اصلاح طلبی مبنای کردار علوی

دکتر سید سلمان صفوی

 

سلطان اولیاء و مولی الموحدین حضرت امام علی علیه السلام  پیشوای اصلاح طلبان جهان و سرسلسله همه طریقتهای معتبر عرفانی در وصیت خود در هنگام ضربت خوردن بدست ابن ملحم ملعون  فرزندان دلبند خود و همه سالکان طریقت دوست را دعوت به جمع بین  اصلاح درون و برون و شریعت و طریقت نمودند.

 در این وصیتنامه الهی که منشور رفتاری سالکان علوی است تقوای الهی زیر بنای همه رفتارهای سالک معرفی شده است.اصلاح درون و اصلاح بیرون مبنای کردار علوی است.  اصلاح درون در ادبیات علی(ع) تقوا نامیده شده است که سنگ زیر بنای ساختمان اصلاحات است و اصلاح بیرون در امر به معروف و نهی از منکر در برابر حکومت و ظلم  تجلی دارد.

گوشه نشینی و چشم بستن در مقابل ناروایی ها تقوا نیست و انجام اصلاحات اجتماعی و ایستادن در مقابل ماشین قدرت  و نقد قدرت سیاسی و اقتصادی بدون مجهز شدن به سلاح تقوا تقوا ممکن نیست.

بدون اصلاح درون، انسان در مقابل ماشین قدرت یا خرد و مچاله میشود یا خود در آن مستحیل میشود و بخشی از آن میگردد. قدر ت سیاسی ابزار تاسیس جامعه توحیدی است نه هدفی فی نفسه مقدس . انحرافات از آنجا شروع میشود که قدرت خود و متولیان آن مقدس میشوند. بدون نقد قدرت جنبش اصلاحات برای تاسیس جامعه علوی که جامعه است مبتنی بر قسط،  تقوا و توحید پژمرده میشود و دچار دگرگیسی هویتی میگردد.

حضرت علی در نهج البلاغه به کرات راجع به تقوا سخن گفته اند که در اینجا برخی از انها را از باب اهمیتی که برای اصلاحات دارد بیان میکنیم.

 “فیا لَهَا أَمْثَالاً صَائِبَهً وَ مَوَاعِظَ شَافِیَهً لَوْ صَادَفَتْ قُلُوباً زَاکِیَهً وَ أَسْمَاعاً وَاعِیَهً وَ آرَاءً عَازِمَهً وَ أَلْبَاباً حَازِمَهً فَاتَّقُوا اَللَّهَ تَقِیَّهَ مَنْ سَمِعَ فَخَشَعَ وَ اِقْتَرَفَ فَاعْتَرَفَ وَ وَجِلَ فَعَمِلَ وَ حَاذَرَ فَبَادَرَ وَ أَیْقَنَ فَأَحْسَنَ وَ عُبِّرَ فَاعْتَبَرَ وَ حُذِّرَ فَحَذِرَ وَ زُجِرَ فَازْدَجَرَ وَ أَجَابَ فَأَنَابَ وَ رَاجَعَ فَتَابَ وَ اِقْتَدَى فَاحْتَذَى وَ أُرِیَ فَرَأَى فَأَسْرَعَ طَالِباً وَ نَجَا هَارِباً فَأَفَادَ ذَخِیرَهً وَ أَطَابَ سَرِیرَهً وَ عَمَّرَ مَعَاداً وَ اِسْتَظْهَرَ زَاداً لِیَوْمِ رَحِیلِهِ وَ وَجْهِ سَبِیلِهِ وَ حَالِ حَاجَتِهِ وَ مَوْطِنِ فَاقَتِهِ وَ قَدَّمَ أَمَامَهُ لِدَارِ مُقَامِهِ فَاتَّقُوا اَللَّهَ عِبَادَ اَللَّهِ جِهَهَ مَا خَلَقَکُمْ لَهُ وَ اِحْذَرُوا مِنْهُ کُنْهَ مَا حَذَّرَکُمْ مِنْ نَفْسِهِ وَ اِسْتَحِقُّوا مِنْهُ مَا أَعَدَّ لَکُمْ بِالتَّنَجُّزِ لِصِدْقِ مِیعَادِهِ وَ اَلْحَذَرِ مِنْ هَوْلِ مَعَادِهِ التذکیر بضروب النعم”.(خطبه ۸۳)

