دکتر سید سلمان صفوی
آکادمی مطالعات ایرانی لندن
مرکز تحقیقات و مطالعات شیخ صفی الدین اردبیلی
مقدمـه:
چهارم مرداد به نام روز ملی بزرگداشت شیخ صفی الدین اردبیلی در شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران، به ریاست رییس جمهور دکتر حسن روحانی در تاریخ سه شنبهسوم دی ۱۳۹۸ تصویب شد.
با توجه به اهمیت روزافزون نقش ایران و تشیع در روابط بینالملل و نقش تصوف در مقابله با افرطگرایی دینی که در شرایط کنونی در عملکرد داعش بروز یافته؛ معرفی مجدد شیخ صفیالدین اردبیلی پدر معنوی ایران مدرن و عارف برجسته جهان اسلام از منظر فلسفه سیاسی ضروری است.
شیخ صفیالدین اردبیلی عارف بزرگ و تمدنساز جهان اسلام در سال ۶۵۰ هـ.ق. / ۶۳۱ هـ.ش پای به عرصه وجود نهاد. نسب شیخ صفیالدینبا نوزده واسطه به امام موسىکاظم(ع) امام هفتم شیعیان اثنیعشری میرسد.(زاهدی، سلسلهالنسب صفویه) در مکاتبات رشیدی با القابی نظیر «کاشف اسرار قرآن»، «خلاصه نوع انسان»، «قطب فلک ولایت»، «مهر سپهر هدایت»، «شجره ثمره مروت»، «ثمره شجره فتوت» و در کتاب «ریحانه الادب» با القابی نظیر «برهان الاصفیاء»، «قطب الأقطاب» و «شیخ العارفین» به شیخ(قدساللهسره) اشاره شده است.
مقامات و کرامات بسیاری به شیخ صفىالدین منسوب شده که بین خاص و عام مشهور است و در کتب متعدد از جمله «صفوه الصفا»اثر ابنبزاز اردبیلی تألیف قرن هشتم هجری(۷۵۹ هـ.ق.)، «تذکره شیخ صفیالدین»، «روضات الجنات» و «طرایقالحقایق»(جلد دوم، صص۳۲۲-۳۲۵) مندرج است. شیخ صفیالدین اردبیلی و امام خمینی دو عارف بزرگ تاریخساز بودند که نقش مهمی در ساختن فرهنگ و تمدن شیعی و ایران امروز ایفا کردند.
شهر اردبیل خاستگاه معنوی و سیاسی جنبش عرفانی و سیاسی صفویه است و نقش مهمی این شهر کهن و مقدس در تاریخ ایران داشته است.اصفهان میراث دار اردبیل و تبریز و پایتخت سیاسی و فرهنگی دوره طلایی سلسله جلیله صفویه است.
پروفسور سید حسین نصر استاد مطالعات اسلامی دانشگاه جورج واشنگتن مینویسد: «طریقتصفویه از لحاظ تاریخ قرون اخیر ایران از اهمیت خاصی برخوردار است. از آنجا که این طریقت نه تنها تاریخ سیاسی – اجتماعی ایران را به کلی متحول کرد و برای نخستینبار پس از انقراض ساسانیان به ایران وحدت سیاسی بخشید، بلکه از آغاز یک طریقت شیعی بود و سهم اساسی در مبدل ساختن ایران به یک مملکت شیعه دوازده امامی داشت. در تاریخ اسلام هیچ مورد دیگری دیده نمیشود که در آن یک طریقت عرفانی چنین نفوذ سیاسی و مستمری در سرزمینی چنان پهناور مانند ایران داشته باشد. طریقت صفویه مستقیماً توسط خاندان صفوی، سلسله صفویه را به وجود آورد، ایران را متحد ساخت و مذهب جعفری را مذهب رسمی یکی از بزرگترین بلاد اسلامی گردانید.»[۱]
جامعیت شخصیت شیخ صفیالدین اردبیلی:
شیخ صفىالدین در «صفوهالصفا» عارفى متشرع و معتدل، رهبری بزرگمنش، مهربان، اجتماعى و صاحب نفوذ بین اقشار و طبقات مختلف جامعه اعم از فقیر و غنی، سلطانو رعیت، شهرى و روستایى و عالِم و عوام معرفى شده است. شیخ صفیالدین مریدان خود را به پیروى از شریعت، طریقت،اخلاص، رعایت اخلاقخوش، نیکوکارى، مردمدارى و تعاون اجتماعی فرا مىخواند. شهرت و محبوبیت عظیم و بىنظیر شیخ که در دوره جانشینان او نیز ادامه و توسعه یافت، منجر به برپایى دولت مقتدر صفوى و استقلال ایران براساس سه اصل تشیـع، تصوف و ملیت گردید.
از شیخ صفىالدین کتاب مستقلى بر جاى نمانده، اما مطالعه باب چهارم کتاب «صفوهالصفا» که به تفاسیر عرفانى شیخ(قدساللهسره) از آیات قرآنى، احادیث نبوى، کلمات و الفاظ مشایخ صوفیه و ابیات عارفانه اختصاص دارد، نشان مىدهد که او علاوه بر زعامت، مرشدیت و سیاستمداری؛ مردى صاحب کرامات عالیه، مفسر قرآنکریم، مفسر روایات نبوی و علوی، فقیهی عالمو شاعر بوده است. شیخ در تفسیر قرآنکریمبه اشعار حضرت مولانا، سنایى، عطار و عراقى استشهاد کرده است.
اهمیت علمی شیخ صفی الدین اردبیلی:
اهمیت علمی شیخ در سه حوزه تفسیر ادبیات عرفانی، تفسیر قرآن و تفسیر احادیث تبیین میشود. تفاسیری بر اشعار عرفانى بزرگانی نظیر عطار، سنایی، مولوی، کرمانی، روزبهان بقلی و عراقى از جمله ویژگیهای مهم شیخ صفیالدین است که گویای استمرار علمی و معنوی سنت عرفان و تصوف است.
تفسیر غزل ۱۷۲۶ کلیات شمس تبریزی مولانا جلالالدین محمد مولوی؛
بیار باده که دیــــری است در خمار توام
اگرچه دلـــــــــق کشانم نه یار غار توام
شیخ(قدساللهسره) میفرماید: چون آن روز مِـى «أَلَستُ بِرَبِّکُم»(سوره اعراف: آیه ۱۷۲) خوردهایم، اگرچه به دلق این قالب وجود درآمدهایم، لیکن هنوز خمار آن شرابیم. مراد از دلق؛ قالب جسمانى است که اکنون تمناى مِى جان مىکند و همان شراب را مىخواهد. آن شُرب از خاشاک خاکى بدن، صافى است.[۲]
تفسیریک بیت از شیخ فریدالدین عطار نیشابوری:
از بشرى رسته بــــــــود باز براى بشر
تا به کمال آورد خانه نقصان گـــــــرفت
شیخ میفرماید: سالک زمانی از عالم بشرى رهایی مییابد که جذبات الهى او را مجذوب گرداند. یعنى چندانکه در عالم بشریت و عقل است و از جذبات الهی محجوب است؛ در نقصان است و به عالم بشریت و عقل مقید است. چون مجذوب شود و در جذبات الهى از عالم بشرى رهایی یابد، پرواى صَلاح عالم بشرى از او سلب میگردد و با کسب معرفت، از اسرار نیز آگاه میشود و به معرفتالله نائل میگردد. لیک اگر در آن عالم بمانَد و او را به عالم بشرى باز نفرستند، ارشاد و تربیت از او به ظهور نمیرسد. لذا براى ارشاد و تکمیل و تربیت بشر او را به عالم بشرى که خانه نقصان است بازپس میفرستند تا به تربیت و ارشاد و تکمیل مریدان و سالکان بپردازد.[۳]
تفسیر یک بیت از دیوان اوحدی مراغهای (قصاید):
مردم نشسته فارغ و من در بــــــــلاىدل
دل دردمند شد ز که جویــــــم دواى دل
شیخ(قدساللهسره) میفرماید: اهل ظاهر در غفلت هستند و آن سِتر است. اهل تجلى؛ اهل دل وَ در عالم مکاشفه، مشاهده و معاینه هستند. اهل عالم سِتر، فارغ وَ از معامله اهل تجلى غافلاند. اسرار الهی بر اهل دل مکاشفه، مشاهده و معاینه ظاهر میگردد، چنان که اگر ذرهاى از آن بر کوه ظاهر شود، محو و متلاشى میگردد: «لَرَأیتَهُ خاشعا مُتَصَدِّعاً مِن خَشیَهِ اللهِ»(سوره حشر: آیه ۲۱) مصرع «دل دردمند شد ز که جویم دواى دل»؛ اشاره بدین معناست که اصحاب ظاهر از این حال غافلاند و خلایق از درمان آنچه از حق به دل مىرسد عاجزند، مگر آن که دواى دل نیز از حضرت حق باشد.[۴]
اهمیت دیگر شیخ صفیالدین مکتب تفسیری او در تأویل قرآنکریم است. شیخ نکات عمیقی در تفسیر برخى آیات قرآن بیان کرده است.شیخ در تفسیر آیات قرآنی از روش تفسیر قرآن به قرآن، اجتهاد تأویلی و مستندات روایی استفاده کرده و از وحی، عقل، نقل، دل، و هنر برای تفسیر آیات کریمه قرآنکریم بهره برده است. برای مثال از شیخ سؤال کردند: آیه: «أَلا إِنَّ أَولِیاءَ اَللهِ لا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنُونَ»(سوره یونس: آیه ۶۲) و حدیث«اَلمُخلِصُون عَلىَ خَطَر عَظِیم» در عدم خوف و حزن وُ اثبات خطر عظیم، با یکدیگر تناقض دارند؟
شیخ(قدساللهسره) فرمود: «المُخلِصون عَلىَ خَطر عَظِیم» در مورد افرادی است که علایق نفسانى خود را قطع کردهاند و از آنها نجات یافتهاند، اما همچنان از مکر نفس در خطرند، یا عمرشان وفا نمیکند به انتهاى کار و مقصد برسند. برای مثال کسى که قصد حج میکند و علایقی از قبیل مال، خانواده و فرزند مانع او میشود؛ اگر با آنها مشغول شود و سخنشان را بپذیرد، از مقصد بازمیماند، اما اگر این موانع را پشت سر بگذارد و روى به مقصد آورد و قدم در راه نهد، از قید این علایق نجات مییابد. لیکن تا رسیدن به کعبه از جانب راهزنان، کمبود آذوقه، بیماری و یا مرگ در خطر است، اما با وصال به کعبه، از این بیم و خطرات ایمن میشود. این حال، مخصوص افراد مبتدى و احوال ظاهری است.
