معنا و تاریخ عرفان و تصوف در گذشته و امروز

آیت الحق دکتر سید سلمان صفوی

بر اساس مکتوبات تاریخی همچون «شرح گلش راز» شبستری، عرفان اسلامی در اصطلاح عبارت است از: دانشبه حضرت حق سبحانه و تعالی از حیث اسماء و صفت و مظاهر آن و احوال مبدأ و معاد و حقایق عالم و کیفیت بازگشت آنها به حقیقت واحد یعنی ذات احدیت وَ همچنین معرفت طریق سلوک و سفر بازگشت به حضرت حقاز طریق تهذیب و پالایش نفس. معرفت عرفانی از طریق کشف و شهود قلبی حاصل می شود، نـه با بحث و استدلال. حافظ شیرازی می فرماید:

شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بسکه نـه هر کو ورقی خواند معانی دانست.

آغاز عرفان اسلامی از زمان تنزیل وحی بر رسول الله و بعثت نبی اکرم(ص) است. بدین معنا که منشأ عرفان اسلامی؛ وحی و احوالات معنوی رسول الله(ص) است.بر اساس کتب تخصصی، «تصوف» در اصطلاح عبارت است از: «خالی کردن قلب انسان از ماسوی الله». جنید بغدای می فرماید: «تصوف اصطفاست. هر که از ماسوی الله گزیده شد، صوفی است». صوفی از صفا مشتق شده و به معنای مصفا کردن وجود انسان به صفات الهی و منوّر نمودن قلب به نور خداوند است. بنا بر قول معروف؛ «اصحاب صفه» اولین طبقه صوفیان بودند. «اصحاب صفه» اصحاب فقیر نبی اکرم(ص) بودند که در مسجدالنبی زندگی می کردند و همیشه در حال عبادت خدا و مهیای جهاد در رکاب رسول الله(ص) بودند.

بنا بر کتب تاریخی و مشهور شرح حال رجال معنوی دین نظیر «طبقات الصوفیه» اثر ابوعبدالرحمن محمد سلمی نیشابوری (قرن چهارم)، «حلیهالاولیاء» ابونعیم اصفهانی (قرن چهارم)، «رساله قشیریه» اثر ابوالقاسم قشیری (قرن پنجم)، «کشف‌المحجوب» هُجویری (قرن پنجم) و «تذکرهالاولیاء» فریدالدین عطار نیشابوری (قرن ششم)به طور تاریخی تا دوره صفویه، طبقه «اولیاءالله» را «متصوفه» می خواندند. پس از غلبه ظاهرگرایان و سپس اخباریون در دوره صفویه، اصطلاح عرفان و عرفا در ایران بیشتر به کار برده شد، اما در جهان اسلام اصطلاح «تصوف اسلامی» بر «عرفان اسلامی» غلبه دارد و به ویژه در ادبیات عربی اصطلاح عرفان چندان به معنای طبقه اولیاءالله از اویس قرنی تا امام خمینی نیست، بلکه اصطلاح «تصوف اسلامی» معمول و رایج است. در ادبیات فارسی از اواسط دوره صفویه به خاطر حمله برخی متکلمین، فقها و اخباریون به صوفیه؛ اصطلاح «عرفان» رایج شد و اهل تصوف برای گریز از تکفیر و تفسیق آنها بیشتر از اصطلاح «عرفان» استفاده کردند، اما در مجامع طریقتی همچنان اصطلاح تصوف بر عرفان غلبه دارد.

در برخی موارد «عرفان» به جنبه نظری دانش معنویت اسلامی و «تصوف» به جنبه عملی دانش معنویت اسلامی اطلاق می شود. برای مثالکتاب «تذکرهالاولیاء» عطار مشتمل‌است بر مقدمه و ۷۲ باب که هریک به زندگی، حالات، اندیشه‌ها و سخنان یکی از مشایخ تصوف مانند امام جعفرصادق(ع)، حسن بصری، ابراهیم ادهم، شقیق بلخی، معروف کرَخی، بایزید بسطامی، جنید بغدادی و منصور حلاج می‌پردازد.

امروز طریقت های تصوف در جهان اسلام زنده و فعال هستند و میلیون ها نفر بر اساس آن سیر و سلوک می کنند، مانند طریقت های «شاذلیه» و «خلوتیه» در مصر، «مولویه» و «بکتاشیه» در ترکیه و آلبانی، «قادریه» و «نقشبندیه» در بوسنی و آسیای مرکزی، «نعمت اللهیه»، «خاکساریه» و «ذهبیه» در ایران، «چشتیه» در هند، «رفاعیه» در عراق، «تیجانیه» در سنگال و «صفویه» در اروپا. متصوفه در طول تاریخ نقش مهمی در مبارزه و جهاد با استعمار اروپایی در افریقا و روسیه ایفا کرده اند، ازقبیل نهضت شیخ شامل در روسیه و عمرالمختار ملقب بهشیخ الشهداء، و شیخ المجاهدین و أسد الصحرا در لیبی و نهضت شیخ صفی­الدین اردبیلی و امام خمینی در ایران.

