بحران مدرنیه و گقتمان موعود

دکتر سید سلمان صفوی

 

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

که زانفس خوشش بوی کسی می آید

از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش

زده ام فالی و فریاد رسی می آید

 

ظهور مصلح و منجی جهانی (The Savior of the World ) یک ضرورت تاریخی است و اصول و مبانی فلسفی مؤید این باور قطعی دینی است، اما مدرنیته از قرن هفدهم میلادی پروژه برپایی سعادت پایدار بشر و ایجاد بهشت زمینی را از سوی فرانسیس بیکن رقم زد. اما پس از حدود چهار صد سال، جنگهای جهانی اول و دوم و قتل علم میلیونها نفر، استعمار و استعمار نو، استثمار نوین، شکاف عظیم شمال و جنوب، استانداردهای دوگانه روابط بین الملل، اشغال فلسطین مرکز سه دین مهم ابراهیمی از سوی صهیونیستها و حمایت استکبار جهانی از این عمل خلاف حقوق اولیه انسانی، ظهور کاپیتالیسم، سوسیالیسم  و امپریالیسم و سرنگونی حکومتهای سوسیالیستی در بلوک شرق و بحران فعلی کاپیتالیسم در قرن بیست ویکم ورشکستگی پروژه مدرنیته و برپایی بهشت زمینی و سعادت انسانی  از طریق “سیانتیسم”( scientism) و “تکنوکراسی”( Technocracy) در غیاب دین را برملا کرده است.

جنبش پست مدرن (post modernity movement) در غرب و نقد برخی متفکران غربی از مدرنیته نظیرفردریک نیچه (۱۸۴۴ – ۱۹۰۰) خالق “چنین گفت زرتشت”، اوژن یونسکو خالق “کرگدن”،  ، جک لندن خالق “پاشنه آهنین” و “آوای وحش”، ساموئل بکت(۱۹۰۶ – ۱۹۸۹ م)،  خالق “در انتظار گودو”، مارسل پروست (۱۸۷۱ – ۱۹۲۲ م) خالق رمان “در جستجوی زمان از دست رفته” و جیمز جویس (۱۸۸۲ – ۱۹۴۱ م) خالق رمان “اولیس”، جان اشتاین بک خالق “خوشه های خشم” و “موشها و آدمها”، جرج اورول(۱۹۰۳-۱۹۵۰) خالق “قلعه حیوانات “و ” ۱۹۸۴″، برتولت برشت(۱۸۹۸ – ۱۹۵۶) خالق “آدم آدم است”،  هربرت مارکوزه(۱۸۹۸-۱۹۷۹) مولف “انسان تک ساحتی” ،هایدگر(۱۹۷۶ -۱۸۸۹) مولف پرسش تکنولوژی  “The Question Concerning Technology” ،  هانری کربن(۱۹۰۳-۱۹۷۸)، میشل فوکو(۱۹۲۶-۱۹۸۳) و…به وضوح جنبه های بحران نظری و هنری دوره مدرنیته را نشان میدهد. فلاکت  و افلاس دوره مدرنیته که از جانب سنت گرایان نظیر گنون و شوان دوره ظلمت خوانده شده است میل به بازگشت به گفتمان موعود را در بخشهایی از جامعه بشری احیا کرده است.

از جانب دیگر توجه به اینکه نهادهای جهانی سکولار دوره مدرن نظیر سازمان ملل، صندوق بین المللی پول، بانک جهانی،  یونسکو و… نتوانسته اند نیازهای اساسی بشر شامل همزیستی مسالمت آمیز، عدالت، امنیت و صلح پایدار را برقرار سازند، بازگشت به حقیقت گفتمان موعود برای انسانهای منتظر آگاه امری محتوم وضروری گشته است. در حالیکه پست مدرنها به صرف انتقاد از مدرنیته پرداخته اند اما از راه خروج از بحران خطرناک فعلی را نتوانسته اند نشان دهند، گفتمان مهدویت تشیع اثنی عشری ضمن موضع مخالفت با شرایط موجود سیاسی، فرهنگی، اخلاقی، اقتصادی، معنوی و امنیتی جهان راه برون رفت از بحران را با بازگشت به دین گرایی و پیروی از پرنسیبهای اصل انسان کامل  و شهریاری معنوی نشادن داه است. همه عرفا وطریقتهای معتبر عرفانی براصل یقینی  مهدویت باور جازم دارند.

اصول گفتمان موعود از وجوه مشترک چهار دین الهی زردشتیت، یهودیت، مسیحیت و اسلام است. هر این چهار دین در چارچوب گفتمان موعود موضع انتقادی به شرایط موجود جهانی دارند و در انتظار ظهور منجی برای نجات بشریت و برقراری ارزشهای کامل دین در ساحت جامعه، حکومت و فرد هستند. بنابراین  انتظار، منجی، دین مدار شدن جامعه، بهروزی زندگی مردم در سایه بازگشت موعود از اصول ایجابی چهار دین مذکور است.