در احوال معنوى؛ چون صوفى از قید نفس و صفات و علایق نفسانی رهایی یابد و با قطع علایق نفسانى و شیطانى، قدم در صراطمستقیم نهد: «وَ أَنَّ هذا صِراطِی مُستَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ»(سوره انعام: آیه ۱۵۳) از جانب سایر راههای شیطانی در معرض خطر قرار میگیرد که: «وَ لا تَتَّبِعُوا اَلسُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُم عَن سَبِیلِهِ»(سوره انعام: آیه ۱۵۳) سالک تا زمانی که در راه است در بیم و خطر است، اما با رسیدن چون به مقصد وصال و قدم نهادن در حرم وصال «وَ أَنَّ إِلى رَبِّکَ اَلْمُنْتَهى»(سوره نجم: آیه ۴۲) و گام نهادن در حرم کعبه دل، ایمن میشود: «وَ مَن دَخَلَهُ کانَ آمِناً»(سوره آلعمران: آیه ۹۷) و از بیم و خطر راههای شیاطین نجات مییابد: «أَلا إِنَّ أَولِیاءَ اَللهِ لاخَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنُونَ»(سوره یونس: آیه ۶۲) البته بیم و خطری که از دل سالک بیرون میرود، خاصِّ دنیا و مافیها و آخرت است، اما خوف و خشیت حقتعالی بر او غالب میگردد. هر اندازه ترس از عظمت حقتعالى بیشتر بر دلش غالب شود و معرفتش افزونتر گردد؛ ترس او نیز افزایش مییابد که: «انّى لا علمهم بِالله وَ اَشُدَّهُم لَهُ خَشیَه» زیرا اگر ترسی از عظمت حقتعالى نداشته باشد، زیانکار میشود: «فَلا یَأمَنُ مَکرَ اَللهِ إِلاَّ اَلقَومُ اَلخاسِرُونَ»( سوره اعراف: آیه ۹۹)[۵]
اهمیت دیگر شیخ صفیالدین تفسیر عرفانی احادیث است. شیخ در تفسیر احادیث؛ مطالب نغز و دقیقی در باب مراتب سیر و سلوک فرموده و گاه از یک حدیث شش کلمهای چندین قاعده سلوکی استنتاج کرده است. برای مثال از شیخ سؤال کردند: «امیرالمؤمنین على(ع) میفرمایند: «مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبّهُ» آیا میتوانیم از این سخن استنباط کنیم که چون نفس خود را بشناسیم به تحقیق خداىتعالى را شناختهایم؟»
شیخ(قدساللهسره) فرمود: معناى «مَن عَرَفَ نَفسَهُ» این است که سالک به نفس خود عارف شود و پس از بینایی نسبت به عیوب نفس خود، به اصلاح آن مشغول شود. طهارت از عیوب، تزکیه است. هر که از نفس خود تزکیه شود، با دوری از نفس، رستگار شده، از عذاب حقتعالى ایمن میگردد و متوجه حقتعالى میشود. پس از کسب معرفت نفس، خود را میشناسد و با بیرون رفتن از خودیِ خود، چشمش به حضرتحق بینا میشود. معرفت حقتعالى پس از معرفت نفس حاصل میگردد. صُنع دلیل وجود صانع است، پس قصد؛ تقرّب است، نه تحقیق.»[۶]شیخ از این حدیث علوی، مجتهدانه چند قاعده عرفانی از قبیل: یقظه، طلب و اردات، تزکیه، تخلیه، تحلیه، تجلیه،معرفت، یقین(علمالیقین، عینالیقین و حقّالیقین) و قرب استنتاج کرده است.
از طریق مقایسه تفسیر شیخ(قدساللهسره) با تفسیر شارح «غرر الحکم و درر الکلم» بر این حدیث؛ عظمت و برتری علمی و معرفتی شیخ آشکار میشود. شارح «غررالحکم و دررالکلم» تألیف جمالالدین محققخوانساری در تفسیر حدیث شریف مذکور میگوید: «مراد این است که هرکس نفس خود را بشناسد؛ پروردگار خود را میشناسد. به اعتبار این که از شناخت خود میتوان به وجود پروردگار و علم و قدرت او پی برد.(چنانکه در کتب کلامیه استدلال کردهاند) و یا وجود پروردگار در مرتبهای از ظهور است که وقتی کسى خود را بشناسد؛ وجود خود را نیز میشناسد. و اللهتعالى یعلم»
اهمیت سلوک عملی در طریقت صفویه:
شیخ صفیالدین اردبیلی به طور سازمانیافته ذکر، خلوت و مراقبه قلبی را در دستگاه عرفان عملی خود برجسته نمود و شریعت را مبنای عرفان قرار داد. قرآنکریم در تعالیم نطری و عملی عرفان و طریقت شیخ صفیالدین نقش محوری برجسته دارد. شیخ صفیالدین نفسشناسی عرفانیو روانشناسی عرفانی را با طرح آرای خودتوسعه بخشید.
برخی از عرفا(برای مثال در مکتب بغداد) معتقدند براساس ریاضت شدید میتوان به نکات ظریف عرفانی دست یافت. اما شیخ صفیالدین بر مراقبت قلبی به طور مستمر تأکید کرده و معتقد است از طریق مراقبه قلبی بهتر به حقیقت واصل میشویم.شیخ بر دو نوع مراقبه رفتاری و قلبی تأکید کرده است.
شیخ از جنبه نظری و عملی با تعامل سازنده بین طریقت با دستگاه علما و نهادهای سیاسی؛ طریق متعادلی بنیان نهاد. این تعامل سازنده منجر به تشکیل حکومت صفویه و تثبیت تشیع در ایران و استقلال و یکپارچگی ایران شد. شیخ از پرچمداران نظریه تقریب مذاهب اسلامی است و خود و جانشینانش در تقویت و تقویم و تعمیق آن گامهای مهمی برداشتند. متأسفانه عثمانیها که رقیب صفویه شدند در تخریب ابن بُعد سازنده شیخ صفیالدین و جنبش صفویه موفق شدند و دروغ سُنیکشی صفویه را وارد تاریخ کردند، در حالی که شیخ و اخلافش همواره تقریب مذاهب را پیگیری میکردند و در حکومت صفویان نیز صاحبمنصبان متعدد در قشون و نهادهای سیاسی حکومتی حضور مهم داشتند.
«اعتدال در تصوف» از دیگر نکات با اهمیت طریقت شیخ صفیالدین اردبیلی است. حضرت شیخ میفرماید: «ما را کشف و کرامات و قدم و همت است. «کشف» آن است که سالک به عیوب و هنر خود بینا گردد، «کرامات» آن است که از درون خود، قطع علایق نماید و دل خود را مجرد گرداند، «قدم» آن است که سفرى بیرون از خود کند تا به مقصد برسد و «همت» آن است که سر به دو کون و مادونِ حق فرود نیاورد.»[۷]
شیخ درباره «ذکر خفى» و «ذکر جلى» که مورد بحث طرق مختلف صوفیه است نیز کلام جامعى دارد: «در مراحل اولیه سلوک که بیمارى نفسانى، شدید و وابستگى جسمانى، قوى است؛ ذکر جلى خوب است و وقتى سالک به دل نزدیکتر شود با ذکر خفى تربیت مىشود.» غیاثالدین محمد وزیر نظر شیخ را درباره ذکر «لا اله الا الله»به روش (چهار ضربى) سؤال کرد. شیخ قدساللهسره فرمود: «ذکر طیبه «لا اله الا الله» کلمه اخلاص است و باید با اخلاص گفته شود.»[۸]
از منظر شیخ؛ تصوفِ حقیقی به ظهورحالات و رفتار نیکو شناخته میشود؛ نه به رفتار ظاهرالصلاح حتی با خانقاهنشینی. شیخ با کلام آسمانی عشق را ورای محاسبات علوم حصولی بر میشمرد:طریقتعرفانی شیخ صفیالدین اردبیلی(طریقت صفویه) جمع شریعت،طریقت و حقیقتجهت وصول به حضرت حق جلَّجلاله است.