“پس از خداى بترسید همانند کسى که شنید و خاشع شد و چون از روى نادانى گناهى کرد به گناه خویش اعتراف نمود و از سرانجام کار خود بیمناک گردید و عمل کرد و از عقوبت پروردگار به هراس افتاد و به اطاعت شتافت و به مرحله یقین رسید و کارهاى نیکو کرد . چون اندرزش دادند ، اندرزها را پذیرا آمد و چون بر حذرش داشتند ، حذر نمود و باز گردید و توبه کرد و به خدا روى آورد و به دوستان خدا اقتدا کرد که بر مثال ایشان رود . چون راه راست را به او نشان دادند او نیز بدید و بشناخت و چابک وار قدم در راه طلب نهاد . و تا در گناهان نیفتد ، از هر گناه بگریخت . اندوخته سراى آخرت به دست آورد و باطن خویش پاکیزه ساخت و سراى آخرت بیاراست ،

براى روزى که از این جهان رخت برمى‏بندد و بدان راه پرخطر گام مى‏نهد و براى هنگام نیازمندى و جاى تنگدستى ، تا سبب پشتگرمى او شود ، زاد راه مهیا ساخت و براى آن سراى ، که جاى اقامت ابدى اوست ، پیشاپیش بفرستاد . پس اى بندگان خداى ، از خداى بترسید و آن کنید که شما را براى آن آفریده است و از او بیمناک باشید بدان حد که شما را از خود بیم داده است . تا شایسته آن نعمت جاوید شوید ،

که براى شما مهیا کرده است تا وعده‏اى که به بندگان خود داده برآورد ، که وعده او همواره راست است ، و از بیم رستاخیز او دور باشید” .

“فَاتَّقُوا اَللَّهَ عِبَادَ اَللَّهِ تَقِیَّهَ ذِی لُبٍّ شَغَلَ اَلتَّفَکُّرُ قَلْبَهُ وَ أَنْصَبَ اَلْخَوْفُ بَدَنَهُ وَ أَسْهَرَ اَلتَّهَجُّدُ غِرَارَ نَوْمِهِ وَ أَظْمَأَ اَلرَّجَاءُ هَوَاجِرَ یَوْمِهِ وَ ظَلَفَ اَلزُّهْدُ شَهَوَاتِهِ وَ أَوْجَفَ اَلذِّکْرُ بِلِسَانِهِ وَ قَدَّمَ اَلْخَوْفَ لِأَمَانِهِ وَ تَنَکَّبَ اَلْمَخَالِجَ عَنْ وَضَحِ اَلسَّبِیلِ وَ سَلَکَ أَقْصَدَ اَلْمَسَالِکِ إِلَى اَلنَّهْجِ اَلْمَطْلُوبِ وَ لَمْ تَفْتِلْهُ فَاتِلاَتُ اَلْغُرُورِ وَ لَمْ تَعْمَ عَلَیْهِ مُشْتَبِهَاتُ اَلْأُمُورِ ظَافِراً بِفَرْحَهِ اَلْبُشْرَى وَ رَاحَهِ اَلنُّعْمَى فِی أَنْعَمِ نَوْمِهِ وَ آمَنِ یَوْمِهِ وَ قَدْ عَبَرَ مَعْبَرَ اَلْعَاجِلَهِ حَمِیداً وَ قَدَّمَ زَادَ اَلْآجِلَهِ سَعِیداً وَ بَادَرَ مِنْ وَجَلٍ وَ أَکْمَشَ فِی مَهَلٍ وَ رَغِبَ فِی طَلَبٍ وَ ذَهَبَ عَنْ هَرَبٍ وَ رَاقَبَ فِی یَوْمِهِ غَدَهُ وَ نَظَرَ قُدُماً أَمَامَهُ فَکَفَى بِالْجَنَّهِ ثَوَاباً وَ نَوَالاً وَ کَفَى بِالنَّارِ عِقَاباً وَ وَبَالاً وَ کَفَى بِاللَّهِ مُنْتَقِماً وَ نَصِیراً وَ کَفَى بِالْکِتَابِ حَجِیجاً وَ خَصِیماً “.(خطبه ۸۳)