دست از طلب ندارم تا کام من برآید

یا تن رسد بجانان یا جان ز تن برآید

اما تشابه اعجاب انگیزی بین باورهای زردشتیت به روایت گات ها(هات ۳۴ در ۱۵ بند) و تشیع اثنی عشری پیرامون موعود(“سوشیانس” و” مهدی”) وجود دارد که عبارتند از آنکه موعود انسان کامل است، راستگو است،  دارای منش پاک است، دارای خرد الهی است، مجهز به حکمت ناب ایزدی است، دارای توانایی ویژه است که از راه راستی(اشا) و اندیشه پاک(هومن) بدست آمده است و برای سود رساندن به مردم می آید و آموزش و آگاهی رکنهای رکین حرکت الهی اوست. سوشیانس و مهدی(ع) در سفر چهارم معنوی خود در حالیکه وجودی مینوی و الهی هستند برای هدایت و دستگیری خلق همراه با حق به میان مردم بازمیگردند(من الحق الی الخلق مع الحق) و شهریاری معنوی را در جامعه برقرار میکنند.

اما ما به التفاوت  موعود تشیع بمثابه وارث حکمت خالده با زرتشتیت و یهودیت آن است که در حالیکه در آنها معلوم نیست که مصداق موعود آخرالزمان کیست،  ود ر منجی مسیحیت مسیح پسر محبوب خدا است. در تشیع اثنی عشری براساس مستندات موثق و کاملا معتبر موعود آخرالزمان حضرت مهدی فاطمه(عج) فرزند مشترک امام حسن عسگری(ع) و نرجس بانو از نسل امام حسین(ع) است.  آن وجود شریف در سال ۲۵۵ هجری قمری متولد شده اند و اکنون در حالیکه در غیبیت کبری هستند و ما از ایشان غایب هستیم در میان ما زندگی میکند و واسطه فیض عالم لاهوت به عوالم مادون و عامل تداوم هدایت الهی است. برخی دستورات ایشان از طریق حضرت خضر(ع) و سی تن از یارانشان در جهان عملیاتی میشود. حضرت مسیح به عنوان  موید حضرت حجت(عج) در حالیکه عامل به احکام اسلام است  بازمیگردد و با حضرت مهدی فاطمه(عج) همراهی و همکاری برای برقراری آرمانهای مشترک الهی میکند. همراهی حضرت مسیح با حضرت مهدی(عج) اسباب تسریع پیوستن مسیحیان به نهضت حضرت مهدی فاطمه میشود.

پنج علامت قطعی ظهور حضرت صاحب الزمان محمد بن حسن عسگری(عج) بر اساس روایت کلینی از امام صادق عبارتند از: بانگ آسمانی، خروج سفیانی، خسف بیدا، قتل نفس زکیه و قیام یمانی[i].

حضرت مهدی(ع) از طریق مادر محل اتصال تمدنهای ایرانی و مسیحی بهم دیگر میشوند. زیرا که شهربانو همسر امام حسین(ع) و پدر حضرت امام سجاد دختر یزدگرد سوم شاهنشاه ساسانی است و نرجس بانو همسر امام حسن عسگری(ع) و مادر حضرت مهدی(عج) نیز مسیحی زاده است  او دختر یشوعا، فرزند قیصر، پادشاه روم، و مادرش از فرزندان شمعون بن حمون بن صفا، وصی حضرت عیسی (ع) است که هر دو بدست مبارک معصومان به اسلام تشرف یافته اند.

حضرت مهدی فاطمه(عج) برخلاف باور عوام برای جنگیدن ظهور نمیکند بلکه او برای برقراری همزیستی مسالمت آمیز، صلح و امنیت پایدار، عدالت  و فضایل اخلاقی و برپایی جامعه توحیدی و حکومت عدل وقسط الهی به میان توده مردم بازمیگردد و با استقبال و حمایت  آنها بر صاحبان زر و زور و تزویر پیروز میشود و دین را از بدعتها و وارونه سازیها پاکسازی میکند و معنویت و حکومت صالحین  و شهریاری معنوی را برای سعادت دنیوی و اخروی مردم برپا میکند.

برآی ای صبح روشندل خدا را

که بس تاریک می بینم شب هجر

 

آکادمی مطالعات ایرانی لندن

www.iranianstudies.org

philosophy@iranianstudies.org

 

شعبان ۱۴۳۳

تیر۱۳۹۱

 

 



[i]   کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۸، ص ۳۱۰ ، ح ۴۸٫