شیخ بر آیه «وَ الَّذِینَ جاهَدوا فِینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا»:«و آنان که در راه ما به جان و مال جهد کردند.» فرمود: «مراد از سبُل، شریعت و طریقت و حقیقت است که چون جهد در رضای ما نموده باشد، هر سه راه را به او بنماییم. راه شریعت را به صورت میتوان قطع کرد و آن راه حج، غزا، طلب ظاهری و باطنی و سفر مباح در طلب کسب حلال است.[۹]راه طریقت را به صفت میتوان قطع کرد؛ وقتی نفسرا به شریعت بند کنند بند صفت گشاده میشود و به صفت، طریق طریقت قطع میکند. راه حقیقت را به دل میتوان قطع کرد وَ آن راهی است از دل به حضرت حق. وقتی علایق و عوایق نفس قطع شود آن راه بر دل گشوده میگردد.»
به اعتقاد شیخ صفیالدین بهترین طریق سلوک، «طریقتعشق»است که طریق ابراهیم نبی(ع) است. منابع تعالیم طریقت عرفانی صفویه تعالیم کلام اللهمجید، سنت معصومین(علیهمالسلام)، تجربه معنوی و سیره اولیاءاللهاست. سلوک معنوی بدون تقید به دستورات شریعتامکانپذیر نیست و سالک و عارف میبایست تا پایان عمر به دستورات شرع مُبین اسلام عامل باشند.
معرفت، بندگی خداوند، محبت، توکل، جهاد اکبر، ترویج و تعظیم شعائر و تعالیم چهارده معصوم(علیهمالسلام)، انتظارحضرت حجت(عج)، حُسن خُلق، فُتُوَّت، تعاون اجتماعی، رشادت، کمک به مظلومین و فقرا و خدمت به خلق از شعائر اصلی طریقت صفویه است.
«اجتماعی کردن تصوف» از دیگر کارهای مهم شیخ صفیالدین است. حُسناخلاق، سخاوت، گذشت و جوانمردی از ارکان عرفان اجتماعی شیخ است. شیخ قدساللهسره موفق شد با انعکاس عرفان از کنج زاویهها بر حیات جامعه و ادغام ذکر و فکر و عمل؛ حیات معنوی فردی و اجتماعی را در هم آمیزد و آنها را در صحنه زندگی اجتماعی بُروز عینی دهد.
«ارتقاء جایگاه و کارکرد خانقاه» یکی دیگر از آثار مهم طریقت صفویه است. خانقاه شیخ صفیالدین به مرور محل تجمیع معنویت، هنر و سیاست گردید. بقعه شیخ صفیالدین در اردبیل از جهت معماری زیباترین خانقاه در جهان و «تجسم کامل فلسفه هنر اسلامی» است. کتیبههای بقعه حاوی آیات قرآنی، احادیث نبوی و شعائر اهلبیت(علیهمالسلام) به ویژه مولیالموحدین علی(ع) و حیاط آن مزار شهدای جنگ چالدران است که به عشق امام حسین(ع) در دفاع از پایتخت حکومت شیعه صفویه در مقابل تهاجم عثمانی به تبریز؛ به شهادت رسیدند و کربلای عراق را به کربلای ایران وصل کردند.
بقعه شیخ صفیالدین از جنبه هویتی؛ «نماد معنویت و مقاومت تشیع» و «خاستگاه استقلال جغرافیای سیاسی جهان تشیع اثنیعشری» است. مقبره شیخ صفیالدین پدر معنوی ایران امروز و شاه اسماعیل صفوی معمار ایران شیعی در بقعه با شکوه شیخ صفیالدین است و تا امروز نیز زیارتگاه محبان اهلبیت(علیهمالسلام) است. خانقاه و بقعه شیخ صفیالدین به عنوان میراث جهانی در یونسکو ثبت شده است.
سیادت و تشیع شیخ صفی الدین اردبیلی:
علیرغم برخی تردیدهای برخی مستشرقین غربی به پیشکسوتی ادوارد براون انگلیسی درباره تشیع و سیادت شیخ صفیالدین؛ بر اساس منابع معتبر قبل از حکومت صفویه؛ تشیع و سیادت شیخ صفیالدین امری قطعی است. «از حضرت شیخ صفیالدین اردبیلی(قدساللهسره) سؤال کردند: «چه مذهبی دارید؟» فرمود: «مذهب درویشان، مذهب حق است. فرزند باید در مذهب پدرش باشد. مذهب پدرانمان ، مذهب صراطالمستقیم است که اولیاء مومن به آن راه رفتهاند و به قدر مویی از امر محمدمصطفی و علیمرتضی(علیهمالسلام) خارج نشدهاند، ما نیز در پی آنها میرویم و در روز محشر نزد بنی و وصی و اهل بیت آنان شرمسار نخواهیم شد و اگر سر به فنا دهیم از راه راست باز نمیگردیم. عاشق صادق آن است که این سخن را از من بشنود.»[۱۰]
از شیخ صفیالدین پرسیدند: «شیخ را مذهب چیست؟» فرمود: «ما مذهب ائمه(علیهمالسلام) را داریم و ائمه را دوست داریم.»[۱۱]علیاصغر حبیبی در باب تفکر شیعی شیخ صفیالدین به اشعاری از ایشان اشاره کرده است:
سزاوار محراب و منبر علـــــــــی است
که بر شهر علم نبی در علـــــــــی است
ولی خدا و وصی رســــــــــــــــــول
امام امم در فروع و اصــــــــــــــــــول
همین بس که منصوص الله بــــــــــود
همین بس که ممسوس فی الله بـــــــــود
امامت جز از وی نباشد قبــــــــــــول
که نفس رسول است و زوج بتـــــــــول
اگر نفس احمد نباشـــــــــــــد به پای
تواند که غیری نشیند بـــــــــــــه جای
تقدم خسان را به صـــــــــــــدر کسان
چو تقدیم تبت بر اخـــــــــــلاص دان
پروفسور سید حسین نصر بر این باور است که: «طریقت صفویه از آغاز یک طریقت شیعی بود و سهم اساسی در مبدل ساختن ایران به یک مملکت شیعه دوازده امامی داشت.»[۱۲]
نمودارهایشجرهایسیادتصفویان سندبسیارموثقی درباره سیادت آنهاستکهچنددههقبلازتشکیلحکومتصفویدرنجفاشرفبینخانوادههایساداتودیگرطبقاتوجودداشتهوموردپذیرشبوده است. طبق یکیازایننمودارهاشجرهصفویهتحتعنوان «ذکرنسبمشایخاردویل» بهامامموسیکاظم(ع) میرسد که توسطشخصیشیعهمذهببهنامعلیبنقاسمبنحمزهبنعلیبنمحسنحسینموسوینجفی (کهنزدیکیوخویشاوندیباصفویاننداشته)دریک نسخهخطینگاشتهشدهاست. شیخحیدر پدرشاهاسماعیلمؤسس سلسله صفویه درزماننگارشاینشجرهنامه؛پنجسالهبودهاست.ایننسخهخطیباشماره ۹ –۱۴۰۶ الف درکتابخانهملی بریتانیا درلندننگهداریمیشود.دکترکازوئوموریموتودر سپتامبر ۲۰۱۰با بررسیایننسخه، نمودارشجرهایذکرشدهرا در مقالهای در مجله (IranianStudies) معرفیکرد. در مورد سیادت شیخ صفیالدین؛ مقاله علمی حیدری و بیدهندی در مجله علمی «تاریخ در آئینه پژوهش»، تابستان ۱۳۹۰ تحتعنوان «نگاهی به موضوع سیادت شیخ صفیالدین» قابل توجه و تعمق است.
براساس اسناد تاریخی موجود پادشاهانینظیرشیروانشاهویعقوبآققویونلوسالهاقبلازتشکیلحکومتصفویواحتمالادعاییدستکاریدرمتونتاریخی،اصلسیادتفرزندانشیخ صفیالدینراپذیرفتهبودند. سلاطینیاز قبیلبایزیدعثمانی،شاهسلیمانعثمانیوعبیداللهخانازبکنیزبا وجود جنگ های متعدد با آنها بهسیادتپادشاهانصفویوپدرانشاناعتقادداشتند.
