اتصال معنوی طریقت های عرفانی با امام علی(ع)

آیت الحق دکتر سید سلمان صفوی

بر اساس منابع اصلی عرفان اسلامی، سلسله ولایت همه طرایق معتبر اسلامی به مولی الموحدین امام علی(ع) متصل میشود. و در کتب طبقات الصوفیه سُلَمی و خواجه عبدالله انصاری و تذکره الاولیاء عطار نیشابوری و طرایق الحقایق معصوم علیشاه، سلسله اتصال عارفان و طرایق نامدار به امام علی(ع) بیان شده است و هر طریقتی نیز جداگانه سلسله اجازت خود به امام علی(ع) را محفوظ میدارد و جداگانه نیز در تاریخ اندیشه و فرهنگ اسلامی ثبت و ضبط شده است.

 بسیاری ار عارفان طبقه اول و دوم و سوم شاگردان امامان معصوم هستند. کمیل که از عارفان نامدار طبق اول است، تلمیذ امام علی و دعای کمیل به او القا شده است .

 عطار نیشابوری در تذکره الاولیاء نوشته، عارف نامدار حسن بصری «ارادات او به علی(ع) بوده است».

صوفی نامدار ابراهیم ادهم با امام سجاد(ع)، (امام باقر(ع) و امام صادق(ع) معاصر بوده است و رابطه وی در منابع با سه امام همام گزارش شده است. 

ابوحمزه ثمالی که فقط بخار جنبه عرفانیش شهرت وسیع در جهان تشیع دارد از شاگردان معنوی چهار نفر از امامان شیعه (امام سجاد، امام باقر(ع)، امام صادق(ع) و امام کاظم (ع) ) است.او یکی از اصحاب خاص امام سجاد(ع) بود که با ایشان انس خاصی داشت .دعای عالیقدر امام سجاد(ع) که بلند‌ترین دعای سحر ماه رمضان است، از طریق ابوحمزه ثمالی روایت شده و به همین دلیل بنام «دعای ابوحمزه ثمالی» مشهور شده است.

 صوفی زاهد بشر حافی توبه گرفت بدست مبارک امام موسی کاظم(ع)است.

صوفی نامدار قرن دوم شقیق بلخی نیز از تلامیذ امام کاظم(ع) به روایت بحارالانوار بود.

معروف کرخی که ام السلاسل است، تلمیذ و ذکر گرفته از امام رضا(ع) است.

جنید بغدادی از نواب معنوی حضرت حجت بن الحسن عسگری است.

مثلا سلسله خرقه و ذکر عارف کم نظیر «شیخ صفی الدین اردبیلی» پدر معنوی ایران نوین و تثبیت کننده تشیع اثنی عشری در ایران به امام علی(ع) مختصرا بدین شکل در تاریخ ضبط شده است: «در ذکر شجره، خرقه و اسناد شیخ صفىّ الدّین، قدّس سرّه، با پیغمبر، صلوات اللّه و سلامه علیه: شیخ صفىّ الدّین را، قدّس سرّه، توبه و خرقه و تربیت از سلطان المحقّقین شیخ زاهد گیلانى، قدّس اللّه روحه، بود، و او را از مرشد اهل الطریقه و ارباب الحقیقه سیّد جمال الدّین، روّح اللّه روحه، و او را از بحر الاسرار و حبر الابرار شیخ شهاب الدّین محمود تبریزى  و او را از معدن الرموز و مخزن الکنوز ابى الغنائم رکن الدّین السجاسى  و او را از قطب دوایر الاولیاء و الاصفیاء قطب الدّین ابو بکر [بن] الابهرى، و او را از ابو النجیب السهروردى  نوّر اللّه نفسه و او را از قاضى وجیه الدّین عمر البکرى، او را از پدر خود عمّان المعانى فى المعاملات محمّد البکرى، اسکنه اللّه تعالى على فرادیس جنان،   و او را ازاحمد اسود دینورى، ، و او را از حارس الاولیاء ممشاد الدینورى، و او را از سیّد الطایفه بالاتفاق و سند الطوایف فى الآفاق ابو القاسم جنید بن محمّد البغدادى *رضى اللّه عنه و ارضاه، و او را از سرى بن المغلّس السقطى، و او را از اعرف العوارف فى المعارف ابو محفوظ معروف الکرخى  و او  از سلطان الانس و الجان الامام الثامن الضامن، علی بن موسی الرضا و او از آبا کرام و عظام خود تا متمّم عروۀ شریعت>و مظهر اعلام طریقت<و ناصب اعلام حقیقت، صاحب تمکین سریر نصرت خدایى و مالک تاج سلطنت پیشوایى و رهنمایى، امیر المؤمنین علىّ بن ابى طالب، کرّم اللّه وجهه.» (صفوه الصفا، ابن بزاز، صص۱۸۰-۱۸۱، تهران، انتشارات زریاب، ۱۳۷۶)

یا نسبت اتصال شاه نعمت الله ولی به معصومین بدین قرار گزارش شده: شاه نعمت‌الله ولی -> شیخ عبدالله یافعی -> شیخ صالح بربری -> نجم‌الدین کمال کوفی -> شیخ ابوالفتوح صعیدی -> شیخ ابومدین -> شیخ ابوالسعود اندلسی -> شیخ ابوالبرکات -> شیخ ابوالفضل بغدادی -> شیخ احمد غزالی -> ابوبکر نساج -> شیخ ابوالقاسم گرّکانی -> ابوعثمان مغربی -> ابوعلی کاتب -> شیخ ابوعلی رودباری -> جنید بغدادی -> سری سقطی -> معروف کرخی -> داوود طائی -> حبیب عجمی -> حسن بصری← علی بن موسی الرضا(ع). (پیران طریقت، تألیف دکتر جواد نوربخش، انتشارات یلدا قلم، ۱۳۸۳ خورشیدی، شابک:۳-۰۶-۵۷۴۵-۹۶۴)

اساس تصوف بر مبنای اعتقاد به ولایت مولی الموحدین علی(ع) و انسان کامل است. نظریه انسان کامل در تصوف معادل نظریه امامت در کلام شیعی است. لذا همه متصوفه و عارفان شیعه هستند، همه شیعیان عارف نیستند. زیرا خصوصیات خطبه متقین مولا علی(ع) را ندارند که صفات عارفان بالله را توصیف فرموده اند. لذا بحث شیعه و سنی یک بحث کلامی و فقهی است، نـه عرفانی.

در عرفان و تصوف یا شخص معتقد به ولایت مولی الموحدین علی(ع) و جانشیان ایشان  هست یا نیست. اگر کسی معتقد است و به دستورات شرعی و معنوی قرآن و سنت (قول، فعل و تقریر معصومین(علیهم السلام)) زیر نظر استاد عمل می نماید؛ سالک الی الله تعالی است و پس از طی مقامات معنوی و خالص شدن قلبش از غیر خدا، به صوفی و عارف ملقب می شود. اگر کسی معتقد به ولایت حضرت علی(ع) و عامل به دستورات شریعت نباشد؛ اساساً صوفی نیست، بلکه صوفی نما و رهزن طریقت است.

جوانان مشتاق معنویت باید هشیار باشند فریب عرفان های کاذب را نخورند. اولین نشانه عرفان ناب محمدی مقید بودن به دستورات شریعت است که در رساله های مراجع عظام آمده است. پس از انجام واجبات و اجتناب از محرمات، سلوک الی الله تعالی آغاز می شود. عرفان بدون شریعت و ولایت علی ابن ابیطالب(ع)، عرفان کاذب است و ربطی به اسلام ندارد.