پس اى بندگان خدا از خدا بترسید چونان خردمندى که اندیشه معاد ، قلب او را تسخیر کرده و بیم از عذاب ،

پیکرش را رنجور داشته و شب زنده‏داریها آن خواب اندک را هم از او ربوده است و امید رحمت پروردگار در گرماگرم روز تشنه‏اش داشته و پارساییش از شهوات دور داشته و ذکر خدا زبانش را به جنبش در آورده و ، تا از خشم او در امان ماند ، در پس سپر خوف از او پنهان گشته . از هر اندیشه که از راه روشن الهیش باز دارد ، دورى گزیده و تا به سر منزل مقصود رسد ، بهترین و راست‏ترین راهها را برگزیده است و هیچ فریبى او را از راه حق منحرف نساخته و امور شبهه ناک از نظرش پنهان نمانده . پیروز است ، زیرا مژده بهشتش داده‏اند و نعمتهاى لا یزال خداوندى ، و خواب خوش در گور ، و ایمنى در روز رستاخیز .

ستوده کسى است ، که از گذرگاه دنیاى زودگذر به نیکنامى گذرد و خوشبخت کسى است ، که توشه سراى آخرت پیش فرستد و از خوف خدا به اعمال نیکو شتابد و در آن روزها ، که مهلتش داده‏اند ، از پاى ننشیند و در طلب خشنودى خداوند رغبت نشان دهد و در گریز از خشم او چالاکى ورزد . امروز که در دنیاست در اندیشه فرداى قیامت باشد و پیش از آنکه رخت از این جهان بکشد ، احوال آخرتش را به عیان بنگرد . بهشت ، پاداش عمل نیکوکاران را کافى است و عذاب آتش ، کیفر بدکاران را بسنده است ، زیرا خداوند هم انتقام کشنده است و هم یارى دهنده و کتاب خدا هم حجت آورد و هم به داورى کشد” .

در این خطبه حضرت قطب الاقطاب العارفین خصوصیات متقین و نشانه های تقوا را بیان کرده اند. نشانه های تقوا خشوع، تحذیر، خوف، امید، طلب خیر، پند پذیری، تهجد و آخرت اندیشی است و خصوصیات متقین پیروی از عقل معاد، اهل یقین و دائم الذکر بودن است.

 

“الا و ان الخطایا خیل شمس حمل علیها اهلها و خلعت لجمها فتقحمت بهم فى النار. الا و ان التقوى مطایا ذلل حمل علیها اهلها و اعطوا ازمتها فاوردتهم الجنه (خطبه ۱۶) ؛ همانا خطاها و گناهان و زمام را در اختیار هواى نفس‏[قرار]دادن، مانند اسب‌هاى سرکش و چموشى است که لجام از سر آنها بیرون آورده شده و اختیار از کف سوار بیرون رفته باشد و عاقبت اسب‌ها سوارهاى خود را در آتش افکنند. و مثل تقوا مثل مرکب‌هاى رهوار و مطیع و رام است که مهارشان در دست سوار است و آن مرکبها با آرامش سوارهاى خود را به سوى بهشت مى‏برند.

در این خطبه تقوا به عنوان یک حالت معنوى که اثرش ضبط و مالکیت نفس است ذکر شده است. لازمه بى‏تقوایى ضعف در برابر هواهاى نفسانى است. انسان در آن حالت مانند سوار زبونى است که از خود اختیارى ندارد و این مرکب است که به هر جا که دلخواهش هست مى‏رود. لازمه تقوا قدرت اراده و شخصیت معنوى داشتن و مسلط بر رفتار خود بودن است.