در منابع کهن نیز بر سیادت شیخ تأکید شده است. «روضاتالجنات» نیز شیخ صفیالدین را علوی میخواند. نویسنده این کتاب گرچه سنیمذهب و مخالف اخلاف صفیالدین بوده و با سادات سنیمذهب لاله که صفویه آنها را از تبریز به اصفهان تبعید کردند انتساب و ارادت داشته، از قول مرشد خود شاه مجتبی پسر امیر بدرالدین لاله نقل کرده در زمان حیات شیخ صفیالدین نسب سیادت او ظاهر بود، اما وی در اظهار آن نمیکوشید. زمانی از شیخ سؤال کردند: «مگر شما از اظهار این نسب خوشتان نمیآید؟» شیخ فرمود: «با کدام کار شایسته میتوان خود را به این دودمان نامی نسبت داد؟»
خواجه علی سیاهپوش پسر سید صدرالدین و نواده شیخ صفیالدین در قدس درگذشت و به عنوان فرزند علوی تشییع شد. خواجه عبدالرحیم خلوتیتبریزی متوفا در سال ۸۵۹ در تصنیفی که به نام شیخ شاه ابراهیم صفوی متوفای ۸۵۱ سروده نسبت او را «ابراهیم العلوی الموسوی» ضبط کرده است. این شواهد نشان میدهد دعوی سیادت این قوم به خود شیخ صفیالدین و فرزندان بلافصل او میرسد و همزمان با به قدرت رسیدن و غلبه صفویه به وجود نیامده است. در دوره معاصر نیز دکتر عبدالحسین زرینکوب مهمترین مورخ معاصر تاریخ طرایق، بر سیادت شیخ صفیالدین تأکید داشته و در فصل اول کتاب «دنباله جستوجو در تصوف ایران» ضمن تأکید بر سیادت شیخ صفیالدین، آن را امری یقینی میخواند.
در مورد این مسئله که شیخ صفیالدین تمایل چندانی به طرح سیادت خویش نداشته یک تحلیل وجود دارد و یک نص. براساس نص در کتاب صفوهالصفا، شیخ(قدساللهسره) میفرماید: «ما سید هستیم.»، اما از این سیادت برای تبلیغ خود استفاده نمیکند و از باب تواضع میفرماید: «با کدام کار شایسته میتوان خود را به این دودمان نامی نسبت داد؟» از جنبه تحلیلی برخی میگویند؛ آن زمان دوره شیعهکشی و تقیه بوده و به واسطه ستمی که به خاندان امیرالمؤمنین علی(ع) میشده، آنها نسبت سیادت خود را چندان علنی نمیکردهاند.
سنگ سیادت شیخ صفی الدین در اردبیل:
طبق گزارش منتشر شده در سایت سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، «همزمان با برگزاری همایش بینالمللی شیخ صفیالدین اردبیلی در کتابخانه ملی ایران در تهران (۱۶ دی ماه ۱۳۹۲)؛ قدیمیترین سنگنوشته مرتبط با گرایش مذهبی صفویان و سیادت آنها در دارالارشاد اردبیل کشف و شناسایی شده است.براساس نتیجه بررسیهای علمی دکتر حسن یوسفی باستانشناس دوره اسلامی و صفویهپژوه اردبیلی؛این سنگنگاره با ابعاد ۱۱۷x۴۳x۶ سانتیمتر از جنس رسوبی آهکی سبز تیره و متن آن متشکل از دَه سطر است. هشت سطر این سنگنوشته تقریباً سالم و خواناست، اما ادامه متن در سطرهای نُه و دَه، به خاطر فرسودگی با عوامل طبیعی بیش از چند حرف آن مشخص نیست. طول و عرض هر یک از سطرها ۱۰x۴۳ سانتیمتر است که در داخل کادرهای چهارگوش با خطوط نواری دو سانتیمتری از یکدیگر متمایز میشوند. این سنگنگارهمنحصر به فردکه توسط دکتر یوسفی تحتعنوان «کتیبه سیادت» نامگذاری شده تا دهه ۱۳۷۰ شمسی در سمت غربی بدنه مناره برجی شکل مسجد جامع عتیق نگهداری میشده و در نیمه دوم دهه مذکور برای حفاظت بهتر به محوطه شهیدگاه بقعه شیخ صفیالدین نتقال یافته است.
اثر موردنظر که به زمان برادر ارشد بنیانگذار سلسله صفویه یعنی سلطان علی الصفوی سال ۸۹۵ هجری تعلق دارد، در ۱۳۸۱ توسط این باستانشناس اردبیلی شناسایی و متن آن خوانده شده است. بازخوانی و بازنگری متن کتیبه توسط این پژوهشگر صفویهشناس نه تنها بر سیادت در صفویان در دوره قبل از صفویه دلالت دارد، بلکه بیانگر قدرت رو به رشد نوادگان صفوی در عصر قراقویونلوها و اوجگیری اقتدار سیاسی – مذهبی فرزندان سلطان حیدر صفوی مقارن با حاکمیت رو به زوال آق قویونلوها در اردبیل برای تشکیل دولت ملی ایران در آینده نزدیک است.
با کشف و شناسایی و بازخوانی متن فرمان سنگی که از سلطان علی با عبارت«حضرت هدایت سماء، ولایت آثار و کرامت پناه، سیدالسادات» نام برده شده،فرضیه مورخانی از قبیل کسروی و ولیدی توغان که اعتقاد داشتند در منابع رسمی شیوخ صفوی قبل از شاه اسماعیل از عنوان شیخ یا خواجه استفاده میکردند و هیچ عنوان افتخارآمیز دیگری که دلالت بر سیادت و نسبت علوی صفویان باشد وجود ندارد؛ به طور کلی باطل میشود.
نکته قابلتوجه در ارتباط با تاریخ فرمان سنگی، انطباق تاریخ آن با یکی از نُه نسخه موجود استنساخ شده «صفوهالصفا» است که اصل آن در کتابخانه ایاصوفیه ترکیه(استنساخ ۸۹۶ هـ) به شماره ۳۰۹۹ است و میکروفیلم آن به شماره ۱۱۱۸ در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری میشود. این نسخه در ۱۸ جمادیالاخر ۸۹۶ هجری همزمان با حیات سلطان علی و قبل از تشکیل دولت صفوی مقارن با کتابت فرمان و کتیبه سنگی سیادت تحریر شده است.»[۱۳]دکتر صفیپور معاون مینویسد: «وقفنامه تیمور لنگ بر خاندان شیخ صفیالدین همراه نسبنامهای که قبل از روی کار آمدن صفویان بر سیادت این خاندان تأکید میکند در طوماری حدود شش متر و عرض ۳۷ سانتیمتر تنظیم شده و دارای تاریخ ۸۰۶ هـ.ق. است.[۱۴]
اهمیت تمدنسازی طریقت صفویه:
شیخ صفیالدین اردبیلی پدر معنوی حکومت صفویه و ایران مدرن به عنوان مرکز تشیع در جهان است. طریقت صفویه از جهت تمدنسازی چندین کار مهم انجام داد: اولاً ایران را برای همیشه از یوغ نظریه خلافت آزاد کرد و راه خود را از نظریه خلاف اهل تسنن که در حکومتهای اموی، عباسی و عثمانی مطرح شده بود، جدا کرد. ثانیاً ایران مستقل را تأسیس کرد. دوره صفویه مهمترین دوران تاریخیایران اسلامی به شمار میآید، چرا که نهصد سال پس از انقراض ساسانیان، یک فرمانروایی متمرکز ایرانی بر سراسر ایران آن روزگار حاکمیت یافت.
پس از اسلام چندین فرمانروایی ایرانی مانندصفاریان،سامانیان،آلبویه و سربداران به حکومت رسیدند، اما هیچکدام نتوانستند تمام ایران را تحت پوشش خود درآورده، ملت ایران را تحت یک لوای متحد در آورند. ثالثاً صفویه تشیع اثنیعشری در ایران احیاء و تثبیت کردند و بدینترتیب مرکزیتی پهناور و مقتدر برای شیعیان جهان ایجاد شد. پس از صفویه؛ شیعیان علاوه بر نجات از تقیه و آوارگی دارای یک جغرافیای سیاسی – مذهبی مستقل و قدرتمند شدند که حامی شیعیان جهان در نقاط مختلف جهان گردید.
رابعاً طریقت صفویه مهمترین جنبش عرفانی ایران در تاریخ ایران اسلامیاست که تأثیر سازنده، شگرف و ماندگاری بر جای گذاشته است. طریقت صفویه علاوه بر تأسیس حکومت و جامعه شیعه اثنیعشری در ایران؛ موجب آغاز یک نهضت عظیم فرهنگی – هنری شیعی در جهان گردید که آثار ارزشمند آن تاکنون استمرار دارد. برای مثال در دوره صفویه حکمت متعالیه توسط صدرالمتالهین تأسیس شد و علامه محمدتقی مجلسی و ملامحسن فیضکاشانی «بحارالانوار» و «وافی» دو دایرهالمعارف روایی شیعه را تدوین کردند.
متخصصین هنر دوره صفویه را «عصر طلایی هنر ایرانی» خواندهاند. در این دوره هنرهای مینیاتور، خطاطی، نقاشی و کاشیکاری به اوج خود رسید[۱۵]و معماری تشیع در مساجد، خانقاهها و حسینهها تچلی یافت، «خانقاه شیخ صفیالدین» در اردبیل و «مسجد شیخ لطفالله» و «مسجد امام» در اصفهان سه نمونه برتر معماری تشیع در استاندارد جهانی است. در حوزه ادبیات نیز شعر شیعی تحول شگرف یافت که مرثیه محتشم کاشانی در رثای شهادت امام حسین(ع) و ساقینـامه میررضی آرتیمانی از نمونههای برجسته آن است.