تصوف امروز سد محکمی در مقابل وهابیت و افراط گری در جهان اسلام است. برخی چهره های معروف فرهنگی اروپا نیز از برجستگان تصوف اسلامی در غرب هستند، نظیر رنه گنون در فرانسه، مارتین لینگز در بریتانیا، تیتوس بورکهارت در سوئیس و ویلیام چیتیک و کبیر هلمینسکی در آمریکا. البته اخیراً برخی عرفان های کاذب و سکولار رایج شده که کلیه طرائق ریشه دار اسلامی با آنها مخالف اند. به طور تاریخی صوفیه همچون مولوی و حافظ خود نقاد برخی مدعیان عرفان و تصوف بوده اند. حافظ می فرماید:

نقد صوفی نه همه صافی بی‌غش باشدای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد

در کتب معتبر عرفانی نظیر «اوصاف الاشراف» خواجه نصیرالدین طوسی، «فتوحات مکیه» و «فصوص الحکم» محی الدین، «مثنوی معنوی» جلال الدین محمد مولوی، «سیر و سلوک» بحرالعلوم، «المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء» فیض کاشانی و «عرفان ثقلین؛ مبانی نظری و عملی عرفان و طریقت صفویه»، نشانه ها و مشخصات عرفان و تصوف اصیل اسلامی بیان شده است. برای مثال «اوصاف الاشراف» که رساله‌ای به زبان فارسی در زمینه عرفان عملی است؛ مراحل سیر و سلوک را از ابتدای راه تا پایان بیان کرده است. «اوصاف الاشراف» کتابی است که به صورت کوتاه و مختصر به نگارش درآمده است. هر فصل‌ کتاب با یک آیه‌ از قرآن آغاز می‌شود و در مباحث به احادیث و آیات قرآن کریم استناد شده است.این کتاب شش بخش دارد که همه بخش ها جز بخش آخر، از شش فصل تشکیل شده اند:

بخش اول: آغاز حرکت؛ فصل‌ها:ایمان، ثبات، نیت، صدق، انابه، اخلاص.

بخش دوم: موانع حرکت؛ فصل‌ها: توبه، زهد، فقر، ریاضت محاسبه، تقوی.

بخش سوم: ویژگی‌های سالکان؛ فصل‌ها: خلوت، تفکر، خوف، رجا، صبر و شکر.

بخش چهارم: مقدمات وصول؛ فصل‌ها:‌ارادت، شوق، محبت، معرفت، یقین، سکون.

بخش پنجم: ویژگی‌های اهل وصول: فصل‌ها: توکل، رضا، تسلیم، توحید، اتحاد، وحدت.

بخش ششم: فناء.

برخی از کتب عرفان و تصوف اسلامی علاوه بر خانقاهها، در حوزه های علمیه نیز برای افراد مستعد که درس خارج فقه و کلام فلسفه خوانده اند، توسط اساتید برجسته مانند علامه حسن زاده آملی و آیت الله العظمی جوادی آملی تدریس می شود. برخی از این کتب عبارتند از: «منازل السائرین» خواجه عبدالله انصاری، «فصوص الحکم» محی الدین، «تمهید القواعد» (کتابی در عرفان نظری به زبان عربی) اثر صائن الدین علی بن محمد ترکه اصفهانی عارف قرن هشتم و نهم، «مصباح الانس» ابن فناری (۸۳۴ – ۷۵۱ق) و «شرح مفتاح الغیب» صدرالدین قونوی از شاگردان نامدار محی ‌الدین عربی.

امام خمینی (قدس سره) نیز استاد برجسته عرفان و تصوف اسلامی بودند و کتب معتبر عرفان و تصوف اسلامی مانند «فصوص الحکم» محی الدین را قبل از تبعید به نجف در حوزه علمیه قم تدریس می کردند که البته با فشار برخی فقهای ظاهرگرا مواجه بودند.امام خمینی بر اساس مشرب محی الدین کتب متعدد عرفانی تالیف نمودند، مانند«شرح دعاى سحر»، «مصباح الهدایه الى الخلافه والولایه»، «تعلیقه على الفوائد الرضویه» قاضی سعید قمی، «سر الصلوه»، «آداب الصلاه»، «چهل حدیث»، «تعلیقه بر فصوص الحکم« محی الدین و «تعلیقه بر مصباح الانس» فناری. استاد عرفان امام خمینی عارف صمدانی آیت الله العظمی محمدعلی شاه آبادی بودند.امام خمینی در نامه به گورباچف؛ برای دعوت او به اسلام حقیقی، وی را به خواندن کتب محی الدین مؤسس عرفان و تصوف نظریو صدرالمتألهین مؤسس حکمت متعالیه دعوت نمودند.