ان تقوى الله حمت اولیاء الله محارمه و الزمت قلوبهم مخافته حتى اسهرت لیالیهم و اظمأت هواجرهم (خطبه‏ ۱۱۳) ؛ تقواى الهى اولیاى خدا را در حمایت خود قرار داده، آنان را از تجاوز به حریم منهیات الهى باز داشته است و ترس از خدا را ملازم دلهاى آنان قرار داده است، تا آنجا که شب‌هایشان را بى خواب (به سبب عبادت) و روزهایشان را بى آب (به سبب روزه) گردانیده است.”

تقوا ملکه ای است مقدس و نیرویی معنوی است  که پرهیز از محرمات الهى و همچنین ترس از خدا، از لوازم و آثار آن است.

فان التقوى فى الیوم الحرز و الجنه و فى غد الطریق الى الجنه (خطبه‏ ۲۳۳ ) ؛ همانا تقوا در امروز دنیا براى انسان به منزله یک حصار و به منزله یک سپر است و در فرداى آخرت راه به سوى بهشت است.”

تقوا سپری است که انسان را از گزند رسیدن در امان نگه میدارد. و رستگاری ابدی را برای انسان میسور میسازد.

در خطبه ‏۱۵۶ تقوا را به پناهگاهى بلند و مستحکم تشبیه فرموده که دشمن قادر نیست در آن نفوذ کند.

تقوا حفاظ و پناهگاه است نه زنجیر و زندان و محدودیت. بسیارند کسانى که میان «مصونیت» و «محدودیت» فرق نمى‏نهند.

قدر مشترک پناهگاه و زندان «مانعیت» است، اما پناهگاه مانع خطرهاست و زندان مانع بهره‏بردارى از موهبت‌ها و استعدادها. لذا مولی الموحدین (ع) مى‏فرماید:

“اعلموا عباد الله ان التقوى دار حصن عزیز، و الفجور دار حصن ذلیل، لا یمنع اهله و لا یحرز من لجأ الیه. الا و بالتقوى تقطع حمه الخطایا” (خطبه‏ ۱۵۷ ) ؛ بندگان خدا! بدانید که تقوا حصار و بارویى بلند و غیر قابل تسلط است، و بى‏تقوایى و هرزگى حصار و بارویى پست است که مانع و حافظ ساکنان خود نیست و آن کس را که به آن پناه ببرد حفظ نمى‏کند. همانا با نیروى تقوا نیش گزنده خطاکاری‌ها بریده مى‏شود.

در خطبه ۲۲۱ مى‏فرماید:

فان تقوى الله مفتاح سداد و ذخیره معاد و عتق من کل ملکه و نجاه من کل هلکه؛ همانا تقوا کلید درستى و توشه قیامت و آزادى از هر بندگى و نجات از هر تباهى است.

ایقظوا بها نومکم و اقطعوا بها یومکم و اشعروها قلوبکم و ارحضوا بها ذنوبکم… الا فصونوها و تصونوا بها (خطبه۲۲۳)؛ خواب خویش را به وسیله تقوا تبدیل به بیدارى کنید و وقت خود را با آن به پایان رسانید و احساس آن را در دل خود زنده نمایید و گناهان خود را با آن بشویید… همانا تقوا را صیانت کنید و خود را در صیانت تقوا قرار دهید.

و هم مى‏فرماید:

اوصیکم عباد الله بتقوى الله فانها حق الله علیکم و الموجبه على الله حقکم و ان تستعینوا علیها بالله و تستعینوا بها على الله (خطبه‏ ۲۳۳ .)؛ بندگان خدا! شما را سفارش مى‏کنم به تقوا. همانا تقوا حق الهى است بر عهده شما و پدید آورنده حقى است از شما بر خداوند. سفارش مى‏کنم که با مدد از خدا به تقوا نائل گردید و با مدد تقوا به خدا برسید.

 

در این وصیتنامه بابدها و نبایدها و جنبه های ایجابی و سلبی کرداری بیان شده است. کلید سلوک معنوی تقوا است و سم و مانع سلوک معنوی دنیا طلبی است. حق گویی و آخرت گرایی شاقول حرکت معنوی است. سالک علاوه بر ارتباط معنوی با حضرت محبوب باید در صحنه فعالیت اجتماعی حضور داشته باشد و دشمن ستمگران باشد و یاور مظلومان. حرکت و فعالیت اجتماعی سازنده مبتنی بر نظم و قاعده مندی است.اصلاح بین مردم از رفتارهای شاخص سالکان الهی است.