الهی به مستان مـــــــــــــیخانهات
به عقل آفرینان دیـــــــــــــــــوانهات
به دُردیکش لجـــــــــــــــه کبریا
که آمـــــــــــــــد به شأنش فرود انّما
به دُرّی که عرش است او را صــــدف
به ساقی کوثر به شـــــــــــــــاه نجف
به نور دل صبــــــــــــحخیزان عشق
ز شادی به انــــــــــــدهگریزان عشق
به رنـــــــــــــدان سرمست آگاه دل
که هرگز نرفتند جــــــــــــــز راه دل
به اندهپرستان بی پا و ســــــــــــر
به شادیفروشان بی شور و شــــــــــر
کز آن خوبرو، چشم بـــــد دور باد
غلط دور گفتم که خود کـــــــــور باد
به مستان افتاده در پای خـــــــــــم
به مخمور با مرگ با اشتلــــــــــــــم
به شام غریبان به جام صبــــــــــوح
کز ایشان است شام و سحر را فتــــــوح
«در عصر صفویه کتب علمی و دینی متعددی به زبان فارسی ترجمه یا تألیف شد. در تفسیر قرآن: «ترجمهالخواص یا تفسیر زواری» از علی بن حسین زواری از علمای مشهور امامیه معاصر شاه طهماسب صفوی. این تفسیر در سال ۹۴۶ به اتمام رسید. وی کتب متعدد دیگری نیز به فارسی تألیف و ترجمه کرده، از قبیل «روضهالانوار» در شرح نهجالبلاغه، «مکارمالکرائم» ترجمه مکارمالاخلاق طبرسی، «وسیلهالنجاه» ترجمه اعتقادات شیخ صدوق، «طراوهاللطائف» ترجمه طرائف ابن طاووس، «مجمعالهدی» معروف به «قصصالانبیاء» و ….
تفسیر دیگر «خلاصهالمنهج» به زبان فارسی تألیف ملا فتحالله کاشانی (متوفی ۹۸۸) شاگرد علی بن حسین زواری است. کاشانی کتب دینی دیگری هم به فارسی دارد، از قبیل «منهج الصادقین فی الزام المخالفین» در تفسیر قرآن در پنج جلد که کتاب «خلاصهالمنهج» اختصار این تفسیر است و کتاب «تنبیهالغافلین و تذکرهالعارفین» به زبان فارسی در شرح نهجالبلاغه. «جامع عباسی» تألیف شیخ بهاءالدین محمد بن حسین عاملی معروف به شیخ بهائی معاصر شاه عباس صفوی است که با فوت مؤلف ناتمام ماند و مولانا نظامالدین محمد بن حسین قرشیساوجی(متوفی بعد از ۱۰۳۸) به فرمان شاه عباس آن را تکمیل کرد. این کتاب از مهمترین کتب فقهی شیعه در روزگاران اخیر است که چندین شرح و حاشیه بر آن نگاشتهاند.
ملا محمدباقر مجلسی(متوفی ۱۱۱۱) از علمای ذینفوذ پایان دوره صفویه و شیخالاسلام ایران از اواخر عهد شاه سلیمان تا اواخر عهد شاه سلطان حسین نیز کتب متعددی در شرح مسائل مذهبی و اخلاقی شیعه به فارسی و عربی تألیف کرده که از جمله میتوان به «بحارالانوار»، «مشکوهالانوار»، «معراجالمؤمنین»، «جلاءالعیون»، «زادالمعاد»، «عینالحیات» و … اشاره کرد. «کلمات مکنونه» از جمله کتب معتبر کلامی در این عصر به فارسی و عربی تألیف ملا محسن فیضکاشانی (متوفی ۱۰۰۰) شاگرد ملاصدرا است. ملا محسن فیض علاوه بر نگارش کتب متعدد، شعر هم میسروده است. هدایت دیوان اشعار او را حدود شش هفت هزار بیت تخمین زده است.
عبدالرزاق بن علی بن حسین لاهیجی متخلص به فیاض شاگرد دیگر ملاصدرا نیز تألیفاتی در حکمت و کلام دارد که مهمترین آنها «گوهر مراد» خلاصهای در اصول عقاید به زبان فارسی است.»[۱۶] «با روی کار آمدن صفویه زمینه جدیدی برای گسترش تفسیر و ترجمه قرآنکریم به زبان فارسی فراهم آمد که شاخص آنها تفسیر «مواهب علیه» معروف به «تفسیر حسینی» از ملا محسن واعظ کاشفی و تفسیر «منهجالصادقین» ملا فتحالله کاشانی است.»[۱۷]
نهضت فرهنگی شیعی که صفویه در ایران جریانسازی کرد علیرغم تغییر حکومتهای ایران بعد از صفویه همچنان ادامه یافت. شعر امروز شهریار و موسویگرمارودی درباره اهلبیت(علیهمالسلام) ادامه نهضت ادبی دوره صفویه است. انقلاب اسلامی ایران استمرار طریق صفویه است و احترام مسئولین برجسته حکومت ایران نظیر آیتالله خامنهای رهبر ایران نسبت به شیخ صفیالدین[۱۸] بیانگر اهمیت شگرف نهضت شیخ صفیالدین اردبیلی و خاندان مجاهد صفویه است که برای تثبیت و استمرار تشیع در ایران به عنوان پناه شیعیان جهان، شهدای بسیار دادند.
زاویه و بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی:
این زاویه و بقعه شریف با شکوهترین مجتمع عرفانی در جهان اسلام است که شامل زاویه، مقبره شریف حضرت شیخ صفیالدین، شاه اسماعیل صفوی بنیانگذار استقلال ایران، مشایخ صفویه و شهدای جنگ چالدران است. در صفوهالصفا آمده است: «… مرقد منور؛ مقامی است که جنب خلوتخانه شیخ، باغچه، حوض و میان خلوتسرای عام ومزار مریدان بود… جایی که شیخ در بیماری و صحت آنجا استراحت میکرد. زمانی شیخ را در آن موضع وجدی شد و فرمود: از فیضی که نازل شد؛ بدین مقام نیز نصیبی رسید.»
بقعه شیخ صفیالدین در اردبیل یکی از پنج شاهکار تاریخی هنر معماری ایران است. این بقعه متبرکه از قرن هشتم تا کنون محل زیارت و بازدید سالکان حقیقت و هنر اسلامی – ایرانی بوده است. آیتالله خامنهای رهبر ایران در اهمیت این بقعه به خط خود نوشتهاند: «این بقعه جمع بین معنویت، سیاست و هنر است.»[۱۹] ایشان با توجه به نمادهای موجود در بقعه؛ با روش تحلیل محتوا یک استنتاج وحدتن گرانه اسلامی از این بقعه متبرکه و نهضت عرفانی شیخ صفی الدین ارائه کردهاند. اخیرا خانم هستی صفوی، رساله فوق لیسانس خود در سواس، دانشگاه لندن راجع به فلسفه معماری بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی را در لندن منتشر نموده است و در حال تکمیل آن به عنوان رساله دکترا در University of Exeter بریتانیا است. این رساله مهم که فلسفه معماری بقعه و زاویه شیخ صفی الدین اردبیلی را با روش هرمنیوتیکی برای نخستین بار تحلیل علمی کرده است در سال ۲۰۲۰ باتمام میرسد و سپس از سوی انتشارات آکادمی مطالعات ایرانی لندن منتشر میشود.
«گنبد الله الله» نماد این بقعه و مشعر بر «ذکر» طریقت عِلیه صفویه است. هنر عرفانی با والاترین حالت در بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی ظهور یافته است. «به اعتراف محققان هنر اسلامی؛ آرایههای هنری و معماری مجموعه خانقاهی و آرامگاهی شیخ صفیالدین اردبیلی از برجستگی و خلاقیت هنرمندان دوره اسلامی و شناخت عمیق آنها از عرفان اسلامی حکایت دارد. همین مزایا منجر به ظهور و نمایش هنر عرفانی اسلام و شیعی در تزئینات کتیبهای و غیرکتیبهای مجموعه خانقاهی و آرامگاهی شیخ صفیالدین اردبیلی گردیده است.این مجموعه بهترین رصدگاه برای شناخت و رصد عوالم هنر بوده و به نحو احسن توانسته است در برقراری ارتباط انسانی با خدا و شناخت جمال و جلال الهی موفق باشد.
مجموعه تاریخی – فرهنگی شیخ صفىالدین اردبیلی در حال حاضر مشتمل بر بخشهاى ذیل است:۱٫ دروازه اصلی یا سردر بزرگ. ۲٫ حیاط باغ یا حیاط بزرگ(عرصه). ۳٫ مزار شیخ صفىالدین معروف به «گنبد اللهالله». ۴٫ آرامگاه شاه اسماعیل اول. ۵٫ آرامگاه محىالدینمحمد معروف به «حرمخانه». ۶٫ عمارت چینىخانه(خانقاه یا زوایه شیخ). ۷٫ بناى معروف به مسجد جنتسرا. ۸٫ تالار دارالحفاظ؛ قندیلخانه یا نمازخانه. ۹٫ ساحت یا صحن اصلى. ۱۰٫ سردر شاه عباسى.۱۱٫ تالار دارالحدیث (طاق متولى یا دارالسلام). ۱۲٫ مقابر مشایخ صفوى در دو رواق جناحین دارالحدیث. ۱۳٫ محوطه معروف به قبرستان شهیدگاه.۱۴٫ حیاط معروف به مقابر. ۱۵٫چلهخانه جدید. ۱۶٫ حیاط میانی(پیشخوان) ۱۷٫ آثار معماری مکشوفه در کاوشهای باستانشناسی سال ۱۴۱۶/۱۹۹۵ که مهمترین آنها آبانبار(چشمه کوثر)، فضاهای مسکونی خاندان صفوی و بنای هشتی است. ۱۸٫ آثار و بقایای معماری مکشوفه کاوشهای باستانشناسی سال ۱۴۲۸/۲۰۰۷ که مهمترین آنها بخشی از چلهخانه قدیم است.
