بیت(علیهم السلام) را به جهان غرب معرفی کنیم.

 جنبه های بسیار جذاب فلسفه صدرالمتالهین  برای غربیها عبارتند: مسئله وجود ذهنی، مشکک بودن وجود، حرکت جوهری، ادراکات اعتباری، برهان صدیقین، برهان امکان فقری،  حدوث و قدم زمانی عالم، علم خداوند به جزئیات، تقسیم وجود به رابط و مستقل و جدا کردن حمل اولی ذاتی از حمل شایع صناعی،  نظریه جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا روح.

 

 

دین پرست: می توانیم در ادامه صحبتهای شما به این نکته هم توجه کنیم که طی سالهای اخیر عرفان و تصوف در غرب بسیار مورد توجه قرار گرفته به خصوص از سوی سنت گرایان غربی. آیا معرفی بخشهای عرفانی منظومه فکری ملاصدرا در معرفی ملاصدرا به غرب بیشتر از فلسفه آن کارآمدتر هست؟

صفوی: فلسفه و عرفان هرکدام مشتریان خاص خود را دارند و جذابیتهای ویژه خود را حامل هستند از سوی دیگر فلسفه برای خواص است و عرفان برای ممتازان خواص است، لذا معرفی هر دو بخش اندیشه های فلسفی و عرفانی ملاصدرا جذاب است و مانعت الجمع نیستند مثلا بنده عقل از دیدگاه ملاصدرا و مولوی را در کنگره فیلسوقان اسکولاستیک ایتالیا معرفی کردم و واجب الوجود از دیدگاه ارسطو و ملاصدرا و نفس از دیدگاه ملاصدرا و دکارت را نیز جداگانه معرفی کرده ام و هرکدام مستمعین خاص خود را داشته است.

دین پرست: البه با تمام مواردی که طرح شد باید به یک نکته نیز توجه ویژه ای داشته باشیم و آن این مسئله است که باید رساله ها و آثار ملاصدرا به زبان انگلیسی و یا زبانهای رایج در سنت غربی ترجمه شود تا آنها با فکر فلسفی ملاصدرا آشنا شوند و گفت و گو و پژوهش نیز صورت گیرد. در این زمینه تا کنون چه کارهایی صورت گرفته و کدام یک از آثار اصلی ملاصدرا به انگلیسی ترجمه شده و کدام یک از آثار مهم ملاصدرا هنوز ترجمه نشده است و این کار باید خیلی زودتر انجام می شد؟

صفوی: مجله علمی ترانسندنت فیلوسوفی که آکادمی مطالعات ایرانی لندن  به سرپرستی اینجانب از سال ۲۰۰۰  به انگلیسی در لندن منتشر میشود در حال حاضر مهمترین پل گفتگوهای فلسفی اسلام و غرب است و متخصصین این رشته از نقاط مختلف جهان مقاله برای چاپ دراین مجله میفرستند از مالزی تا آمریکا و روسیه و اروپا و استرالیا.هیئت تحریریه آنها  از جمله بهترینهای متخصصین فلسفه اسلامی و صدرایی هستند نظیر سید حسین نصر، ویلیام چیتیک، ابراهیم دینانی، جیمز موریس، هرمان لندولت، غلامرضا اعوانی و شهرام پازوکی.

در عرض چند دهه اخیر توجه به تاریخ فلسفه اسلامی از دیدگاه سنت فکری اسلامی و نه فقط تاریخ اندیشه درغرب در خود ممالک اسلامی فزونی یافته است. تا جنگ بین المللی دوم تمام تاریخ فلسفه اسلامی هایی که دردسترس بوده یا توسط مورخان فلسفه غربی – مبتنی بر جهان بینی فلسفه تاریخ و سهم فلسفه در تحول تاریخی‏که توسط هگل و دیگران در قرن نوزدهم عرضه شده بود – تدوین یافته بود یا ترجمه‏ای از کوشش‏های این ‏دانشمندان غربی به زبان‏های ممالک اسلامی و مخصوصاً عربی بود. در دهه سی وچهل هجری شمسی درپاکستان کوشش عظیمی برای تدوین یک تاریخ فلسفه اسلامی کامل انجام پذیرفت و دولت پاکستان مرکزی را زیر نظر دانشمند و فیلسوف معروف آن دیار محمد شریف بنیاد گذاشت و با دعوت از دانشمندان، از دور و نزدیک، تاریخ فلسفه اسلامی مفصلی تدوین یافت که بالاخره در سال‏های ۱۹۶۳ و ۱۹۶۶ در دو جلد به زبان انگلیسی‏ و آلمان انتشار یافت و بعداً نیز به زبان فارسی برگردانیده شد. دانشگاه کلمبیا در آمریکا نیز در سال ۱۹۷۰ میلادی کتاب تاریخ فلسفه اسلامی تالیف ماجد فخری را منتشر کرد. انتشارت معتبر رتلیج در سال ۲۰۰۱ میلادی تاریخ فلسفه اسلامی به سرویراستاری لیمن و نصر را منتشر کرد. و انتشارات دانشگاه نیویورک، سانی/ SUNY، کتاب “فلسفه اسلامی از آغاز تا امروز”(Islamic Philosophy from Its Origin to the Present تالیف پرفسور نصر را منتشر کرده است که در کتب مذکور به آرای فلسفی ملاصدرا در بستر تاریخ فلسفه اسلامی پرداخته شده است.