ایتام آسیب پذیرترین بخشهای اجتماعی هستند که مومنین باید مددکار و ناجی آنها از جهات اقتصادی، علمی و معنوی باشند.

قرآن منشور همه ابعاد زندگی فردی، اجتماعی، و معنوی انسان است. آگاهی و عمل به آن از ضروریات غیر قابل اغماض سلوک است. اربین عبادات نماز از آنجهت که جامع جمیع حسنات است بعنوان عمود دین بر اقامه آن تاکید شده است.برمراقبت از  حج بمثابه بهترین عبادت فردی و اجتماعی تاکید شده است. در حج فردو  اجتماع مسلمین با ملائکه، و حضرت حق در مکان مقدس در زمان و مکان معین در تعامل سازنده قرار میگیرند که حاصل آن تحول معنوی فرد و جمع و تجدید هویت دینی و معنوی است.

در فراز آخر  حضرت بر جهاد مالی، دفاعی و فرهنگی در راه خدا تاکید میکنند. سپس مومنین را دعوت به ترابط  و پیوند اجتماعی  و انفاق میکنند. پس از آن حضرت امر به معروف و نهی از منکر را ضامن اصلی ادامه حکومت ارزشهای الهی و مکانیسم نظارت و اصلاح سیاسی و اجتماعی بیان میکنند و شدیدا هشدار به عواقب وخیم ترک آن  که مستولی شدن بدکاران برارکان حکومت و جامعه است میکنند.

فی الاجمال حضرت در این منشور علوی سالکان را دعوت به تقوا، اجتناب از دنیا پرستی، حق گویی، اعانت مظلومین، نظم، اصلاحات، حمایت از ایتام، رعایت حقوق قرآن، اقامه نماز، حج، جهاد همه جانبه، وحدت اجتماعی، امربه معروف و نهی از منکر میکنند.

(وصیّت امام علیه السلام به حسن و حسین علیه ما السّلام پس از ضربت ابن ملجم که لعنت خدا بر او باد مى ‏باشد که در ماه رمضان سال ۴۰ هجرى در شهر کوفه مطرح فرمود.نامه ۴۷ نهج البلاغه):

“أُوصِیکُمَا بِتَقْوَى اَللَّهِ وَ أَلاَّ تَبْغِیَا اَلدُّنْیَا وَ إِنْ بَغَتْکُمَا وَ لاَ تَأْسَفَا عَلَى شَیْ‏ءٍ مِنْهَا زُوِیَ عَنْکُمَا وَ قُولاَ بِالْحَقِّ وَ اِعْمَلاَ لِلْأَجْرِ وَ کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً أُوصِیکُمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی بِتَقْوَى اَللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُمْ وَ صَلاَحِ ذَاتِ بَیْنِکُمْ فَإِنِّی سَمِعْتُ جَدَّکُمَا صلى الله علیه واله یَقُولُ صَلاَحُ ذَاتِ اَلْبَیْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّهِ اَلصَّلاَهِ وَ اَلصِّیَامِ اَللَّهَ اَللَّهَ فِی اَلْأَیْتَامِ فَلاَ تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ وَ لاَ یَضِیعُوا بِحَضْرَتِکُمْ وَ اَللَّهَ اَللَّهَ فِی جِیرَانِکُمْ فَإِنَّهُمْ وَصِیَّهُ نَبِیِّکُمْ مَا زَالَ یُوصِی بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَیُوَرِّثُهُمْ وَ اَللَّهَ اَللَّهَ فِی اَلْقُرْآنِ لاَ یَسْبِقُکُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَیْرُکُمْ وَ اَللَّهَ اَللَّهَ فِی اَلصَّلاَهِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِینِکُمْ وَ اَللَّهَ اَللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ لاَ تُخَلُّوهُ مَا بَقِیتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا وَ اَللَّهَ اَللَّهَ فِی اَلْجِهَادِ بِأَمْوَالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ أَلْسِنَتِکُمْ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ وَ عَلَیْکُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَ اَلتَّبَاذُلِ وَ إِیَّاکُمْ وَ اَلتَّدَابُرَ وَ اَلتَّقَاطُعَ لاَ تَتْرُکُوا اَلْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْیَ عَنِ اَلْمُنْکَرِ فَیُوَلَّى عَلَیْکُمْ أَشْرَارُکُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلاَ یُسْتَجَابُ لَکُمْ” .