شیخ صفی الدین اردبیلی از منظر متفکران و محققین معاصر:
مقام معظم رهبری: «شیخ صفیالدین اردبیلی یک عالم، یک عارف، یک مفسر و یک محدث بود. آنگونه که مرحوم علامه مجلسی (بنا بر آنچه از او نقل کردهاند) ذکرمیکند؛ شیخ صفیالدین اردبیلی در ردیف سید بن طاووس و ابن فهدحلی(علمای فقیه و در عین حالعارف) قرار داشت و کسی بود که در کنار علامه حلی در دستگاه شاه خدابنده توانستند جوانههای شیعه را در قرن هفتم و هشتم در این کشور به وجود آورند و پایه فقهی و متین و استدلالی آن را در حوزههای علمیه رایج کنند.بعد هم فرزندان او عرفای مجاهدی بودند.
در تاریخ گذشته در دوران طلوع صفویه، سرزمین اردبیل توانست دو خدمت بزرگ به این کشور بکند. اولاً توانست از کشوری که بخشهای آن از هم جدا وبا هم در حالاختلاف و درگیری بودند، کشوری متحد و بزرگ و مقتدر به وجود آورد. قبل از طلوع صفویه و بعد از دوران سلجوقیان، ایران کشوری بود که هر بخش آن آهنگ جداگانهای مینواخت و از عزّت و عظمت ایران در آن دوران خبری نبود. این عزّت را صفویه (به ایران) دادند.
صفویه از اردبیل طلوع کردند و خاندان عرفای مجاهد و مبارز یعنی اولاد شیخ صفیالدین اردبیلی توانستند این زمینه را به وجود آورند تا فرزندان آنها ایران را به همه عالمیان در دنیای آن روز متحد، مقتدر، عزیز، سربلند و پیشرفته معرفی کنند.خدمت دوم عاملی بود که در واقع پشتیبانی معنوی عامل اول محسوب میشود یعنی احیای مذهب شیعه، مذهب اهلبیت(علیهمالسلام) و ارادت به خاندان پیامبر اکرم(ص).
مردم؛ همین مردم شجاع همین عشایر غیور، از این سرزمین با نام امیرالمؤمنین علی(ع)، با نام امام حسین(ع)، با نام شهدای کربلا، با نام ائمهمعصومین(علیهمالسلام) توانستند بروند و نام خدا، یاد اهلبیت(علیهمالسلام) و آئین مقدس اسلام و فقهمتین جعفری را در سرتاسر این کشور مستقر کنند و کشوری یکپارچه، محکم و مقتدر به وجود آورند. این اقتداری بود که از معنویت، از دین و از تعالیم اهلبیت(علیهمالسلام) به وجود آمد. بزرگانی که در این مدت در طول چند قرن در اردبیل پرورش پیدا کردهاند، همه همین خط مستقیم را نشان میدهند.»[۲۰]
پرفسور سید حسین نصر استاد مطالعات اسلامی دانشگاه جورج واشنگتن: «در تمام تاریخ اسلام هیچ مورد دیگری دیده نمیشود که یک طریقت عرفانی چنین نفوذ سیاسی و مستمری در سرزمین پهناوری مانند ایران داشته باشد. طریقت صفویه مستقیماً توسط خاندان صفوی، سلسله صفویه را به وجود آورد، ایران را متحد ساخت و مذهب جعفری را مذهب رسمی یکی از بزرگترین بلاد اسلامی گردانید. البته در پایان دوره صفویه بین برخی از علمای قشری؛ ضدیّت با عرفان به طور کلی و بالاخص با طریقت صفویه آغاز شد که ثمره آن تنها هجرت ملاصدرا از اصفهان به کهک نبود؛ بلکه تضعیف معنوی جامعه را در پی داشت، چنان که اجازه داد حمله افاغنه به ایران موفق شود و به حکومت صفوی پایان دهد. این فاجعه به حیات سیاسی این طریقت پایان داد، اما ایران اثنیعشری که آنها تأسیس کرده بودند همچنان باقی ماند. اگرچه طریقت صفویه از صحنه سیاست ایران بیرون رانده شد، اما میراث معنوی آن به حیات خود ادامه داد و به همین جهت این میراث هنوز از اهمیت فراوان برخوردار است.»[۲۱]
پروفسور اعوانی رئیس انجمن حکمت و فلسفه ایران: «شیخ صفیالدین اردبیلی، چهره شامخ عرفان اسلامی و از شخصیتهای تأثیرگذار تاریخ ایران و سلسله صفویه محسوب میشود.فتوت و مردانگی شرط عرفان و تشیع است و این ویژگی در شیخ صفیالدین اردبیلی دیده میشود. باید توجه داشت که فتوت اساس جهاد اکبر و جهاد اصغر است. شیخ صفیالدین اردبیلی حقِّ بزرگی بر گردن ایران و تشیع دارد.شیخ صفیالدین جامع شریعت، طریقت و حیقیقت است.شیخ صفیالدین اردبیلی به علوم مختلف توجه ویژه داشت. مقام معظم رهبری درباره ایشان میگویند: «شیخ صفیالدین اردبیلی بین علوم ظاهری و باطنی و حقیقت، طریقت و شریعت جمع کرده است.»[۲۲]
پروفسور اعوانی در تبیین علل عظمت شخصیت شیخ صفیالدین عنوان کرد: «شیخ صفیالدین انسان بزرگی بود که توانست استعدادهای بالقوه جامعه عصر خود را به فعلیت برساند. او خواستههای درونی حضرت رسول(ص) را در زمان خود اجابت کرد. محبت اهلبیت(علیهمالسلام) از مواردی است که در قرآن تأکید بسیاری بر آن شده و شیخ صفیالدین در عصر خود آن را احیا کرد. حضرت رسول(ص) در ازای ادای رسالت خود یک چیز از امت خود میخواهند و آن محبت اهلبیت(علیهمالسلام) است که راهی به سوی خداوند است که در حدیث ثقلین و آیات بسیاری از قرآن نیز بر آن تاکید شده است.تحقق وعده خداوند در مورد مودت اهلبیت(علیهمالسلام) در زندگی شیخ صفیالدین جاری و ساری بود.
از موارد دیگری که شیخ صفیالدین آن را محقق کرد؛ وعدههای حضرت رسول(ص) در مورد ایرانیان بود. پیامبر خدا(ص) در موارد بسیاری نکاتی را در مورد ایرانیان متذکر شدند همانطور که در مورد سلمان فرمودند او از یاران اختصاصی ما و از اهلبیت ما به شمار میرود. یکی از دستاوردهای حکومت صفویه که موجب عزَّت ایران شد؛ حبِّ اهلبیت(علیهمالسلام) و تحقق وعدههای حضرت رسول(ص) و خداوند است.»