برخی آثار مستقل نیز به انگلیسی در معرفی فلسفه ملاصدرا منتشر شده است. پیشگامان آن فضل الرحمن و سید حسین نصر هستند و سپس کتابهای  سید سلمان صفوی: “ادراک از دیدگاه ملا صدرا” “علیت از دیدگاه ملاصدرا”، نفس از دیدگاه ملا صدرا، “مطالعات مقایسه ای بین فلسفه اسلامی و غربی”، “فلسفه و زندگی ملا صدرا” که به انگلیسی در لندن و پنسلوانیا منتشر شده اند  و شما می توانید آنها را در سایت آمازون ملاحظه کنید:

“Perception According to Mulla Sadra”   

“Mulla Sadra & Comparative Philosophy on Causation”

A Comparative Study On Islamic and Western Philosophy

  “Soul from the Perspective of Mulla Sadra’s Philosophy

“Philosophy and Life of Mulla Sadra”

در کتابهای فوق به تفصیل اختلاف مبنایی در مسائل خداشناسی، ادراک، علیت و نفس در فلسفه صدرایی و یونانی و مدرن تیین شده اند.

و یا چند اثرجدید دیگر تالیف محمد رستم، ابراهیم کالین، کریستین ژامبه، سجاد رضوی، محمد کامل، مهدی دهباشی و رضا اکبریان. عناوین برخی از آنها عبارتند:

Mulla Sadra Makers of Islamic Civilization by I. Kalin.

The Triumph of Mercy: Philosophy and Scripture in Mulla Sadra by M. Rustom.

The Act of Being: The philosophy of Revelation in Mulla Sadra by C. Jambet.

Mulla Sadra and Metaphysic, by S.Rizvi.

کتاب مشاعر(نصر،۲۰۱۴)، عرشیه(موریس، ۱۹۸۱) اکسیرالعارفین(چیتیک، ۲۰۰۳)  و جلد هشتم و نهم اسفار ملاصدرا به انگلیسی ترجمه و منتشر شده است. اما متاسفانه دیگر آثار مهم او نظیر شواهدالربوبیه، مبداء و معاد  به زبانهای غربی منتشر نشده است. متاسفانه موسسه حکمت صدرایی که متولی فلسفه صدرایی در ایران است و دارای بودجه مصوب در دولت و مجلس است در ترجمه آثار مهم فلسفی ملاصدرا به زبانهای اروپایی بخصوص فرانسوی، انگلیسی و آلمانی ضعف نشان داده است. اکثر کارهای مهمی که در معرفی فلسفه ملاصدرا در غرب انجام شده است عمدتا مستقل از نهادهای دولتی ایران بوده است و حاصل عشق، زحمات و همت شخصی محققین این رشته در غرب بوده است. جا دارد که رایزنیهای فرهنگی ایران، موسسه حکمت صدرایی، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، مجمع جهانی اهل بیت و جامعه المصطفی  قدمهایی جدی در ترجمه و نشر آثار صدرالمتالهین  در غرب بردارند.

در طی چند سال گذشته مهمترین دوره معرفی اندیشه های فلسفه ایرانی و اسلامی از زرتشت تا امروز در پنج جلد قطور به سرویراستاری سید حسین نصر و مهدی امین رضوی به انگلیسی در بریتانیا منتشر شده است. اهمیت این تحقیق بینظیر آن است که همراه معرفی امهات اندیشه هر فیلسوفی بخشی از کتاب او نیز ترجمه و معرفی شده است. آکادمی مطالعات ایرانی لندن نیز در تحقیق و انتشار جلد پنجم این کار بزرگ فلسفی بدرخواست پرفسور نصر همکاری نمود. جلد چهارم این کتاب راجع به فلسفه اشراقی شهید سهروردی است و جلد پنجم نیز راجع به فیلسوفان  مدرسه شیراز، مدرسه اصفهان و مدرسه تهران است. جلد پنجم شرایط فکری و زمین های پیشینی تاسیس فلسفه ملاصدرا را تحلیل میکند سپس فلسفه ملاصدرا را معرفی میکند و پس از آن فلسفه صدرایی پس از ملاصدرا تا دوره قاجار را تحلیل کرده است.  عناوین جلدهای پنجگانه این دائره المعارف بزرگ فلسفی عبارت است:

An Anthology of Philosophy in Persia: From Zoroaster to Omar Khayyam, v.1.

An Anthology of Philosophy in Persia: Ismaili Thought in the Classical Age, v.2.

An Anthology of Philosophy in Persia: Philosophical Theology in the Middle Ages, v.3. An Anthology of Philosophy in Persia: From the School of Illumination to Philosophical Mysticism , v.4.

An Anthology of Philosophy in Persia: From the School of Shiraz to the Twentieth Century, v.5.