“شما را به تقوای الهی سفارش مى‏کنم و وصیت مى‏کنم که در طلب دنیا مباشید ،

هر چند ، دنیا شما را طلب کند ، بر هر چه دنیایى است و آن را به دست نمى‏آورید یا از دست مى‏دهید ، اندوه مخورید . سخن حق بگویید و براى پاداش آخرت کار کنید .

ظالم را دشمن و مظلوم را یاور باشید .

شما دو تن و همه فرزندان و خاندانم را و هر کس را که این نوشته به او مى‏رسد ،

به ترس از خدا و انتظام کارها و آشتى با یکدیگر سفارش مى‏کنم . که از رسول خدا ( صلى الله علیه و آله ) شنیدم که مى‏گفت : آشتى با یکدیگر برتر است از یک سال نماز و روزه .

خدا را ، خدا را ، درباره یتیمان . مباد آنها را روزى سیر نگه دارید و دیگر روز گرسنه و مباد که در نزد شما تباه شوند .

خدا را ، خدا را ، درباره همسایگان ، همسایگان ، سفارش شده پیامبرتان ( صلى الله علیه و آله ) هستند . رسول الله ( صلى الله علیه و آله ) همواره درباره آنان سفارش مى‏کرد ، به گونه‏اى که گمان بردیم که برایشان میراث معین خواهد کرد .

خدا را ، خدا را ، درباره قرآن ، مباد که دیگران در عمل کردن به آن بر شما پیشى گیرند .

خدا را ، خدا را ، درباره نماز ، که نماز ستون دین شماست . خدا را ، خدا را ، درباره خانه پروردگارتان . مباد تا هستید آن را خالى بگذارید که اگر زیارت خانه خدا ترک شود ، شما را در عذاب مهلت ندهند .

خدا را ، خدا را ، درباره جهاد به مال و جان و زبان خود در راه خدا ، بر شما باد پیوند با یکدیگر و بخشش به یکدیگر و زنهار از پشت کردن به یکدیگر و بریدن از یکدیگر . امر به معروف و نهى از منکر را فرو مگذارید ، که بدترین کسانتان بر شما سرورى یابند و از آن پس ، هر چه دعا کنید به اجابت نرسد” .

 

علی در زمان خود تنها بود و امروز نیز تنهاست چون ما با همه ادعاهای گزافمان از اصلاحات علوی دور مانده ایم، بر سرسفره علی نشسسته ایم اما راه علی را فراموش کرده ایم. اگر راه علی در میان ما زنده بود تضاد طبقاتی در جامعه به اصطلاح اسلامی بیداد نمیکرد و فساد اخلاقی و اقتصادی  جامعه را متعفن نکرده بود. شبهای قدر فرصت مناسبی است که سیاسیون و صاحبان قدرت در خلوت خود به نقد و ارزیابی عملکرد خود بر اساس ارزشهای علوی بپردازند و با شهید رمضان بیعت کنند که از فردا جبران مافات میکنند و حقوق مردم را ادا میکنند. راه توبه و راه اصلاحات باز است. تا دیر نشده است بسوی علی و اصلاحات علوی بازگردیم تا همچون اول انقلاب، عطر دل انگیز دوستی، صداقت، جوانمردی، وحدت، معنویت و ایثار فضای جامعه را پر کند.

کلیدواژگان: امام علی، اصلاحات، تقوا، امربه معروف و نهی از منکر، نقد قدرت، شهید رمضان، عرفان، منشور علوی.

۱۸ رمضان ۱۳۹۲

 

 آکادمی مطالعات ایرانی لندن (LAIS)