پروفسور اعوانی احیای مذهب جعفری را از جمله اقدامات دیگر شیخ صفیالدین خواند: «مذهبجعفری در ایران برای نخستینبار به صورت مذهب رسمی درآمد. شیخ صفیالدین ولایت عرفانیرا با ولایت شیعی جمع کرد. هیچ دینی بدون ولایت امکانپذیر نیست. اساس همه ادیان ابراهیمی و غیرابراهیمی ولایت است. هر دینی دو جنبه دارد: جنبه خلق و جنبه حق. اگر دینی به سوی حق توجه نداشته باشد؛ ساخته انسان و از جنبههای الهی به دور است. ولایت اساس عرفان و حلقه اتصال عرفان شیعه است. در مورد عرفان دقتهای بیشتری باید صورت بگیرد. ولایت از فروع نیست که مورد غفلت واقع شود، بلکه یک اصل اعتقادی به شمار میرود. به باور همه عرفا ولایت مطلقه به حضرت علی(ع) میرسد. شیخ صفیالدین در حکومت صفویه این دو معنا را در کنار هم گرد آورد.»[۲۳]
دکتر شهرام پازوکی: «در رخدادبزرگ تاریخینهضتشیخ صفیالدین اردبیلی و تأسیس سلسله صفویه نکات مهمی وجود دارد؛ تصوف همواره با روح تشیع یکی بوده و هر بار که فرصت بروز و ظهور یافته، خود را نشان داده است. شیخ صفیالدین اردبیلی و شاه نعمتالله ولی تأثیرگذارترین افراد در تاریخ فرهنگی – اجتماعی ایران هستند و تعالیم آنها هنوز زنده و سازنده است.در طریقت صفویه بحث اتحاد ماهوی بین تصوف و تشیع است، که هر بار امکان ظهور یافته، خود را نشان داده است.»[۲۴]
دکتر حسین محمدزاده صدیق، استاد دانشگاه تربیت معلم: «شیخ صفیالدین اسحاق اردبیلی(۶۵۰- ۷۳۵ هـ . / ۱۲۵۲ – ۱۳۳۴ م.) از سادات علوی و پیرو مذهب تشیع بود. ایشان بنیانگذار شاخهای از عرفان اسلامی شیعه است که آن را «عرفان صفوی» مینامیم. هم اکنون در ایران و بخشهای خاوری آسیایصغیر و کشور عراق، بخشی از دراویش منسوب به شیخ زندگی میکنند که خود را «صفیه» مینامند. بین این دراویش رسالات تعلیمی عرفانی خاصی وجود دارد که اغلب به زبان ترکی است. مجموعه این رسالات را «قارا مجموعه»(مجموعهی کبیر) مینامند. محمد دارابی شیرازی در تذکره «لطایفالخیال» از این کتاب نام میبرد. غریبی منتشا اوغلو شاعر شیعی عصر شاه طهماسب صفوی آن را تقریر شیخ صفیالدین و تحریر شیخ صدرالدین میخوانَد. شاردن تأکید دارد شاهان صفوی هنگام عزم سفر و جنگ به «مجموعه کبیر» مراجعه میکردند و نصایح شیخ را میخواندند.»[۲۵]
آیتالله محسن اراکی؛ دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی: «یکی از برجستهترین ابعاد شخصیت شیخ صفیالدین اردبیلی این است که ایشان از مروجان و تبلیغ کنندگان و عاملان عرفان ناب اسلامی بود.عرفان شیخ صفیالدین اردبیلی؛ عرفان ناب قرآنکریم و اهل بیت(علیهمالسلام) است.»[۲۶]
دکتر سید یحیی صفوی؛ مشاور و دستیار نظامی رهبر معظم ایران: «شیخ صفیالدین عالمی اندیشمند و دوراندیش و عارفی واصل در مکتب اهلبیت(علیهمالسلام) بود که شعاع نفوذ معنوی و عرفانی و تأثیر اخلاق و رفتار اجتماعیاو از ایرانتا قلب ترکیه، عراق، سوریه، شامات و شمال آفریقا توسعه یافت. مریدان او در ذکر مناقب و فضایل او روایتهای بسیار به زبانهای ترکی، فارسی و عربی نقل میکنند و نغمه عرفان محمدی سر میدهند. شیخ صفیالدین اردبیلی و امام خمینی رهبران دو جنبش و انقلاب مهم ایران؛ نقش بینظیری در تاریخ ایران پس از اسلام دارند. ایجاد حکومت یکپارچه و دارای وحدت ملی و از نظر ایدئولوژیک؛ حکومتی براساس فرامین اهلبیت(علیهمالسلام) و ولایت علوی از جمله موارد مشابه دو دوره صفویه و انقلاب اسلامی است.»[۲۷]
دکتر حسن بلخاری؛ استاد دانشگاه تهران: «از جمله ویژگیهای شیخ صفیالدین در زندگی و تعالیم او آن است که این عارف برجسته حکومت را مبنای صلاح جامعه معرفی میکند و از دل عرفان جمعی؛ حکومت شیعی و سیاسی قدرتمند تأسیس میشود. شیخ صفیالدین اردبیلی از جمله نامآورانبیبدیلِ جمع بین نظر و عمل(به ویژه در عرصه اجتماعی) است. لذا در حالی که نفوذ گسترده شیخ صفیالدین که بازتاب رویکرد اجتماعی بسیار قوی او در ارتباط با مردم و به ویژه ضعفا است، جایگاه بسیار مؤثری در ایجاد جریانات اجتماعی به او بخشیده؛ تأملات عرفانی و تأویلات حکمی او در باب مفاهیم عرفانی به ویژه در تبیین غوامض عرفانی و لاجرم ایجاد جاذبه برای کسانی که وجه معرفتی عرفان را طالباند نیز بسیار مؤثر است. به تبیین دقیق بین عقل و عشق در باب چهارم صفوهالصفا و شرح و تأویل غوامض ابیات مولانا جلالالدین مولوی در همین باب توجه کنید. این رویکرد جدید عرفانی که اجتماع را مبنا قرار میدهد توانست جریانات و قیامهایی همچون خروج شیخ جنید و شیخ حیدر بیافریند و آغازی برای ظهور تصوف در یک جریان بسیار قدرتمند سیاسی(سلسله صفویه) باشد.»[۲۸]
دکتر مهوشالسادت علوی؛ آکادمی مطالعات ایرانی لندن: «حضرت شیخ صفیالدین اردبیلی(قدسسره) با الهام از تعالیم الهی مکتب ثقلین؛ بانی طریقت صفویه شد که نقش شگرفی در تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی ایفا کرد. طریقت و تعالیم شیخ همچنان زنده است و در اقصینقاط عالم نورافشانی میکند. حضرت شیخ صفیالدین عارفی عالِم و مفسر قرآنکریم و احادیث نبوی بود که در منابع مکتوب در زبانهای سهگانه فرهنگ اسلامی(فارسی، ترکی و عربی) با احترام بسیار از ایشان یاد شده است.
طریقت صفویه؛ عرفانی مبتنی بر کتاب الله(قرآنکریم)، سنت مصطفوی (قول و فعل و تقریر خاتمالانبیاء حضرت محمدمصطفی(ص)) و ولایت علوی است. این طریقت تأکید دارد براساس نصِّ صریح قرآنکریم و احادیث معتبر؛ جانشینی معنوی و علمی و سیاسی خاتمالانبیا محمدمصطفی(ص) با مولیالموحدین علی ابن ابیطالب(ع) است و منصب ولایت و امامت حضرت علی(ع) و فرزندان ایشان(علیهمالسلام) از جانب حضرت حق معین شده و آیات مربوطه در قرآنکریم نیز بر این امر صراحت دارند. آیات ابلاغو اکمال دیناز جمله این آیات به شمار میروند. از سوی دیگر شیخ صفیالدین اهمِّ تعالیم عرفانی خود را با آیات قرآنی و روایات مستند کرده است.»[۲۹]
دکتر علیاکبر افراسیابپور و دکتر صبا بیوکزاده؛ دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی: «شیخ صفیالدین اردبیلی عارف بزرگ شیعی، مؤسس طریقتی بود که شیعه و ایران را در عرصه جهانی و جایگاه والای خود معرفی نمود. شیخ صفیالدین در جنبه علمی و نظری نیز از جمله چهرههای شاخص عرفان ایرانی است. طریقت او در حقیقت یک طریقت شیعی بود و سهم اساسی در گسترس و فراگیری شیعه دوازده امامی در ایران داشت. از منظر او شریعت، طریقت و حقیقت مکمل یکدیگرند و پیروی از قرآن و سنت در راه حضرت علی(ع) و خاندانشان به کمال میرسد و مکتب عشق عرفانی با فتوت و جهاد معنا مییابد. ایشان پس از تفسیر توحید و نبوت و ولایت به عنوان ارکان دین و تشیع؛ عمل صالح را از اساسیترین راهها برای رسیدن به حقیقت میداند و طریقتی شریعتمدار ارائه میدهد.»[۳۰]
دکتر عباس سرافرازی دانشگاه فردوسی مشهد: «دوره تسلط مغولان یکی از شگفتانگیزترین و پرتحرکترین ادوار تاریخ ایران محسوب میشود. در این دوره آسیبهای اجتماعی فراوانی بر مردم ایران وارد شد. سقوط اخلاقیات و رواج انحرافات اجتماعی از مهمترین پیامدهای حمله مغول است، با این وجود ملت ایران در صدد برآمدند مانند قبل که متجاوزان را در جنگ فرهنگی مغلوب میساختند؛ مغولان را از اسب سرکش تاخت و تاز و غارت به زیر بکشند. بدینخاطر مردی از تبار علویان به نام شیخ صفیالدین اردبیلی با اسلحه قلم و فرهنگ و دین به مبارزه آرام با آنها پرداخت.
شیخ با برقراری ارتباط با ایلخانان مغول توانست به عنوان مرشد طریقت، مغولان را مرید خود گردانَد و نبرد فرهنگی، علمی و ادبی او که منجر به تغییر خلق و خوی مغولان گردید؛ سبب شد مغولان که سالها مخرب فرهنگ و تمدن و عمران و آبادانی بودند، به سازندگان بناها و شهرها تبدیل شوند. اصلاحات مغولان و ساختن آثار و ابنیه از دوره غازانخان آغاز شد و در دوره سلطان محمد الجایتو و ابوسعید بهادرخان ادامه یافت. این سه ایلخان مغول و عده کثیری از بزرگان از جمله خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی مرید و پیرو شیخ صفیالدین بودند.
شیخ صفیالدین از جمله مرشدان طریقت بود که با پیروی از مبانی اعتقادی شیعی ضمن حدیث آخرت، حدیث دنیا نیز میگفت. شیخ با کرامات صوفیانه و فروتنی و خضوع گروههای کثیری از مردم را مرید خود گردانید و از سوی دیگر مردم را از روی آوردن به زندگی این جهانی منع نکرد. شیخ بر قدرت و جلال و جبروت خویش افزود و در نهایت قدرت خویش را بر قدرتمندان نیز جاری و نافذ ساخت.
ایلخانان مغول که به شیخ توجه ویژه داشتند، دست اطاعت به او دادند و با تأثیرپذیری از شیخ صفیالدین به مذهب تشیع گرایش یافتند. برخی طوایف مغول نیز به خاطر فعالیتهای مذهبی شیخ؛ مذهب تشیع را پذیرفتند، از جمله این خاندانها میتوان ازآل جلایر نام برد که در حوزه فرهنگ و هنر از مقام والایی برخوردار بودند و بناهای بسیاری در تبریز و بغداد ساختند. فعالیتهای دینی و مذهبی شیخ صفیالدین باعث رشد تشیع و در نهایت زمینهساز حکومت شیعی گردید.»[۳۱]
فرجام سخن:
نهضت شیخ صفیالدین در ادامه نهضت امامان شیعه، به موفقیتهای بینظیری دست یافت. نهضت شیخ صفیالدین تأثیر ماندگار و سازندهای در عرفان، هنر، تمدن، جغرافیای سیاسی و روابط بینالملل تشیع داشت که با هیچیک از دیگر مکاتب فقهی، کلامی و فلسفی و یا شخصیتهای نظامی، سیاسی و فرهنگی قابلمقایسه نیست. مهمترین میراث نهضت عرفانی شیخ صفیالدین؛ احیای استقلال ایران پس از نهصد سال اشغال از سوی عربها و مغولها، استقلال جغرافیای سیاسی تشیع و ایجاد یک مرکزیت مقتدر در ایران برای شیعیان جهان است که به منزله امت واحدهاند. شمشیر دو لبه ذوالفقار امیرالمؤمنین علی(ع) با تجلی در معنویت شیخ صفیالدین و شمشیر شاه اسماعیل؛ اثری بدیع در تاریخ فرهنگ و تمدن تشیع ایجاد کرد که آثار فرهنگی – سیاسی آن تا امروز در روابط بینالمللی جاری است.
منابـع:
ابنبزاز، صفوهالصفا، تصحیح غلامرضا طباطبایی، تهران، ۱۳۷۶٫
زاهدی، شیخ حسین بن شیخ ابدال، سلسله النسب صفویه، برلین، چاپخانه ایرانشهر، ۱۳۴۴ق.
زرینکوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، تهران، ۱۳۶۲٫احیای
زرینکوب عبدالحسین، دنباله جستجو در تصوف ایران، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۶۲٫
حیدری و بیدهندی، مجله علمی «تاریخ در آئینه پژوهش»، تابستان ۱۳۹۰، مقاله «نگاهی به موضوع سیادت شیخ صفی الدین.»
صفا، ذبیحالله، مختصری در تاریخ تحول نظم و نثر پارسی، تهران: انتشارات ققنوس، چاپ هفدهم، ۱۳۸۹٫
صفوی، سید سلمان، عرفان ثقلین: مبانی نظری و عملی عرفان و طریقت صفویه، قم، انتشارات سلمان آزاده، ۱۳۹۲.
صفوی، سید سلمان، اهمیت شیخ صفی الدین اردبیلی در تاریخ فرهنگ و تمدن تشیع و ایران، تهران، انتشارات سلمان آزاده، ۱۳۹۸.
صفوی، سید سلمان، شیخ صفی الدین اردبیلی در آیینه عرفان، هنر و سیاست، انتشارات آکادمی مطالعات ایرانی لندن، لندن، ۱۳۹۳٫
علوی، مهوش السادات، سلطان العارفین شیخ صفی الدین اردبیلی(گزیده و توضیح صفوهالصفا)، قم، انتشارات سلمان آزاده، ۱۳۹۶.
علوی، مهوش السادات، اندیشه های عرفانی و سیر احوالات امام الثقلین شیخ صفی الدین اردبیلی، قم، انتشارات سلمان آزاده، ۱۳۹۶.
کوشا، محمدعلی، ترجمه قرآن آیتالله نعمتالله صالحی نجفآبادی، انتشارات کویر، تهران، ۱۳۹۴٫
معصومعلیشاه، محمدمعصوم شیرازی، طرائقالحقایق، تصحیح محمدجعفر محجوب، جلد دوم، انتشارات سنایی، چاپ دوم، تهران، ۱۳۸۲٫
نشاط شیرازی، تذکره شیخ صفیالدین اردبیلی، ترجمه نسخهخطی تذکره شیخ صفیالدین اردبیلی، محفوظ در کتابخانه سالتیکوف شچدربنسنتپترزبورگ روسیه، تصنیف محمدالکاتب(نشاطشیرازی) در ۹۴۹ هـ.ق.، ترجمه داود بهلولی، نشر ادیان، ۱۳۸۸٫
یوسفی، حسن و گلمغانیزادهاصل، ملکه، تجلی هنر عرفانی در بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی، آکادمی مطالعات ایرانی لندن، لندن، ۱۳۹۲٫
منابع انگلیسی:
Canby,Sheila , The Golden Age of Persian Art: 1501-1722, London, British Museum Press, 2002.
Safavi, Hasti, Philosophy of Islamic Art and Architecture: Sheikh Safi al-Din Ardabili’s Khanqah and Shrine Ensemble & GawharshadMosque in Mashhad, London, Academy of Iranian Studies Press, 2018.
http://sheikh-safialdin.com
https://iranianstudies.org/fa/
[۱]. صفوی، سیدسلمان، عرفان ثقلین، قم، ۱۳۹۲، ص ۲۶٫
[۲]. ابن بزاز، صفوهالصفا، ص ۵۳۵٫
[۳]. ابن بزاز اردبیلی، صفوهالصفا، ص ۵۴۰٫
[۴]. ابن بزاز، صفوهالصفا، ص ۵۴۲٫
[۵]. صفوهالصفا، صص ۵۳۴-۵۳۶٫
[۶]. ابن بزاز، صفوهالصفا، ص ۴۷۸٫
[۷]. ابن بزاز، صفوهالصفا، ص ۴۸۴٫
[۸]. ابن بزاز، صفوهالصفا، صص ۴۸۸-۴۸۹٫
[۹]. ابن بزاز، صفوهالصفا، ص ۴۶۰٫
[۱۰]. ترجمه نسخه خطی تذکره شیخ صفیالدین اردبیلی ، محفوظ در کتابخانه سالئیکوف شچدربنسن پترسبورگ روسیه ، تصنیف محمدالکاتب(نشاط شیرازی) به تاریخ۹۴۹ هـ.ق ترجمه داود بهلولی، نشر ادیان، ۱۳۸۸٫
[۱۱]. ابن بزاز، صفوهالصفا، ص ۷۴۲٫
[۱۲]. صفوی، سید سلمان، عرفان ثقلین، ص۲۶٫
[۱۳]. یوسفی، حسن، تحلیلی بر سیادت صفویان در دوره پیش از صفوی براساس سند نـویافته باستانشناسی در مجموعه خانقاهی و آرامگاهی شیخ صفىالدین اردبیلی، سایت آکادمی مطالعات ایرانی لندن: https://iranianstudies.org/fa
[۱۴]. صفوی، شیخ صفیالدین اردبیلی در آیینه عرفان، هنر و سیاست، صص۷۰-۷۵٫
[۱۵].Canby, Sheila , The Golden Age of Persian Art: 1501-1722, 2002.
[۱۶]. صفا، ذبیح الله؛ ۱۳۸۹، مختصری در تاریخ تحول نظم و نثر پارسی، تهران: انتشارات ققنوس، چاپ هفدهم.
[۱۷]. کوشا، محمدعلی، ترجمه قرآن صالحی نجفآبادی، ص۶۱۲٫
[۱۸]. صفوی، سیدسلمان، عرفان ثقلین، صص ۲۱-۲۴٫
[۱۹].عکس این دست خط در باب ورودی بقعه منور شیخ صفی الدین اردبیلی نصب شده است.
[۲۰]. صفوی، سیدسلمان، عرفان ثقلین، صص۲۲-۲۳٫
[۲۱]. صفوی، سیدسلمان، عرفان ثقلین، ص۲۶٫
[۲۲]. صفوی، سیدسلمان، شیخ صفیالدین اردبیلی در آیینه عرفان، هنر و سیاست، صص ۴۱-۴۳٫
[۲۳]. http://sheikh-safialdin.com/164.
[۲۴]. صفوی، سیدسلمان، شیخ صفیالدین اردبیلی در آیینه عرفان، هنر و سیاست، ص۵۷٫
[۲۵]. صفوی، سیدسلمان، شیخ صفیالدین اردبیلی در آیینه عرفان، هنر و سیاست، ص ۱۹۹٫
[۲۶]. صفوی، سیدسلمان، شیخ صفیالدین اردبیلی در آیینه عرفان، هنر و سیاست، صص ۴۸-۵۳.
[۲۷]. صفوی، سیدسلمان، شیخ صفیالدین اردبیلی در آیینه عرفان، هنر و سیاست، صص۴۵-۴۸٫
[۲۸]. صفوی، سیدسلمان، شیخ صفیالدین اردبیلی در آیینه عرفان، هنر و سیاست، صص ۵۶-۵۵٫
[۲۹]. صفوی، سیدسلمان، شیخ صفیالدین اردبیلی در آیینه عرفان، هنر و سیاست، ص۲۲۱٫
[۳۰]. صفوی، سیدسلمان، شیخ صفیالدین اردبیلی در آیینه عرفان، هنر و سیاست،ص۲۶۹٫
[۳۱]. صفوی، سیدسلمان، شیخ صفی الدین اردبیلی در آیینه عرفان، هنر و سیاست، ص۶۱۹٫